به گزارش دریچه فناوری اطلاعات باشگاه خبرنگاران؛ وزش توفانی شدید باعث قطع برق منطقهای شد که مادربزرگ مارک در آن زندگی میکرد. در آن هوای سرد مادربزرگ مانند همسایههایش از اجاق گاز برای گرم کردن خانه استفاده کرد. مادربزرگ به خواب رفته و شعله اجاق خاموش شده بود و بوی سنگین گاز همه خانه را پر کرده بود. اگر مارک بموقع برای دیدن مادربزرگ از راه نمیرسید داستانی غمانگیز رقم میخورد.
مادربزرگ از این حادثه مهلک جان سالم به در برد، اما مارک به فکری عمیق فرو رفت. در کشوری مثل آمریکا بیشتر خانهها به سیستم اطفای حریق مجهز است، اما در چنین شرایطی این سیستم کارایی خود را از دست میدهد و عملا کاربردی ندارد. مارک به این فکر میکرد اگر سیستم اطفای حریق میتوانست نشت گاز را هم تشخیص دهد، چقدر خوب بود.
نام: مارک بِلینسکی (Mark Belinsky)
تحصیلات: مهندسی کامپیوتر
کشور: آمریکا
نام ایده: بِردی (Birdi)
وبسایت: getbirdi.com
تلاش
او پس از این ماجرا همه محصولاتی را که در این حوزه وجود داشت بررسی کرد، اما متوجه شد دستگاهی برای این منظور وجود ندارد. انواع و اقسام دستگاههای تشخیص دود وجود داشت، اما چیزی که مارک دنبالش بود ساخته نشده بود. او ایدهاش را با دوست صمیمی خود در میان گذاشت. سپس مارک به پیشنهاد دوستش قرار شد ایدهاش را با چند نفر از اهل فن در میان بگذارد. برای این منظور، او پس از جستجو در اینترنت در یکی از انجمنهایی که در آن افراد ایدههایشان را مطرح میکنند، ثبت نام کرد. کسب مقام دومی و گرفتن جایزه ۱۵۰۰ دلاری از این انجمن، آنچنان برایش شیرین بود که بنای تلاشهای آینده و پایه و اساس کسب و کارش شد. علاوه بر دریافت جایزه و کسب مقام، توجه رسانهای ناشی از شرکت در مسابقه، موهبتی گرانبهاتر بود. چاپ دو مصاحبه در دو نشریه باعث شد بازخوردهای مثبتی نصیب مارک شود. افراد دیگر حاضر بودند ایده وی را عملی کنند. این شرایط موجب شد مارک عزم خود را جزم کند تا ایدهاش به نام بِردی (Birdi) را پیادهسازی کند.
چالشها
او میخواست چیزی بسازد تا با دستگاههای موجود کاملا تفاوت داشته باشد، هنگام وجود دود سروصدای دستگاههای عادی را بسختی میتوان خاموش کرد، ضمن اینکه چندان کاربردی هم نیستند. مارک میخواست دستگاهش طوری باشد تا دقت و حساسیت بالایی داشته باشد و کاربر بتواند بدون نیاز به خارج کردن دود از محیط، با صدای خود یا یک دستگاه جانبی زنگ هشدار را قطع کند. پس از بحث و مشورتهای فراوان با دوستانی که در همان مراسم پیدا کرده بود و به یک تیم منسجم تبدیل شده بودند، به این نتیجه رسید که برای کاربردی کردن دستگاه و ترغیب مردم به خرید آن، باید بردی را به نوعی با تلفن هوشمند پیوند دهد. به این ترتیب بردی با اتصال به اینترنت، اطلاعات خود را برای برنامکی مخصوص میفرستد که مارک و تیمش آن را نوشته و توسعه داده بودند. غیر از این امکان، بردی میتواند علاوه بر تشخیص دود، کیفیت هوای اتاق را هم زیر نظر داشته باشد، میزان اکسیژن آن را بسنجد و به کاربر اطلاع دهد پنجره را باز کند. بردی تمام این اطلاعات را برای تلفن هوشمند مخابره میکند، بنابراین کاربر میتواند از راه دور و حتی زمانی که در منزل حضور ندارد از وضع هوا یا آتشسوزی با خبر شود. علاوه بر این، قابلیتی در بردی وجود دارد که به محض اطلاع از آتشسوزی، با آتشنشانی تماس بگیرد.
طرح، امکانات و این که بردی چه ویژگیهایی داشته باشد همگی آماده شده بود، اما بخش مهم این پروژه باقی مانده بود. طراحی و شکل و شمایل دستگاه باید جمع و جور، زیبا و متناسب با اثاثیه هر خانهای ساخته میشد تا هر خانوادهای راضی به خرید بردی شود. مارک هیچ تجربه و دانشی از این موضوع نداشت ولی میدانست ساخت یک قطعه حتی یک مهره چقدر دشوار و هزینه در بر دارد. پس از مراجعه به چند تولیدکننده داخلی، تصمیم گرفت به چین سفر کند. مارک در چین دید که چقدر تنوع سازنده با کیفیت بالا و هزینه پایین وجود دارد، ضمن اینکه پیشنهاد طراحی هم به وی میدادند.
آینده
مارک در نهایت به آرزویش رسید و توانست بردی را از یک طرح روی کاغذ به محصول تبدیل کند، اما همچنان با مشکل مالی دست و پنجه نرم میکند و بشدت به یک سرمایهگذار جدی نیاز دارد. مارک ایدهاش را از یک حادثهای که میتوانست تلخ باشد گرفت و دوست دارد تا چند سال دیگر وقتی کسی از وی پرسید شغلش چیست، به سقف اشاره کند و بردی را نشان دهد و برایش تعریف کند که چطور توانسته با ایدهاش به هر خانه نفوذ کند و کسب و کاری راه بیندازد که غیر از خودش در خدمت انسانها و به نفع بشر است.
گزارش از: رامین فتوت