امام سجاد(ع) در فراز سیزدهم از دعای بیستم صحیفه سجادیه برای این افراد و عیوب و گناهانی مثل غیبت که اکثر مردم به آن مبتلا هستند، پرهیز تجویز نمی‌کنند بلکه دستورات ساده و نسخه‌هایی از داروی فکر و ذکر و درمان‌هایی مناسب ارائه می‌فرمایند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، نوشتار حاضر درمان گناهان فکر و زبان را از متن دعاهای صحیفه سجادیه استخراج کرده و سپس به تشریح و تبیین آن پرداخته است. اینک متن آن را از نظر می‌گذرانید.
 
پرهیز دادن راه حل بسیار خوبی برای درمان بیماری‌های جسمی و روحی است که توسط پزشکان و کارشناسان ارائه می‌شود. اما انسان‌ها عموما در زندگی برای برطرف شدن مشکلات شان دوست ندارند به آنها  پرهیز داده شود.

آنها بیشتر علاقه مند هستند که برای رفع بیماری هایشان به آنها داروهایی داده شود تا مصرف کنند تا اینکه به آنها گفته شود چیزهایی را نخورند یا کار‌هایی را انجام ندهند. مثلا برای اینکه لاغر شوند، دوست ندارند به آنها بگویند غذا نخورید بلکه دوست دارند چیزی بخورند که لاغر شوند.

در مورد درمان بیماری‌های روحی و عیوب نفسانی نیز معمولا مردم رغبتی ندارند که یک سری درمان‌های پرهیزی به آنها داده شود و دائما این سؤال تکراری از بزرگان پرسیده می‌شود: «چکار کنیم و چه ذکری بگوییم که سلوک پیدا کنیم و بتوانیم از گناهان دست برداریم»؟ اما معمولا جواب همان پرهیز است. به خاطر همین طرز تفکرمردم، که از قضا بعید نیست از فطرت انسان باشد، معمولاً درمان‌های پرهیزی بدون جواب می‌ماند و بعضاً تا زمان پیری موفق به ترک بعضی گناهان نمی شوند و این بیماری‌ها برخی مواقع به بیماری‌های حاد و مزمن  تبدیل می‌شوند و ظاهراً متاسفانه درمان سهل و آسان دنیا به درمان سخت  قیامت موکول می‌شود.
 
امام سجاد(ع) در فراز سیزدهم از دعای بیستم صحیفه سجادیه برای این افراد و عیوب و گناهانی مثل غیبت که اکثر مردم به آن مبتلا هستند، پرهیز تجویز نمی‌کنند بلکه دستورات ساده و نسخه‌هایی از داروی فکر و ذکر و درمان‌هایی مناسب ارائه می‌فرمایند تا شخص به وسیله این فکر و ذکرها نسبت به آن گناهان بی‌رغبت شود و انجام ندهد.

این همان درمانی است که جامعه تشنه آن می‌باشد و کمتر بطور مستقیم مورد توجه قرار گرفته است.

 ایشان برای درمان عیوب نفس راه حل‌های علمی  ارائه می‌فرمایند که بسیار قابل توجه و راهگشاست و در اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرند. حضرت سجاد(ع) در مرحله اول بیماری‌ها را به بیماری‌های ذهن و زبان تقسیم بندی می‌فرمایند. درمان بیماری‌های فکر و ذهن را مقدم بر درمان بیماری زبان می‌دانند. بعد تصریح می‌فرمایند که این بیماری‌ها از طرف شیطان به انسان تلقین می‌شود و نفس را درگیر می‌کند، نفس به خودی خود به  این بیماری‌ها مبتلا نیست. توجه به این نکته بسیار مهم است که از نظر ایشان روش درمان بیماری‌های ذهن و زبان با هم متفاوت و متناسب با خود بیماری است.

یعنی بیماری فکر و ذهن را با درگیر کردن آن در جهت خوب و مثبت درمان می‌کنند و بیماری زبان را هم که جهت منفی زبان یعنی گناهان زبان  است، با در گیر کردن زبان به سمت گویا شدن در جهت مثبت یعنی ذکر گفتن درمان می‌کنند. همچنین با درخواست هر درمان از خداوند به ما یاد می‌دهند که قبل از اینکه درمان را شروع کنیم، از خداوند بخواهیم که ما را برای درمان موفق کند.
 
