سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تکلیف بچه ها بعد از طلاق چه می‌شود؟

واقعیت این است که کودک با اتفاق افتادن طلاق، شرایطی بحرانی را تجربه می‌کند و باتوجه به میزان سازگاری و شرایط روانی‌اش، آسیب‌هایی هم می‌بیند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، درست چند روز بعد از زمانی که بن افلک و همسرش جنیفر گارنر شمع دهمین سالگرد ازدواج‌شان را فوت کردند، خبر جدایی این زوج در رسانه‌‌‌ها پیچید. این زوج هالیوودی پس از 10سال زندگی مشترک تصمیم به جدایی گرفتند و اعلام کردند: «پس از اندیشه بسیار در رابطه با این موضوع و درنظر گرفتن تمام زوایای این مسئله، به این نتیجه رسیدیم که جدا از یکدیگر به زندگی‌مان ادامه دهیم.» افلک و گارنر در سال2005 با هم ازدواج کرده و حاصل زندگی 10ساله‌شان سه فرزند است. 

این جدایی بهانه‌ای برای ما شد تا به زندگی کودکان طلاق و نیازهایی که بعد از جدا شدن از یکی از والدین‌شان دارند نگاهی بکنیم. در این مطلب عاطفه کیانی‌نژاد، روانشناس، توصیه‌هایی را با والدینی که تصمیم به جدایی گرفته‌اند در میان می‌گذارد تا با کمک‌شان آسیب‌های طلاق را برای فرزندان‌شان کمترکنند.

بله! آسیب می‌بینند!

وقتی طلاق اتفاق می‌افتد هیچ تضمینی برای اینکه کودک آسیب نبیند، وجود ندارد. واقعیت این است که کودک با اتفاق افتادن طلاق، شرایطی بحرانی را تجربه می‌کند و باتوجه به میزان سازگاری و شرایط روانی‌اش، آسیب‌هایی هم می‌بیند. طبیعی است که کودک بعد از طلاق تا مدت‌ها همان فرد سابق نباشد اما نمی‌توان انکار کرد که با کمک یکسری راهکار‌ها، می‌توان استرس این دوره را کم کرد. البته اگر خود فرایند طلاق، دوران پراسترس و کشمکشی نباشد، بچه‌ها در جریان این اتفاق آسیب کمتری می‌بینند. والدینی که توافقی از هم جدا می‌شوند و بدون دعوا و جنجال به این تصمیم تن می‌دهند، کمتر به فرزندان خود آسیب می‌زنند. 

گذشته از این، اگر شرایط بعد از طلاق بهتر از شرایطی باشد که کودک در زمان با هم بودن والدینش تجربه می‌کرده، می‌توانیم بگوییم که طلاق آسیب‌های کمتری را به زندگی کودک زده است. بچه‌هایی که هنگام زندگی در کنار پدر و مادرشان خشونت خانگی و کودک آزاری را تجربه می‌کردند اما بعد از طلاق به خانه‌ای آرام وارد شده‌اند، از این جدایی آسیب اندکی می‌بینند، درحالی که در صورت با هم بودن والدین‌شان می‌توانستند شرایط آسیب‌زاتری را تجربه کنند.

به سوال‌های‌شان پاسخ دهید

از آنجا که تغییر ناگهانی سبک زندگی برای کودکان استرس‌زاست و سوال‌هایی را در ذهن‌شان ایجاد می‌کند که بی‌جواب ماندن‌شان به آنها آسیب می‌زند، والدین باید برای پاسخ دادن به سوالات کودک، هوشمندی بیشتری به خرج دهند. متاسفانه اغلب بچه‌ها این سوال‌ها را به زبان نمی‌آورند و وقتی هم که می‌پرسند، جواب مناسبی دریافت نمی‌کنند. اما برای محافظت از کودکان در جریان طلاق، والدین باید آنها را به پرسیدن سوال‌های‌شان تشویق کنند و از کودک‌شان بخواهند که احساسات منفی یا مثبتی که تجربه می‌کند را به زبان بیاورد. 

