پیرو این رخداد بحران اقتصادی اروپا وآمریکا- رکود اقتصادی در بخش اعم قاره سبز به ویژه یونان- رومانی- فرانسه- ایتالیا- انگلیس و اسپانیا سایه افکنده بود که؛ دولتمردان به دنبال مدیریت و کنترل این بحران دست به اقدامات اصلاحی همچون طرح ریاضت اقتصادی زدهاند.
طرح ریاضت اقتصادی(Austerity Economic) خود آبستن مناقشات بعدی در عرصه سیاست داخلی کشورها گردید. تعدیل نیرو در ادارات و کارخانجات، تغییردر قوانین بیمهای، کاهش دستمزدها و... به بازوی دیگری برای گسترش معضلات اقتصادی تبدیل شد.
اما قاره آسیا به دلیل رشد بالای اقتصادی حوزه کشورهای شرقی (چین، ژاپن، مالزی، کره) و هند در جنوب آسیا کمتر از بحران مالی جهانی آسیب دیدند.
باید افزود که ایران به دلیل گذار از توسعه یافتگی (نسبت به کشورهای در حال توسعه)- وابستگی به کالای استراتژیک نفت- اعمال تحریمهای گسترده از جانب غرب و ایالات متحده- عدم مدیریت مطلوب اقتصادی در داخل طی سالهای گذشته- اتخاذ سیاستهای ضد ایرانی عربستان در سازمانی مثل اوپک، اقتصاد جمهوری اسلامی را با مشکلات متعددی روبرو ساخته است.
بروز تحرکات تروریستی و به قدرت رسیدن گروههایی مثل داعش- انقلابهای کشورهای عربی منطقه- منازعات بین آمریکا، روسیه،چین، ایران، عربستان در کنار کاهش اثرگذاری متقابل بهای نفت و همینطور ناامن شدن انتقال انرژی به سایر نقاط جهان (وجود تروریست در خاورمیانه) موجب گردیده؛ سبک گفتمان و رابطه سیاسی- اقتصادی قدرتهای منطقه متغیر برآورد گردد.
استحکام اتحاد بین ایران و روسیه- پایان موفقیتآمیز موضوع هستهای ایران- نقش راهبردی ایران در مدیریت حل بحران عراق و سوریه و جلوگیری از پیشروی لجام گسیخته گروههای تفکیری، کشورهای اروپایی و آمریکا را درصدد "نه" گفتن به تلاش عربستان برای در انزوا قرار دادن ایران شد.
در این میان تصمیم سیاسی و اقتصادی غرب به منظور بازگشت به بازارهای ایران و ایجاد مناسبات تجاری با تهران، دولت ریاض را دچار سردرگمی نموده است. در چنین شرایطی کاهش شدید ارزش نفت به دلیل تولید انبوه عربستان و متحدان این کشور در اوپک، افت 60 درصدی قیمت را به همراه داشته است. به نظر میرسد تصمیم عربستان به ظاهر اقتصادی است چرا که در بطن ماجرا اهدافی فراتر از آن نهفته است.
پدرخوانده اوپک و دیپلماسی نفت:
عربستان سعودی در تکاپو است تا بهای نفت را به پایینترین حد ممکن به مشتریان خود عرضه کند و ایفای نقش پدرخواندگی برای سازمان بینالمللی اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت OPEC الجزایر، ایران، عراق، کویت، لیبی، نیجریه، قطر، امارات، اکوادور، آنگولا، ونزوئلا و عربستان سعودی) میخواهد طلای سیاه را در انحصار قدرت خود قرار دهد.«
« پدرخوانده »چه اهدافی را در روند کاهش قیمت نفت متصور شده است؟
دنیای اقتصاد امروز شاهد عرضه قیمت نفت با قیمت هر بشکه 31 دلار و 50 سنت است که؛ تحلیل میشود این قیمت به مرز 20 دلار هم برسد.