در اینجا به راز پاداش‌های زیاد در روایات برای تفکر و اذکار مختلف بیان شده پی می‌بریم.
 
درمان بیماری‌های فکر
امام سجاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق به این صورت دعا می‌فرمایند:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ فى رُوعى مِنَ التَّمَنّى وَالتَّظَنّى وَالْحَسَدِ ذِکْراً لِعَظَمَتِکَ، وَ تَفَکُّراً فى قُدْرَتِکَ، وَ تَدْبیراً عَلى‏ عَدُوِّکَ»(همان) «الهى عنایت کن که به جاى آنچه شیطان در دلم مى‏افکند از آرزوى باطل و بدگمانى و حسد، یاد عظمت تو کنم، و در قدرت تو اندیشه نمایم، و در دفع دشمنان تو چاره‏سازى نمایم».
 
امام سجاد(ع) در این  قسمت از دعا برای سه بیماری آرزو‌های دراز، بدگمانی و حسادت سه راه حل و درمان ارائه فرموده‌اند. همانطور که در بالا اشاره شد که ایشان  فکر بد و درگیر شدن ذهن با افکار منفی را با درگیر شدن آن به افکار و فعالیت مثبت درمان می‌کنند.
 
ایشان درمان‌های ذهنی را که برای این بیماری‌ها مناسب دانسته‌اند، به ترتیب یاد آوری «عظمت پروردگار»، «تفکر در قدرت خداوند» و «تدبیر برای دشمنان» معرفی می‌فرمایند. از این بخش سخنان ارزشمند امام(ع) در می‌یابیم برای هر بیماری نوع خاصی از درگیر شدن ذهن مناسب است که این سه مدل فعالیت ذهن عملکردی کاملا متفاوت دارند که به آن پرداخته می‌شود. حضرت سجاد(ع) برای درمان بیماری «آرزوهای دور و دراز» که  عقل را غافل و یاد خدا را به فراموشی می‌سپارد، (نهج البلاغه، خطبه 86) «یاد کردن عظمت پروردگار» و برای بیماری «گمان بد و سوء ظن» که امام علی(ع) در مورد آن می‌فرمایند: انسان بدگمان دین ندارد، «تفکر در قدرت خداوند» را تجویز می‌فرمایند. نسخه شفا بخش امام سجاد(ع) برای درمان بیماری مهلک روحی «حسادت» که نابود‌کننده ایمان است، (همان) «تدبیر وچاره سازی برای مقابله با دشمنان» می باشد.
 
بجاست بررسی شود که عظمت پروردگار به چه معناست و با چه چیز‌هایی یاد می‌شود؟ قدرت خداوند چیست و چه تفاوتی با عظمت دارد؟ چاره‌سازی برای دشمنان یعنی چه؟
 
شناخت و یادآوری عظمت پروردگار
اگر به محتوای کلام و جملات آیت الکرسی (بقره - 255) توجه کنیم، در می‌یابیم که این آیه پر اهمیّت  شرح عظمت خداوند است. در این آیه پروردگار با عظمت، غیراز اینکه  صفات خود را شمرده با جمله «له ما فی السموات و ما فی الارض» توجه انسان را به تمام مخلوقات خود که وجودشان محقق شده، جلب فرموده و بعد در انتهای آیه خداوند خود را با صفت عظیم یاد فرموده است. خوب است برای یاد آوری عظمت پروردگار به معانی این آیه توجه شود و به پیام، آیه التفات و هر آنچه در آسمان‌ها و زمین است، یادآوری شود.
 