آنها باید برای گفت‌وگو با کودک‌شان وقت بگذارند و با گفتن جملاتی مثل «وقتی بزرگ شدی در این مورد حرف می‌زنیم!» یا «این چیزها به تو مربوط نمی‌شود، به آن فکر نکن!» ذهن فرزندان‌شان را درگیر این سوال‌های بی‌جواب نکنند. بچه‌ها وقتی پاسخ مناسبی ازسوی بزرگ‌تر‌ها دریافت نمی‌کنند، خودشان برای پیدا کردن جواب دست به کار می‌شوند و متاسفانه اغلب پاسخ‌های نادرست و آسیب‌زننده‌ای برای سوال‌های‌شان پیدا می‌کنند.

روی موارد حساس دست نگذارید

جوابی که به سوال‌های کودک درمورد جدایی می‌دهید، باید متناسب با شرایط سنی و روانی او باشد. شما حق ندارید وقت پاسخ دادن به سوال‌هایش دروغ بگویید اما می‌توانید جوابی را انتخاب کنید که تنها بخشی از واقعیت که برای کودک قابل‌پذیرش است را در خود داشته باشد. وقتی کودک می‌پرسد چرا پدر ما را ترک کرده، نباید بگویید او زن دیگری را بیشتر از ما دوست داشت و به ما خیانت کرده، چراکه حتی در صورت درست بودن چنین جوابی، شما ذهنیت منفی نسبت به پدرش در ذهن او ایجاد می‌کنید و با بدبین کردنش به یکی از مهم‌ترین آدم‌های زندگی‌اش، تا پایان عمر او را با مشکلات مختلفی درگیر می‌کنید. 

در جواب به چنین پرسشی، می‌توانید بگویید همان‌طور که خودت می‌دیدی، ما با هم خوشبخت نبودیم و مشکلات زیادی داشتیم که تصمیم گرفتیم برای بهتر و خوشبخت‌تر زندگی کردن با کمی فاصله از هم زندگی کنیم. چنین جوابی گویای همه واقعیت نیست، اما دروغ هم نیست و کودک توانایی درک کردنش را هم دارد.

قرار نیست همه واقعیت را بگویید

والدین فکر می‌کنند اگر کودک واقعیت‌ها را بداند، طلاق را آسان‌تر می‌پذیرد اما با گفتن برخی واقعیت‌ها، پذیرش این موضوع را برایش به‌مراتب دشوار می‌کنند. وقتی طلاق به علت مشکلات یکی از والدین، مثل اعتیاد، بی‌وفایی و مشکلات روانی اتفاق افتاده، نباید کودک را در اطلاعاتی که درمورد آن والد دارید سهیم کنید. دانستن این واقعیت‌ها با سن کودکان متناسب نیست و به رابطه‌شان با آن والد که ممکن است همسر خوبی نباشد اما پدر خوبی باشد، آسیب می‌زند. 

متنفر شدن کودک از یکی از والدین، عواقب منفی بسیاری را به‌دنبال دارد و از جنبه‌های مختلف تا پایان زندگی او تاثیر مخربی می‌گذارد. در این شرایط والدین باید توضیح دهند که مشکلات پیش‌آمده مربوط به من و پدرت است اما هر دوی ما تو را دوست داریم و برای خوشبخت بودنت تلاش می‌کنیم. والدینی که همسرشان آنها را ترک کرده، به‌جای اینکه به کودک بگویند بابا یا مامان تو را دوست نداشت، باید بگویند او نیاز داشت کمی تنها باشد تا مشکلاتی که دارد را حل کند. 

درواقع در همه این شرایط، نباید شما احساسات خود را به بچه انتقال دهید و به او یاد دهید که به شیوه شما این شرایط را قضاوت کند. یادتان نرود که پدر و مادر و اعضای فامیل مثل اعضای پیکرکودک شما هستند و نباید هیچ یک را تنها به خواست خود از کودک جدا کنید. پس هرگز بعد از طلاق با کودک درمورد آنچه گذشته و احساساتی که تجربه کرده‌اید، درددل نکنید. شما در جریان این درددل کردن، ممکن است اطلاعاتی به کودک‌تان دهید که برای او قابل هضم نباشد.

