سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

باشگاه ضرب‌المثل/ 53

حکایت ضرب‌المثل «هرکه بامش بیش، برفش بیشتر» را می‌دانید؟

در باشگاه ضرب‌المثل امروز حکایت کوتاهی را از ضرب المثل «هرکه بامش بیش، برفش بیشتر» می‌خوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مَثَل‌ها داستان زندگی مردم‌اند و چون آیینه‌ای روشن، آیین‌ها، تاریخ، هوش، بینش و فرهنگ ملت را در خود نشان می‌دهند. «مَثَل واژه‌ای است که از عربی به فارسی راه یافته و آنچنان که می‌نویسند از ماده مثول بر وزن عقول به معنی شبیه بودن چیزی به چیز دیگر یا به معنای راست ایستادن و بر پای بودن آمده است». این واژه در عربی به چند معنا به کار رفته است: مانند و شبیه، برهان و دلیل، مطلق سخن و حدیث، پند و عبرت، نشانه و علامت. در اصطلاح اهل ادب مثل نوعی خاص از سخن است که آن را به فارسی داستان و و گاهی به تخفیف دستان می‌گویند (رحیمی، 1389).

با این وصف در باشگاه ضرب‌المثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضرب‌المثل «هرکه بامش بیش، برفش بیشتر» می‌پردازیم. 

***************************************

این ضرب‌المثل را معمولا در مورد افرادی به کار می‌برند که به لحاظ مکنت، جایگاه و مقام مادی و معنوی در مکان رفیعی باشند. آن هم در زمانی که این افراد از زیادی سختی‌ها در زندگی و یا کار و ... گله داشته باشند.

حال ببینیم چه داستانی در پس این ضرب‌المثل قرار دارد؟

می‌گویند که در روزگاران قدیم پادشاهی بود که در اثر بیماری در می گذرد. قبل از مرگ وصیت می‌کند چون وارث و جانشینی نداشته، فردای آن روز اول کسی که وارد شهر شد را بر جایگاه قدرت بنشانند و او را پادشاه جدید شهر معرفی کنند.

فردای آن روز مردم و امرا دستور شاه درگذشته را بر سر می‌گذارند و گدایی را که در تمام عمر تنها اندوخته‌اش خرده پولی بوده و لباس کهنه‌ای، به عنوان شاه معرفی می‌کنند و او را بر تخت پادشاهی می‌نشانند.

روزها می‌گذرد و این گدا که حالا شاه شده و البته معتبر، بر تخت می‌نشیند و امور را اداره می‌کند. تا اینکه برخی از امیران شهر و زیردستانش سر ناسازگاری با او بر می‌دارند و با دشمنان دست به یکی می‌کنند و شاه تازه هم که توان مدیریت امور را از کف داده، بخشی از قدرت را به آن‌ها واگذار می‌کند.

روزی یکی از دوستان دیرینش که از قضا رفیق گرمابه و گلستانش بود، وارد شهر می‌شود و می‌شنود که رفیقش حال پادشاه آن دیار است. برای تجدید دیدار و البته عرض تبریک نزد او می‌رود.

پادشاه جدید در پاسخ تبریک و تعریف و تمجید دوستش می‌گوید: ای رفیق بیچاره من، بدان که اکنون حال تو بسیار از من بهتر است. آن زمان غم نانی داشتم و اینک تشوش جهانی را بر دوش می‌کشم. سختی‌ها و رنج‌های بسیاری را متحمل گشته‌ام.

و در اینجاست که رفیق دیرینش می‌گوید: هرکه بامش بیش، برفش بیشتر.



گزارش از: مریم محمدی


برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید. 



انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴۱۴
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۲:۱۸ ۰۱ خرداد ۱۴۰۳
عالی بود
ناشناس
۱۲:۲۹ ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳
عالییی
ناشناس
۱۶:۴۲ ۲۷ فروردين ۱۴۰۳
خیلی خوب
سرکار خانم رها عسگری
۱۸:۵۳ ۲۵ فروردين ۱۴۰۳
?خیلی خوب بود واقعا ممنونم ?
سرکار خانم رها عسگری
۱۸:۵۳ ۲۵ فروردين ۱۴۰۳
?خیلی خوب بود واقعا ممنونم ?
ناشناس
۲۲:۱۱ ۲۸ آذر ۱۴۰۲
خوب بود ولی کوتاه تر بود بهتر بود
ناشناس
۲۰:۱۲ ۱۱ آذر ۱۴۰۲
میشه یکم کم باشه خیلی زیاد
ناشناس
۱۰:۴۰ ۰۵ آذر ۱۴۰۲
خوب بود
ناشناس
۱۰:۴۰ ۰۵ آذر ۱۴۰۲
خوب بود
ناشناس
۱۰:۴۰ ۰۵ آذر ۱۴۰۲
خوب بود
ناشناس
۱۰:۳۸ ۰۵ آذر ۱۴۰۲
خوب بود
ناشناس
۱۰:۳۸ ۰۵ آذر ۱۴۰۲
خوب بود
Maliheh
۲۱:۲۹ ۲۳ آذر ۱۴۰۱
عالی
ناشناس
۱۸:۲۷ ۱۵ آبان ۱۴۰۱
امممم بد نبو!:(
فاطمه سلیمانی
۱۹:۴۰ ۲۱ آذر ۱۴۰۰
خیلی خوب
عالی
ناشناس
۱۹:۳۶ ۲۰ آذر ۱۴۰۰
خیلی بد بود
ناشناس
۱۹:۳۹ ۰۹ آذر ۱۴۰۰
خیلی خوب بود
ناشناس
۱۶:۳۲ ۰۶ آذر ۱۴۰۰
عالی
رعنا
۱۳:۴۱ ۲۸ آبان ۱۴۰۰
عالی بود
ناشناس
۱۳:۲۶ ۲۵ آبان ۱۴۰۰
افتضاح
جچچ
۲۲:۳۳ ۰۸ اسفند ۱۳۹۹
درک مطلب
ناشناس
۱۴:۵۱ ۰۲ دی ۱۳۹۹
بنظر من داستان اصلیش این نیست و خیلی طولانیههههههههههههههههههه
ناشناس
۱۶:۳۶ ۳۰ آذر ۱۳۹۹
خوب بود اما من پیام اصلی اش رو میخواستم
ناشناس
۱۵:۰۴ ۱۸ آذر ۱۳۹۹
خوب بود اما من یک خلاصه ای میخواهم که معلممون نفهمه
باتشکر
زهرا ولی زاده
۱۷:۱۵ ۱۶ آذر ۱۳۹۹
داستان خوبی بود .
ولی من هر جا که زدم همینو آورد کاشکی یه داستان دیگه هم می‌گذاشتن.
در کل داستان خوبی بود.
ناشناس
۱۷:۳۶ ۱۴ آذر ۱۳۹۹
عالی عالی عالی
ناشناس
۱۷:۵۱ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خوب بود به من کمک کرد
ناشناس
۰۰:۰۶ ۰۲ آذر ۱۳۹۹
عالی بود ممنون
SANA
۱۵:۲۹ ۳۰ آبان ۱۳۹۹
خوبه ولی خیلی بلنددددددد
ناشناس
۲۳:۴۵ ۲۴ آبان ۱۳۹۹
خیلی خوب
ممنونم
ناشناس
۱۲:۲۹ ۲۲ آبان ۱۳۹۹