پیامبر(ص) نیز راه «یاد آوری عظمت پروردگار» را اندیشیدن در «عظمت مخلوقات خدا» می‌دانند. خانمی بود عطرفروش، نامش زینب عطّاره. این خانم به خانه پیامبر اکرم(ص) می‌آمد و خانم‌ها از او عطر می‌خریدند، گاهی هم خود پیامبر اکرم(ص) از او عطر می‌خریدند. یک روز حضرت به منزل تشریف آوردند، متوجه شدند بوی عطر می‌آید، فهمیدند زینب عطّاره به خانه شان آمده است. به او فرمودند: «اذا اتیتنا طابت بیوتُنا»؛ شما هر وقت به خانه ما می‌آیی، خانه ما خوشبو می‌شود. او هم خانم مؤدبّی بود، عرض کرد: یا رسول اللّه، بوی شما از هر عطری خوش‌تر است، خانه شما به واسطه شما خوشبو‌تر است. بعد عرض کرد: یا رسول اللّه، من امروز که خدمت شما آمدم، برای عطرفروشی نیامدم، امروز کار دیگری با خود شما دارم. حضرت فرمودند: چه کار داری؟ گفت: آمده ام تا عظمت خدا را بشناسم، می‌خواهم عظمت خدا را درک کنم، آمده ام از شما یاد بگیرم.  پیامبر فرمودند: «درباره عظمت خلق خدا بیندیش.» حضرت به این موضوع توجه داشتند که این زن اگر بخواهد مفهومی از عظمت در نظر داشته باشد، ابتدا عظمت جسمانی به ذهنش می‌آید، بعد از این طریق باید به عظمت فوق جسمانی و معنوی برسد. به همین دلیل، اول سعی کردند عظمت جسمانی را درست در ذهنش تصویر کنند. (اخلاق و عرفان اسلامی، محمّدتقی مصباح، نشریه معرفت، ج1، ص3)
 
در قرآن آیاتی استفهامی و توبیخی هست مثل آیه «أَ وَ لَمْ یَرَوْا کیْف یُبْدِىُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ» که خداوند دائماً می‌پرسد، آیا نمی‌بینند...؟ (أَوَلَمْ یَرَوْا ...)، مراد از رویت، نظر کردن علمى است، نه دیدن به چشم(ترجمه تفسیر المیزان، ج 16، ص173). همه این آیات به این صورت فعل دیدن را برای آفریده‌های خداوند به کار می‌برد، مثل دیدن  سجود اجسام در کم و زیاد شدن سایه آنها  (نحل -48) دیدن آسمان‌ها و زمین(و آن چه بین  آنهاست) (انبیاء - 30)، دیدن گیاهان و درختان و زوج بودن آنها (شعراء - 7) دیدن مخلوقات و مرگ آنها و بازگشت آنها (عنکبوت - 19) آب و منافع آن (سجده - 27) چهارپایان (یس - 71) آفرینش انسان(یس-77) پرندگان و گشودن و بستن بالهایشان در آسمان (ملک -19) و... که  این همان تذکر یاد آوری عظمت پروردگار است که دلیل و نتیجه آن توسط ائمه(ع) ـ قرآن‌های ناطق و مفسران قرآن ـ شرح داده شده است. از همین مطلب لزوم وجود این حضرات در کنار قرآن نیز اثبات می‌شود.
 
شناخت تفکر در قدرت خداوند
در آیاتی مانند (انعام 37-  بقره 20)  معمولا خداوند از کارهایی که می‌تواند انجام دهد اما هنوز صلاح ندانسته که انجام دهد یاد می‌فرماید و بعد با صفت قدیر خود را می‌ستاید. از این آیات متوجه می‌شویم معمولا «قدرت» به کارهایی مربوط می‌شود که ممکن است هنوز از طرف خداوند محقق نشده باشد اما وجود یافتن و انجام آن کار از طرف خداوند امکان پذیر است. امام علی(ع) در نهج البلاغه ضمن اینکه اندیشه در بزرگی قدرت خدا را مایه «برگشتن به راه راست» و «ترس از آتش سوزان» می‌دانند، برای «تفکر در بزرگی  قدرت پروردگار» کوچکی جثه مورچه و ملخ را مثال  می‌زنند و توجه ما را به شگفتی‌های آنها  جلب می‌فرمایند. ایشان با این مثال‌ها ذهن مخاطب را به تفکر بر روی این دو موجود کوچک وا می‌دارند، تا عظمت خدا را متوجه شود و مطمئنا ً این گونه توجه، اثرات ویژه خود را برای انسان به ارمغان می‌آورد. این امام بزرگوار و انسان کامل با مثال‌هایی از این قبیل، چگونگی توجه به مخلوقات خداوند را برای «تفکر در قدرت خداوند»  آموزش می‌دهند. (نهج البلاغه - خطبه 185)
 