کودک آزاری نکنید

بعد از جدایی، کودک‌تان را پستچی قرار ندهید و از او نخواهید اخبار خانه والد دیگر را برای شما بیاورد. چنین رفتاری مصداق دقیق کودک آزاری است و به فرزند شما آسیب زیادی می‌زند. وقتی کودک‌تان را ابزار جاسوسی قرار می‌دهید، در او احساس گناه ایجاد می‌کنید و این احساس در آینده می‌تواند به افسردگی و اضطراب تبدیل شود. بعد از جدایی اگر خواستید چیزهایی را به همسر سابق‌تان بگویید، ‌خودتان یا یک واسطه بزرگسال را برای انتخاب پیام درنظر بگیرید.

نباید خودتان را قربانی کنید

شما حق دارید بعد از طلاق زندگی تازه‌ای را شروع کنید و دوباره ازدواج کنید، اما نباید موضوع را از فرزندتان پنهان کنید. بچه‌ها ماه‌ها قبل از اینکه خبر ازدواج شما را بشنوند، باید از رخ دادنش آگاه شوند. شما قرار نیست باتوجه به نظر فرزندتان این کار را انجام دهید و مخالفت یا موافقت او را ملاک تصمیم‌گیری‌تان قرار دهید اما می‌توانید برایش مسئله را توضیح دهید و حتی از طرق بازی، او را آرام‌آرام با این تصمیم و البته با فردی که قرار است در کنارش زندگی کند، آشنا کنید. 

حتما باید به کودک توضیح دهید که من قصد دارم ازدواج کنم اما تو همچنان مهم‌ترین فرد زندگی منی و با تمام وجود بعد از ازدواجم هم از تو محافظت کرده و برای خوشبخت بودنت تلاش می‌کنم. به کودک بگویید فرد تازه‌وارد قرار نیست پدر یا مادرش باشد و لزومی ندارد که حتما او را دوست داشته باشد، اما باید به او احترام بگذارد. چند بار سه نفره بیرون رفتن با هم می‌تواند به آماده شدن کودک‌تان کمک کند.

همسر شما مادر بچه‌های‌تان نیست

بسیاری از افرادی که با یک شخص صاحب فرزند ازدواج می‌کنند، روحیه ناجی‌گری دارند. آنها می‌خواهند مثل فرشته نجات به زندگی او وارد شوند و گذشته از سر و سامان دادن به آن زندگی، فرزند همسرشان را هم تربیت کنند. شما باید از همسرتان بخواهید که هیچ دخالتی در تربیت فرزندتان نکند و به حریم خصوصی پدر-مادر-فرزندی‌تان وارد نشود. به او بگویید هر مشکلی که وجود داشت را با من درمیان بگذار تا خودم به آن رسیدگی کنم. 

به فرزندتان هم بگویید اگر دوست داشت می‌تواند این تازه وارد را پدر یا مادر خطاب کند اما مجبور نیست چون خودش پدر و مادر دارد و این فرد نیامده تا جای آنها را اشغال کند. کودک‌تان را آگاه کنید که در صورت وجود هرگونه مشکل و اختلافی با همسرتان می‌تواند شما را در جریان بگذارد و روی کمک‌تان حساب کند.

همه چیزش را همزمان از او نگیرید

شما می‌توانید با شبیه کردن سبک زندگی کودک‌تان به زندگی قبل از طلاق، آسیب‌های این اتفاق را کم کنید. کودک شما یک فقدان بزرگ را تجربه می‌کند پس با گرفتن دیگر ابعاد دوست داشتنی زندگی‌اش از او، تحمل این اتفاق را برایش دشوارتر نکنید. اگر کودک‌تان قبل از جدایی اتاق مستقل داشته، همه تلاش‌تان را به خرج دهید تا بعد از طلاق هم همین شرایط را برایش فراهم کنید. یادتان نرود که تغییر مدرسه و جدا شدن از هم‌محله‌ای‌ها و دوستان بعد از طلاق می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری را به فرزند شما بزند.
منبع: مجله سیب سبز
انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.