بد نبود ولی خلاصه اش را بیاورید بهتر میشه
ناشناس
۲۳:۴۶ ۲۴ آبان ۱۳۹۹
آره
ناشناس
۱۲:۲۶ ۲۲ آبان ۱۳۹۹
سلام خوب بود
ناشناس
۰۸:۱۱ ۲۱ آبان ۱۳۹۹
خوب بود
ناشناس
۱۲:۳۹ ۲۰ آبان ۱۳۹۹
عالیییی
ناشناس
۱۸:۰۴ ۱۶ آبان ۱۳۹۹
خوب نیست
سارا
۱۵:۲۶ ۱۳ تير ۱۳۹۹
سلام خوب بود ولی یه سوال:(یه داستان دیگه ی درباره ی این ضرب المثل نیست؟)
ستایش
۰۸:۴۴ ۰۷ خرداد ۱۳۹۹
من میخواستم درباره ی اون بفمه که چه چیزی رو میخواد بهم برسونه یعنی خلاصه اش رو میخوام
ناشناس
۲۱:۳۰ ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
یک معنی خلاصه میخوام
پریسا
۱۱:۵۰ ۰۸ اسفند ۱۳۹۸
آلی بود از همه دعوت میکنم که درمورد این ضرب المثل تحقیق کنند***
ناشناس
۲۰:۵۸ ۱۵ بهمن ۱۳۹۸
پیام اصلی اش چی بو
ناشناس
۲۰:۱۱ ۰۵ بهمن ۱۳۹۸
خیلی عالییییییییییی
Asal
۱۸:۱۳ ۳۰ دی ۱۳۹۸
ولی حیف که طولانی بود
Asal
۱۸:۰۷ ۳۰ دی ۱۳۹۸
عالییییییی بود ممنوون(๑♡∀♡๑)
زهرا
۱۶:۴۲ ۳۰ دی ۱۳۹۸
عالی‌بود
ناشناس
۲۳:۴۹ ۲۱ دی ۱۳۹۸
بدنبود
یاسین
۱۲:۳۸ ۲۰ دی ۱۳۹۸
خییییییلیییی تعلیقی بود
ناشناس
۱۹:۵۹ ۱۶ دی ۱۳۹۸
بد نیست
ناشناس
۱۴:۳۲ ۱۳ دی ۱۳۹۸
عالی بود ولی طولانی بود
علی
۱۷:۳۱ ۲۸ دی ۱۳۹۸
آره‌راست میگه‌خیلی‌طولانی
امروز
۲۰:۱۱ ۰۸ دی ۱۳۹۸
لو رفتم
ناشناس
۱۳:۲۵ ۰۶ دی ۱۳۹۸
خیلی عالی بود عالی بود
مریم اکبری
۱۸:۵۵ ۰۵ دی ۱۳۹۸
خوب بود به من که کمک زیادی کرد
ناشناس
۱۴:۳۶ ۰۵ دی ۱۳۹۸
مضخرفه
ناشناس
۱۴:۱۳ ۰۴ دی ۱۳۹۸
خیییلی عالی بود
محمدی
۱۵:۵۴ ۰۱ دی ۱۳۹۸
خیلی به نظر من گاه بود
حسینی
۱۵:۵۲ ۰۱ دی ۱۳۹۸
خیلی مسرقه است
۱۹:۱۰ ۲۴ آذر ۱۳۹۸
مقدمش خوب نبود
نرگس
۱۸:۱۶ ۲۴ آذر ۱۳۹۸
خوبه بدنبود
فاطمه
۱۶:۰۹ ۲۲ آذر ۱۳۹۸
خیلی طولانی ای کتش کمی کوتاه تر بود
ناشناس
۱۳:۱۱ ۲۲ آذر ۱۳۹۸
خوب
حلیا
۲۳:۲۳ ۱۷ آذر ۱۳۹۸
خوب بود اما طولانی
صدرا
۲۱:۲۶ ۱۷ آذر ۱۳۹۸
اموزنده بود
سنایا
۲۲:۰۴ ۱۵ آذر ۱۳۹۸
خیلی طولانی بود اما آخرش خیلیییییی عالی بود
ناشناس
۱۵:۳۲ ۱۵ آذر ۱۳۹۸
اصلا خوب نیست
آیلار
۱۵:۲۲ ۱۵ آذر ۱۳۹۸
