سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چه کسی فال کودکان فال‌فروش را می‌گیرد؟

این روزها فال‌فروشی پیشه‌ای شده تا هم از طریق آن مردم با حافظ هم‌سخن شوند و هم کودکان کار به نانی برسند.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ حافظ شیرازی ملقب به لسان‌الغیب معروفترین و محبوب‌ترین شاعر پارسی‌سُرا بین ایرانیان است اما یکی از دلایلی که خیلی باعث شده نام این شاعر در بین مردم ما برده شود، سنت تفأل به دیوان غزلیات اوست تا جایی که در مراسم‌های مختلف همچون شب یلدا یا وقت‌هایی که خانواده‌ها دور هم جمع می‌شوند، این آیین را به جا می‌آورند.

اما امروز با وجود اینکه هنوز مردم به سنت تفأل حافظ پایبندند، نسبت به آن نظرات متفاوتی هم وجود دارد. دیروز در مسیر رفتن به محل کارم در اتوبوس با تعدادی از شهروندان درباره فال حافظ صحبت کردم.

خانمی درباره اعتقاد خودش به فال حافظ گفت: «خیلی کم کتاب حافظ را به قصد تفأل باز می‌کنم اما گاهی اوقات به فرزندانم می‌گویم برای من فالی بگیرید تا ببینم (نظر) چیست».
 
شهروندی دیگر درباره تفأل به فال حافظ گفت: «من گاهی‌اوقات نیت می‌کنم و هر شعری باز شد می‌گویم خدا را شکر، نیتی که کردم خوب درآمد!».

شعر حافظ همه بیت‌الغزل معرفت است

در خصوص اعتقادداشتن به فال حافظ با سعید بیابانکی (شاعر) معتقد است: شعر حافظ همه بیت‌الغزل معرفت است و ویژگی‌اش این است که از مفاهیم و مضامینی صحبت می‌کند که در همه‌ زمان‌ها و مکان‌ها قابل استناد هستند و انسان می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند. حافظ درباره مفاهیمی مثل عشق، آرزو و امید اشعارش را سروده است.

وی ادامه داد: شعر اصلاً قابل معنی‌کردن نیست. شعر یک جور یافت و یک جور دریافت شخصی است. به خصوص شعر حافظ این‌گونه است. حتی ما برای آن فال می‌گیریم که خودمان دریافت شخصی داشته باشیم. حالا اینکه آقا و خانمی براساس دریافت‌های شخصی خود، یکسری معانی بی‌ارتباط را بنویسد و آن را در تیراژ وسیع منتشر کند، درست نیست. در واقع امروز هم در مترو و اتوبوس، هرجا که بروید فال حافظ را می‌بینید و این موضوع با ذات شعر تعارض دارد.

وقتی مردم را می‌بینیم که از دستفروش‌ها فال می‌گیرند و از آن‌ها دلیل کارشان را می‌پرسیم می‌گویند که با این کار قصد کمک به فال‌فروش‌ها را دارند.

متاسفانه امروز قصه‌ زندگی کودکان کار با اشعار حافظ گره خورده، اما باید چه کنیم تا هم شأن حافظ حفظ شود هم اینکه این بچه‌ها بتوانند امرار معاش کنند؟

بعد از این صحبت‌ها با آقای بیابانکی بود که به سراغ این کودکان فال‌فروش رفتم تا از آن‌ها فال بخرم اما خانمی در آن‌جا بود که وقتی فهمید خبرنگار هستم و دوربین عکاسی دارم، آمد و با شرایط نامناسبی بچه‌ها را برد. 

صلاحی، معاون فرهنگی هنری شهرداری تهران، در پاسخ به اینکه چه راه حلی برای حفظ شأن حافظ و این کودکان به طور همزمان دارند، بیان کرد: درست است که فروختن اشعار حافظ در این شرایط مناسب نیست اما ما نمی‌توانیم از دست این بچه‌ها چیزی بگیریم و نمی‌توانیم به خاطر حفظ شأن حافظ با این کودکان بد رفتاری کنیم.

حرف آقای صلاحی هم گرچه منطقی به نظر می‌رسید اما چاره‌ای پیش پای کسی نمی‌گذاشت. چیزی که مشخص است لوث‌شدن شعر حافظ توسط این فال‌فروش‌های خیابانی است و البته نباید این کودکان را مقصر دانست. مقصر اصلی ماجرا قطعاً کسان دیگری هستند. ما باید به سراغ «شکیب»هایی برویم که اشعار حافظ را به نفع خود و به ضرر آدم‌های آینده تفسیر می‌کنند.

فلسفه تفأل به غزلیات حافظ پیشگویی از روزهای پیش رو نیست بلکه آموختن چگونه ساختن فرداهاست. البته هیچ چیز نمی‌تواند از ارزش‌های خواجه شیراز نزد اهل معنا کم کند؛

کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب/ تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند



گزارش از: عطیه آقابابایی


انتهای پیام/



تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.