برای درمان بیماری «سوء ظن» می فرمایند: «خدایا به من کمک کن تا  در مورد  قدرت تو تفکر کنم» یعنی تفکر بر  کارهایی را که خداوند می‌تواند انجام دهد اما هنوز انجام نداده و همچنین تفکر در آفرینش  مخلوقات خداوند، مربوط به قدرت خداوند  است. «تفکر» با «یاد آوری» که در مورد «عظمت» گفته شد، متفاوت و پیچیده‌تر می‌باشد. زیرا برای «تفکر در قدرت خداوند» انسان باید اولا علم ساختمان بدن و مواد تشکیل‌دهنده مخلوقات را بیاموزد و در مورد آفرینش  آنها فکر کند، ثانیاً چیزی را که ندیده در ذهن خود خلق کند.
 
پس با تفکر بر مخلوقات خداوند و کارهایی که خدا قدرت دارد، آنها را انجام دهد اما هنوز صلاح ندانسته آنها را انجام بدهد و خلق و تصور آنها در ذهن، بیماری سوء ظن خود را درمان می‌کنیم. این گونه تفکر کردن جلوی تجسم سوء ظن را می‌گیرد. به عنوان مثال خداوند در قرآن می فرماید: «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ  إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیٍ قَدِیر»ٌ «اگر خدا مى‏خواست گوش و چشم آنان را نابود مى‏کرد؛ زیرا خدا بر هر کارى تواناست» ( بقره - 20) در این آیه  آمده» اگر خدا می‌خواست گوش و چشم آنان را نابود می‌کرد» اما در حقیقت  نخواسته  در سوره نساء نیز قدرت بر از بین بردن همه ما انسان‌ها را به رخمان می‌کشد و می‌فرماید:
 
«إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ وَیَأْتِ بِآخَرِینَ  وَکَانَ اللَّهُ عَلَى ذَلِکَ قَدِیرًا» «اى مردم! اگر خدا بخواهد همه شما را از میان برمى‏دارد، و گروه دیگرى را [به جاى شما] مى‏آورد؛ و خدا همواره بر این کار تواناست». (نساء -133) ما نیز می‌توانیم این مواردی را که هنوز اتفاق نیفتاده اما خداوند قدرت بر انجام آن را دارد، پیدا کنیم و به آنها فکر کنیم. مثلا فکر کنیم که خداوند قادر است ما را از بین ببرد اما این کار را نکرده و به ما عمر داده است. همینطور به نهج البلاغه و شرح آفرینش کوه‌ها، کهکشان، فضا و موجودات مختلف مثل مورچه، ملخ، طاووس، کلاغ و.. مراجعه کنیم، با دقت بخوانیم و تفکر کنیم.  
 
شناخت تدبیر برای دشمنان
در مورد حسادت احتیاج به فکر پیچیده تری نسبت به دو مورد قبل است که آن فکر، تدبیر و چاره‌سازی برای دشمن خداست و از این قضیه اهمیت دشمن شناسی روشن می‌شود. آموزش چاره اندیشی در مورد دشمنان را نیز می‌توان از قرآن، ادعیه و روایات فراگرفت. مثلا در زیارات و ادعیه ماثوره دعا برای دوستان خدا و نفرین و لعنت‌هایی برای دشمنان آمده است یعنی یکی از ابعاد چاره اندیشی با دعا و نفرین کردن انجام می‌شود. در زیارت عاشورا از اول تا آخر دائماً لعنت به دشمنان خدا است. همچنین در «دعای در غیبت  امام زمان(عج)» (مفاتیح شیخ عباس قمی) بعد از دعاهای زیاد بر امام عصر(عج) و جمیع دوستان ایشان که خودمان نیز شامل آنها می‌شویم، نفرین‌های کوبنده‌ای نثار دشمنان می‌کنیم.
 
