جناب عزیزی با توجه فعالیت 30 سالهی شما در عرصهی نویسندگی نقد و تحلیل چه نکتهای را به تازهکاران در این حوزه گوشزد میکنید؟
نویسندگی یک هنر و کار خلاقانه و درجهی اول یک جوشش درونی و غریزهای خداداد است و یکبخشی از آنهم آموختنی است. آموختنی که با ممارست قرین، نوشتن، خط زدنها و باز نوشتن همراه است. شرکت کردن در بحثهای و کلاسها و انجمنهایی که این حرفه را آموزش میدهند نیز میتواند مؤثر باشد همچنین گوش دادن به نقد دیگران نیز تأثیر بسزایی خواهد گذاشت. در ادامه خواندن آثار نویسندگان بزرگ را باید دنبال کرد و ابتدا از نویسندگان مطرح و سرشناس و خوب کشورمان شروع و بعد به نویسندگان جهان ختم شود و مهمتر از همه کتابها باید بهطور کامل خوانده شود زیرا خلاصهی کتابها تأثیر چندانی در امر نوشتن نخواهد داشت.
ازنظر شما چه تفاوتی بین نقد و تحلیل، نویسندگی، شعر است؟
همهی اینها از یکجهت در قالب ادبیات میگنجند و از جهتی دیگر با مخاطب و زبانی متفاوت روبهرو هستند. شعر، داستاننویسی، نقد و تحلیل هرکدام در نوع پیشبرد کار و نوع نگاه متفاوت ولی در نوع هنر یکسان هستند.
فکر میکنید در کدامیک از این حوزهها موفقتر بودهاید؟
من همیشه احساس میکردم در داستاننویسی کوتاه و در نویسندگی موفقتر هستم. ما در مملکتی زندگی میکنیم که شاعران جهانی داریم یعنی قلههای شعری بهقدری بزرگ هستند که هرچقدر پیش میرویم باز فاصلهی زیادی با آن قله داریم. بهعنوانمثال من شعرهای زیادی به چاپ رساندهام و همواره با نقد مثبتی روبهرو شدهاند ولی واقعاً خودم را شاعر نمیدانم زیرا اینها همه ذوقهایی بوده که به روی کاغذ آمده است. اما در زمینها نویسندگی احساس میکنم قدرت بیشتری نسبت به دیگر نویسندگان کشورمان دارم همچنین در حوزه نقد و تحلیل را بهضرورت و خیلی کم انجام میدهم زیرا انرژی را پراکنده میکند و معتقدم باید بگذاریم بیشتر منتقدین در حوزهی تخصصی خود فعالیت کنند.
علاقه شما بیشتر به کدام حوزه است؟
علاقه را نباید در ترازو گذاشت. من هم به شعر و هم به داستاننویسی علاقه دارم ولی کماکان علاقهام به داستان بیشتر است زیرا کار آن را قویتر میدانم و درعینحال به این معتقدم گاهی یک شعر از یک رمان تأثیرگذارتر است.
با توجه به اینکه شما و همسرتان هردو نویسنده هستید آیا این برایتان لذتبخش است یا تفاوت چندانی و جذابیتی ندارد؟
همسرم خدیجه قاسمی ازجمله نویسندگان و فیلمنامهنویسانی است که کتابهای خوبی از او تا به امروز به چاپ رسیده است همچنین دختر بزرگم نسیم عزیز که حدود 15 کتاب شامل ترجمه و در گروههای سنی نوجوان و بزرگسال از او به چاپ رسیده است. دختر دیگرم پریسا عزیزی که درزمینهٔ طنز قلم میزند و پسرم آرش عزیزی که کار هنری میکند و اخیراً نمایشنامهی رومئو و ژولیت را در محراب اجرا کرد. این اتفاق برای من یک خوشبختی بزرگ و فوقالعاده لذتبخش است زمانی که در خانه شاهد نوشتن و خواندن هرکدام از اعضای خانواده هستم.
چه چیزی برای نوشتن تخیل شما را تحریک میکند؟
گاهی یک اتفاق ساده یا یک حرف معمولی که از عابری میشنوم و گاه دیدن یک اتفاق پیشپاافتاده که موجب خلق قصه و ایدهای در ذهنی و درنهایت قلمزدن آن میشود.
به نظر شما نویسندگی یک حرفه است یا تفریح؟
قطعاً یک حرفه است ولی یک تفریح روحی هم در آن وجود دارد و هر کس که به کارش علاقه داشته باشد بهنوعی یک تفریح است بنا به فرمایش امام علی (ع) «بهترین تفریح کار است». نوشتن کار سختی است و گاهی نوشتن یک داستان چند سال زمان میبرد تا آن داستان پخته شود.
تا به امروز به هدف موردنظرتان در نویسندگی رسیدهاید؟
خیر، هنوز فاصلهی زیادی نسبت به آن قلهای که ترسیم کرده بودهام، دارم. من به معنای حرفهای منتقد و شاعر و نویسنده نشدهام زیرا معتقدم باید کار بیشتری در هنگام خلق اثر از خودم بکشم ولی مشغلههای زندگی روزمره متأسفانه این فرصت را از من گرفته است علاوه بر آن ما همیشه وقتکشی میکنیم «همیشه فکر میکنم چقدر وقت من کم است و بازهم دوباره چه بیبها و چه بی بهانه میکشم تمام لحظههای خویش را».
با توجه به جوانانی که تازه وارد عرصه ادبیات شدهاند آیندهی ادبیات کشور را چگونه پیشبینی میکنید؟
از لحاظ کمی خیلی رشد کردهاند یعنی تعداد کسانی که رو به هنر شعر سرایی و داستاننویسی آوردهاند. بسیار زیاد است ولی باگذشت زمان استعدادهای نابی در میان این جوانها شناخته میشود مانند سفر سیمرغ عطار که هزاران مرغ به سمت قلهی قاف پرواز کردند و در میان راه پرندههای زیادی از دست رفتند و از آنها 30 مرغ ماندند و تبدیل به یکتن واحد به نام سیمرغ شدند، ولی یک آفت نسل جدید را تهدید میکند و آن پیروی از سبک و سیاق مربی جلسههای آموزشی است زیرا این کار موجب میشود از سبک و سلیقهی خود دست بکشند بهتر است نویسنده در خلوت خودش، خودش را کشف کند به عرق ریزی روح برسد و درمجموع ارزیابی من برای پیشرفت نسل آینده مثبت است.
انتهای پیام/