عالی بود ممنون میشم
ناشناس
۱۲:۴۲ ۱۵ آذر ۱۳۹۸
خوب بود
دریا
۲۰:۰۳ ۱۱ آذر ۱۳۹۸
همه جا این داستان هست خیلی تکراریه
ناشناس
۱۲:۵۳ ۰۸ آذر ۱۳۹۸
خیلی بد بود
مهسا
۲۳:۲۵ ۰۲ آذر ۱۳۹۸
با حال بود،
ناشناس
۲۲:۱۹ ۰۲ آذر ۱۳۹۸
عالی فقط زیاد است
ارکان
۱۶:۰۳ ۱۰ آبان ۱۳۹۸
خیلی زیاد است
بهاره
۱۱:۲۴ ۰۵ آبان ۱۳۹۸
عالی بود
شیلا
۱۴:۱۷ ۲۸ مهر ۱۳۹۸
عالی بود خیلی عالیییییقی
سوما
۱۳:۵۱ ۲۲ مهر ۱۳۹۸
اصلا خوب نبود پایه اول می توانست این را نوشت
ناشناس
۰۰:۱۸ ۰۸ مهر ۱۳۹۸
بسیار زیبا و آموزنده بود متشکرم.
راضیه
۱۰:۱۲ ۱۹ خرداد ۱۳۹۸
همممم خوب بود
ناشناس
۱۴:۰۷ ۱۰ خرداد ۱۳۹۸
بدک نبود ولی خیلی کم بود
ناشناس
۲۲:۰۱ ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۸
جالب بود
رحمانی
۱۸:۴۴ ۲۵ فروردين ۱۳۹۸
عالی
امیرعباس
۲۱:۳۳ ۰۵ فروردين ۱۳۹۸
این یکی از جالب ترین داستان هایی است که خواندم
ناشناس
۱۱:۵۴ ۲۷ اسفند ۱۳۹۷
بد ننننننبود
مهدیه
۱۶:۵۶ ۱۸ بهمن ۱۳۹۷
آخرش رو نفهمیدم
ناشناس
۲۲:۳۵ ۱۰ بهمن ۱۳۹۷
خوب بود
ناشناس
۲۲:۳۵ ۱۰ بهمن ۱۳۹۷
عالی
ناشناس
۱۲:۰۶ ۱۰ بهمن ۱۳۹۷
خوب بود
امیر مرادی
۲۱:۰۶ ۰۶ بهمن ۱۳۹۷
خیلییییییییییییی خوووووووووب بووووووذ
عرشیا
۰۸:۵۶ ۰۵ بهمن ۱۳۹۷
داستانش زیبا بود
ناشناس
۱۸:۴۳ ۲۵ دی ۱۳۹۷
خوب
امیر
۱۷:۰۶ ۲۴ دی ۱۳۹۷
عالییییییییییی
حنخنتح
۰۷:۰۹ ۰۹ دی ۱۳۹۷
وووووووااااااایییییییییییییییی
ساغر
۱۹:۱۸ ۰۸ دی ۱۳۹۷
بد نبود
ناشناس
۱۸:۳۴ ۰۸ دی ۱۳۹۷
تشکر از شما
k.s
۱۸:۳۳ ۰۸ دی ۱۳۹۷
ایران۶

تیم‌مقابل‌۲
یاس
۱۶:۰۷ ۰۴ دی ۱۳۹۷
خیلی طولانی بود
نسترن
۱۴:۰۳ ۱۹ دی ۱۳۹۷
کمم بود تو خیلی مشکل داری فکر کنم
فتانه
۱۵:۱۵ ۰۴ دی ۱۳۹۷
عالی بود ممنوننننننننن
ناشناس
۱۳:۴۹ ۰۴ دی ۱۳۹۷
عالی بود
دریا
۱۶:۲۴ ۰۲ دی ۱۳۹۷
خوب بود ممنون
الناز
۰۸:۴۶ ۲۸ آذر ۱۳۹۷
خوب بود ولی مقدمه نداشت
ناشناس
۱۸:۳۷ ۲۵ دی ۱۳۹۷
واقعا
ملیکا
۱۷:۵۱ ۲۵ آذر ۱۳۹۷
خوب نبود
ادان
۱۳:۴۲ ۲۵ آذر ۱۳۹۷
وااااااااااااااااای
مرسا
۱۸:۱۹ ۲۳ آذر ۱۳۹۷
خوب بود .