انسان می‌تواند برای شروع «یاد عظمت خداوند» و «تفکر در قدرت خداوند» به کتاب‌هایی که در مورد آفریده‌های خداوند مثل  انسان‌ها، کهکشان‌ها، ستاره ها، گیاهان، حیوانات و آفریده‌های دیگر نوشته شده مراجعه کند، فیلم‌های مستندی که آفریده‌های خداوند را به تصویر می‌کشد، تماشا کند. برای «یاد عظمت» آفریده‌های خداوند را برای خودش یاد آوری کند و برای «تفکر در قدرت خداوند» به آنها فکر کند. همچنین به کارهایی که در آینده و هر لحظه می‌تواند از طرف خداوند محقق شود اما هنوز محقق نشده اندیشه کند و به مخلوقات خداوند توجه کند خلقت آنها و اجزاء تشکیل‌دهنده آنها را بشناسد و در حقیقت نسبت به رفتار آنها و ساختمان تشکیل‌دهنده‌شان علم پیدا کند، مثلاً برای «تفکر در قدرت خداوند» انسان می‌تواند خورشید را مورد مطالعه قرار دهد  به  آفرینش خورشید توجه کند  و در مورد مواد تشکیل‌دهنده آن و چگونگی نور افشانی اش و... مطالعه کند.
 
برای درمان حسادت نیز هر فکر و تدبیری که در پایان به نفع اسلام و مسلمین تمام شود، مطمئنا تدبیری در مقابل دشمنان است.
 
با صرف فکر و تدبیر در مورد این قضیه که در مرحله نظری است و نفرین و لعنت فرستادن به دشمنان خدا  خصوصا خواندن با توجه زیارت عاشورا، می‌توان این بیماری را ریشه کن کرد. چاره اندیشی کردن کمتر از ساعتی در مورد دشمنان خدا به صورت معجزه آسا، سوزش سینه انسان را از اثر منفی بیماری حسادت آرام می‌کند و انسان احساس بسیار خوبی پیدا می‌کند. حتی اگر این تدبیر به مرحله عمل نرسد و اصلا عملی نباشد.
 
درمان بیماری‌هایی که زبان انسان به آنها مبتلا می‌شود  
امام سجاد(ع) برای درمان بیماری‌های زبان می‌فرمایند: و به جاى آنچه شیطان بر زبانم جارى مى‏سازد از فحش و بدگویى و ناسزا یا شهادت ناحق، یا غیبت از مؤمن غایب یا دشنام به شخص حاضر و مانند اینها، سخن در سپاس تو گویم و مبالغه در ثناى تو ورزم، و با تمام هستى خود ستایش بزرگى تو کنم، و شکر نعمت تو بجاى آورم، و اعتراف به احسان تو نمایم، و به شمردن نعمت‏هاى تو مشغول گردم. (صحیفه سجادیه، دعای 20)
 
همان طور که گفته شد امام سجاد(ع) در این قسمت دعا ضمن اینکه بعضی گفتار ها از قبیل  فحش دادن، سخنان زننده و ناپسند گفتن، ریختن آبروی دیگران، شهادت باطل دادن، غیبت کردن از مؤمنین، هتاکی همراه با نیش زدن و دیگر گناهان زبان را جملاتی که شیطان بر زبان ما جاری می‌سازد معرفی می نمایند، شش درمان نیز برای بیماری های زبان انسان تجویز و ارائه می‌فرمایند.
 