اما اهداف عربستان در این بین:
1-تحت فشار قرار دادن ایران و ایجاد اخلال در پروژهها و قراردادهای نفتی کشور با شرکای جدید اروپایی
2- تشویق شرکتهای نفتی اروپایی به جایگزین کردن نفت خود به جای نفت روسیه (به طوری که اکنون پالایشگاههای شرق اروپا خرید خود را از عربستان افزایش دادهاند)
3- زاویه بخشی و تسری تنش در طول و عرض مذاکرات هستهای ایران با 6 قدرت جهان
4- ترس از نفوذ و گسترش محدودیت ایران در منطقه به دلیل احداث سپر ایرانی/شیعی در برابر گروههای تفکیری صهیونیستی
5- نگرانی از ساخت خط لوله روسها برای تأمین انرژی مورد نیاز چین (مهمترین مشتری نفتی عربستان)
6- وابستگی همیشگی بازارهای نفتی جهان به نفت سعودی با توجه به تعدیل قیمت بیسابقه
7- فراهم آوردن بستری طولانی مدت برای انباشت دلارهای نفتی به منظور تأمین مالی القاعده و داعش
8- کاهش همگرایی میان اعضای اوپک و مدیریت در فلسفه وجودی این سازمان بینالمللی آنچنان که جلوگیری از هرج و مرج و ایجاد ثبات از وظایف ذاتی اوپک میباشد.
خط مقدم جنگ پدرخوانده با گلولههای نفتی:
"اندرو اسکات کوپر" تحلیلگر انرژی معتقد است: اوضاع فعلی خاورمیانه برای آمریکا، ایران و عربستان سعودی بسیار پیچیده است. بدین منظور ایالات متحده و کشورهای غربی بازیگری ایران را در حل بحران عراق و سوریه پذیرفتهاند.
از طرفی بسیاری از آمریکاییها صبر خود را در مواجه با رژیم سعودی که؛ همه میدانیم برای مدتی بسیار طولانی از دکترین وهابی افراطی حمایت مادی و معنوی میکرد، از دست دادهاند.
دولت ریاض بازی خطرناکی را برای مدت زیادی به کمک افراطیون خود به راه انداخته؛ «خطر بزرگ این است که؛ خانواده پادشاهی سعودی هیولایی ساخته که آنها را از پا درخواهد آورد».
احتمال میرود به زودی شاهد چرخش ایالات متحده و غرب از عربستان به سمت ایران باشیم. با توجه به تحلیل فوق این پدرخوانده اعراب ؛ بهرهگیری از کالای استراتژیک نفت یک جنگ تمام عیار را به پا کرده است.
همانطور که مستحضر هستیم؛ تحریمها علیه نفت ایران تا ژانویه لغو خواهد شد و عربستان این پیام را به بازار رساند که قصد دارد به تولید در سطح بیسابقه ادامه دهد چرا که میخواهد دست کم در شش ماه آینده روی سهم بازار تمرکز کند. آل سعود نیک میداند که توان رویارویی نظامی در هیچ برهه از زمان را با تهران و مسکو نخواهد داشت.
لذا با بهرهگیری از تاکتیک جنگ سرد ( COLD WAR) سعی دارد با شلیک گلولههای نفتی بازار ایران و روسیه را در بعد تجارت جهانی با رکود مواجه گرداند بد نیست متذکر شویم که سیکل نزولی بهای نفت ناشی از عرضه است با نگاه به تحولات فوق روند متعادل شدن عرضه و تقاضا قدری زمان خواهد برد از اینرو انتظار نمیرود طی یکی دو سال پیشرو این روند اصلاح گردد.
آیا اقتصاد ایران با کاهش نفت به رشد پایدار میرسد؟
دولت تدبیر و امید پس از سربلندی در حل مناقشه طولانی مدت پرونده هستهای آرام آرام در حال ورود به حوزه اقتصاد است. دولت یازدهم در حالی کلید ساختمان پاستور را در دست گرفت که؛ میراثش چیزی جز یک تورم 40 درصدی و رکود منفی اقتصادی 8 درصد نبود. رئیس جمهور روحانی از زمان نشستن بر کرسی ریاست جمهوری سعی در کنترل تورم و ایجاد بستری برای رشد اقتصادی دارد.
اقتصاد ایران را باید در ردیف اقتصادهای نفتی دنیا طبقهبندی نمود، اقتصادی که نفت سهم قابل توجهی در اداره آن دارد کاهش بیسابقه بهای نفت با دسیسه چینیهای آل سعود در بازار (سیاسی) نفت مشکلات فراوانی را پیشروی کشورهای تولیدکننده این کالاهای اساسی گذاشته است.
نیمه پر لیوان:
میدان سیاسی- اقتصادی ایران در سال 94؛ جدای از روبرو شدن با نزول بهای نفت، به تبع توافق هستهای، شاهد رفتارهای متفاوتی از سوی جهانیان بوده و خواهد بود. دیپلماسی نوین ایران فصل جدیدی را در روابط بینالملل تدوین نموده است.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی با درک صحیح از شرایط موجود حوزه داخلی و نیز تفسیر مطلوب از تحولات جهانی و همینطور نیازمندی کشورهای غربی و آمریکا به افزایش میزان روابط در کلیه سطوح سیاسی، اقتصادی، غرب را به پذیرش نقش مثبت و تأثیرگذار تهران در نظامهای بینالمللی رهنمون ساخته است.