گناهان زبان، از بیماری‌هایی هستند که بعد از مدتی به قلب سرایت می‌کنند و قلب را بیمار و ملکه انسان می‌شوند یعنی تبدیل به یک صفت ثابت و پا برجا و صورت ملکوتی انسان می‌شوند. (چهل حدیث امام خمینی) امام علی(ع) می‌فرمایند: ایمان بنده‌ای استوار نگردد تا دل او استوار شود و دل استوار نشود تا زبان استوار گردد. (نهج البلاغه خطبه 176)
 
اولین راه حل و درمان؛ حمد کردن خداوند با زبان حمد:
ستایش با زبان در برابر کار نیکی است که با اختیار از فاعل آن صادر شود. این فعـل صادر شده یا برای خود فـاعل فضـلی دارد، مانند، عـلم. یعنی ما به خاطر علم خداوند  او را حمد می‌کنیم. یا آنکه غیردر آن لحاظ گردیده است؛ مانند، احسان و بخشندگی. ما خداوند را  به خاطر احسان و بخششی که به ما  و یا دیگری داشته، او را حمد می‌کنیم. (سایت: پایگاه فرهنگی  حجه الاسلام حاتم پوری  کرمانی) یعنی آن احسان و بخشندگی را که از خداوند صادر شده، می‌ستاییم.  
 
دومین درمان؛ زیاده روی کردن و غرق شدن در ثناء خداوند
معنی ثنا در فرهنگ لغت قسمتى از ستایش است که با تکرار صادر گردد. (مفردات راغب - شرح خطبه حضرت زهرا(س)، ج1 سید عزالدین حسینی زنجانی)
با توجه به مطالب گذشته اگر درمورد این قضیه فکر کنیم بیماری آرزوهای طولانی درمان می‌شود، اگر به صورت کلام بر زبان جاری شود، بیماری‌های زبان برطرف می‌شود.
صلوات نیز ثنای پروردگار و کامل‌ترین ذکر است. امام رضا(ع) می‌فرمایند: «صلوات بر محمد و آل او، معادل است با ذکر سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر». (آثار و برکات صلوات در دنیا، برزخ و قیامت) اثر صلوات بر وجود انسان همان اثر ثنای پروردگار است. یعنی مجموعه نفی و اثبات برای پروردگار. از همین جا اهمیت صلوات فرستادن نیز مشخص می‌شود. همچنین اهمیت تسبیحات حضرت زهرا(س).
 
سومین درمان؛ فرو رفتن و در آمیختن به تمجید پروردگار
تمجید نیز یکی از اقسام ستایش پروردگار است. معنی تمجید در فرهنگ لغت بزرگ داشتن و مورد ثنا وستایش قرار دادن و پروردگار را به عظمت و بزرگی نسبت دادن است. در مورد تمجید و چگونگی  آن امام  صادق(ع) می‌فرمایند: همانا در کتاب امیرالمؤمنین(ع) است که ستایش پیش از درخواست است، پس هرگاه خداى عزوجل را خواندى و به درگاهش دعا نمودى او را تمجید کن، عرض کردم چگونه تمجیدش کنم فرمود: مى‏گویى: یَا مَنْ هُوَ أَقْرَبُ إِلَیَّ مـِنْ حـَبـْلِ الْوَرِیـدِ یـَا فـَعَّالًا لِمـَا یـُرِیـدُ یـَا مَنْ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ یَا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَى یَا مَنْ هُوَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ. (اصول کافی، ج 2، ص 484)‌ای کسى که از رگ گردن به من نزدیک‏ترى،‌ای کسى که هر چه را بخواهى انجام دهى،‌ای کسى که میان مرد و دلش حائل شوى و‌ای  آنکه در بلندترین دیدگاهی و‌ای آنکه به مانندش چیزى نیست. بنابراین جملاتی اینگونه که  خداوند را به بزرگی یاد می‌کند تمجید می‌باشند که در کلام ائمه(ع) زیاد یافت می‌شوند. مثل دعای مجیر و عشرات و...
 
چهارمین درمان شکر نعمت‌های خداوند
شکر در فرهنگ لغت به معنای سپاسگزاری و حق شناسی در برابر نیکی و احسان است.
شکر: فعلی است که از شکرگزار به جهت انعامی که منعم به او داده، صادر می‌شود (سایت پایگاه فرهنگی حجت الاسلام حاتم پوری کرمانی) علامه طباطبایی می‌فرمایند شکر خدا به این است که انسان نعمت را در محل خودش بکار برده و در موقع استفاده از آن نیز متذکر خدا بوده باشد. ( تفسیر المیزان، ج 7، ص 65)
شکر 4 نوع می‌باشد:1 ـ تقدیر لسانی 2 ـ اعتقاد قلبی 3 ـ محبّت درونی  4ـ تقدیر عملی و خدمت متقابل (پایگاه فرهنگی حجت الاسلام حاتم پوری کرمانی) که البته در اینجا چون درمان بیماری زبان مد نظر است مراد همان شکر زبانی است.
 
تفاوت حمد وشکر
حمد و شکر، از نظر معنی بسیار به هم نزدیک هستند و تنها تفاوت آنها در این است که، شکر همیشه به ازاء نعمت هاست و بر نعمتى صحیح است که به خود سپاس گزار رسیده باشد، اما حمد در برابر افعال نیک و صفات جمیل و گاهی در برابر نعمت‌ها آورده می‌شود (حتی اگر نعمت به فرد دیگری غیراز خود ما  رسیده باشد). (همان) به نظر می‌رسد حمد ستودن نعمت و صاحب نعمت باشد و در اینجا نعمت به صورت عام مدنظر است. شکر تشکر از صاحب نعمت و اعتراف به نعمتی است که به خود انسان رسیده است و در واقع نعمت خاص و شخصی مورد نظر است.
 
پنجمین درمان؛ اعتراف کردن آشکارا به احسان خداوند
اعتراف در فرهنگ لغت یعنی اظهار و اقرار علنی که با یاد کردن در قلب فرق می‌کند. مثل نماز که حتما باید با صدا خوانده شود. احسان نیز در فرهنگ لغت به معانی: «خیر خواهی، نیک خواهی، توجه، مساعدت، مرحمت کردن، نیکی کردن و  طرفداری کردن» است.
 
ششمین درمان؛ شمردن نعمت‌های خداوند
احصاء در فرهنگ لغت یعنی شمارش، آمارگیری، سرشماری، شمردن.
منت یعنی چه؟ کلمه «منّ» در اصل به معناى ثقل و سنگینى بوده و از همین جهت واحد وزن را هم در سابق «من» می‌گفتند، و منت به معناى نعمت سنگین است، فلانى بر فلانى منت نهاد معنایش این است که او را از نعمت گرانبار کرد. (ترجمه تفسیر المیزان، ج16، ص8)
امام سجاد(ع) زیاد شدن جمعیت ما(مومنین) (صحیفه سجادیه، دعای دوم)، بی‌نیازی ما از دیگران (صحیفه سجادیه، دعای اول)، آسان بودن عفو خداوند (صحیفه سجادیه، دعای دهم) و روان ساختن ما در راه‌های احسان خداوند که ما را به رضوانش رهنمون می‌کند (صحیفه سجادیه، دعای 44) را از منت‌های خداوند می‌دانند. همچنین امام رضا(ع) توفیق متابعت از حضرت مهدی(عج) در زمان غیبت را منت معرفی می‌فرمایند؛ (وامنن علینا بمتابعته، دعا برای امام زمان(عج)، مفاتیح) در دعاها و سخنان معصومین(ع) بعضی منت‌ها  شمرده شده است. ما می‌توانیم  آنها را پیدا کرده و همراه با بعضی نعمت‌هایی را  که خودمان حس می‌کنیم برای ما منت است، برای اصلاح خود شمارش کنیم. یعنی نعمت‌ها را  به ترتیب بزرگی و اهمیت نعمت با اعداد 1، 2، 3 و ...که مخصوص شمارش هستند، بشماریم.
 

منیع:کیهان
 انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۳۲ ۲۸ بهمن ۱۳۹۴
باسلام وخسته نباشید
ممنون،این مطلب بسیارآموزنده بود،
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۵۳ ۰۸ بهمن ۱۳۹۴
خیلی مفید بود
ممنون
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۵۳ ۰۸ بهمن ۱۳۹۴
خیلی مفید بود
ممنون
آخرین اخبار