کاهش ورودی ارزش نفت رفته رفته میتواند اقتصاد ایران را در آینده از مهمترین مشکل اقتصادی ما یعنی "خام فروشی" و وابستگی بیش از حد به فروش نفت رها سازند.
دولتمردان هم میتوانند در حین ساماندهی به نظام اقتصادی کشور مسئله مذکور را به صورت مبنایی در اقتصاد پایهگذاری کنند. به موازات این امر در این بین سازوکارهای طرح اقتصاد مقاومتی(Resistive Economy) هم بیش از گذشته فراهم میشود چرا که زمانی که مردم یک کشور دیگر از نوسانات بازار نفت صدمه نبینند به این معنی است که اقتصاد مقاومتی به منصه ظهور رسیده است.
اما نیمه خالی لیوان:
همانگونه که ذکر شد؛ اروپا و غرب نمیتوانند با سیاستهای عربستان سعودی در منطقه انتظارات خود را برای همیشه برآورده سازند. از اینرو منطق سیاسی حکم میکند که غرب دست از حمایت دولت مستبد و کوتاه فکر سعودی در دراز مدت بردارد و به سمت یک کشور نقش آفرین- قدرتمند به لحاظ سیاسی، اقتصادی و معتدل گرایش پیدا کند.
امروز امنترین و باثباتترین حکومت در منطقه ایران است. بنابراین میتواند بهترین و مطمئنترین مسیر برای انتقال انرژی به غرب تلقی گردد. پیشبینی میشود با توجه به اقدامات نابخردانه عربستان در حمایت همه جانبه از گروههای تروریستی و ناکارآمدی حاکمان ریاض برای یک راهبرد عقلایی در منطقه، اتحاد بعدی منطقه ریاض، تل آویو و آنکارا باشد.
ائتلافی که در چنبره نظام بینالملل سکنی خواهد گزید. پدرخوانده در نقش «افسر یک توپخانه» با گلولههای نفتی خود بازار عرضه و تقاضای این طلای گرانبها را به آتش کشیده است و در این آتش بازی کشورهای ذره بینی عرب دوشا دوش پدرنامشروع خود حرکت میکنند.
به زودی این کشورها به خود میآیند و نظارهگر اعتراض گسترده شهروندان خود برای اصلاح و تغییر حاکمیت خواهند شد و به این موضوع فکر نمیکنند که فاقد زیرساخت بوده و از متخصصین و دانشمندان اجارهای بهره میبرند همچنین از عوامل مهم تولید (منابع انسانی و زمین) بینصیب هستند در حالیکه مشاهده می کنید ایران در کلیه سطوح دستی بالاتر در کل منطقه را دارد.
پروژه انزوای کشورهای عربی به فرماندهی عربستان سعودی چندی است که کلید خورده و سوای کشورهایی مثل قطر که در حوزه نفت و گاز با اروپا و ایران در تعامل است و دوحه ناگزیر به همسویی با ترکیب جدید ژئوپولتیکی منطقه خواهد بود. عربستان و سایر دوستانش نیز متحمل آسیب جدی در سیاست نداشته خود خواهند شد که این امر به مثابه نیمه خالی لیوان برای آنها است .
انتهای پیام/
بهبود اقتصاد ایران علاوه بر مدیریت منسجم برنامه های اقتصادی دولت ، لازم است که اقتصاد دولتی را به اقتصاد مردمی واگذار نماید.
اقتصاد مقاومتی از مهمترین کارهای بخش اقتصادی کشور است.
لازمه پیروزی در تمام مشکلات خصوصا اقتصادی ، همدلی دولت و ملت است.
آرزو می کنم یکی از این هواپیماهای آل یهود بر روی تلمبه خانه های نفتی خودشان سقوط بکند یا این تاسیسات با یک تیر غیب یمنی مواجه بشوند.
امارات هم حتما باید مزه ماجراجویی نظامی را در خاک خود دریافت بکند تا از این هار شدگی نجات یابد. تاریخ نشان داده که هر چه به وحوش خدمت کنید آنها این خدمت را به عنوان ضعف شما تلقی می کنند.