سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

یادداشت/

فرمانی که پای مسئول و دانشجو در اجرای آن لنگید

مسئول بسیج دانشکده حقوق دانشگاه تهران نوشت: نمی‌شود مسئول بود، کارگزار بود، دانشجو بود، اما فرمان‌های 8ماده‌ای را پشت گوش انداخت.

به گزارش خبرنگار دانشگاه باشگاه خبرنگاران،‌ سید محمد مهدی قادری در آستانه 10 اردیبهشت و سالروز صدور فرمان هشت ماده‌ای از سوی مقام معظم رهبری در یادداشتی نوشت: جمهوری اسلامی حکومتی نبود که به این سادگی‌ها شکل بگیرد. قبل‌ترها را اگر که رها کنیم، از بیست و دوم بهمن پنجاه و هفت امام(ره) را مشغول برپاکردن ساختارهای نظامی می‌بینیم که"احکام الله را جانشین احکام طاغوتی رژیم جبار سابق" می کردند.

همه پرسی فروردین پنجاه و هشت، تصویب قانون اساسی، ایجاد و تثبیت نهادهای حکومتی خاص نظام اسلامی و خواباندن غائله‌های تجزیه طلبی، همه و همه در سال‌های اول انقلاب حل و فصل شدند. آن هم زیر سایه جنگی که بزرگترین جنگ کلاسیک قرن بیستم لقب گرفت. طبیعتا در چنین سال‌هایی فکر هادی و رهبر جامعه‌ باید چرخاندن امور و همزمان پرداختن به دفاع از کشور می‌بود. سال 61 هم مستثنی نبود. جنگ ادامه داشت، اما امام غیر از جنگ و پرداختن به امور جاری کشور خواست تا "تذکراتی به جمیع متصدیان امور داده شود."

فرمان 8 ماده‌ای سال 61 صادر شد. فرمانی که سرخطش نه ربطی به تحریم‌های جنگی داشت و نه صحبتی از مذاکرات صلح را به میان می‌آورد.دغدغه امام"اسلامی سازی تمام ارگان‌های دولتی"بود که اصلا بدانید "احدی حق ندارد با مردم رفتار غیر اسلامی داشته باشد" و "هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدی از ضوابط شرعیه نماید."

تاریخ جمهوری اسلامی غیر از آن فرمان 8 ماده‌ای که اصول بنیادین آزادی را بیان می‌کرد، فرمان دیگری را با همین تعداد ماده به یاد دارد که آن هم بنا به مقتضیات زمانه امر عدالت را گوش زد می‌کرد.

10 اردیبهشت سال 1380 یعنی سیزده سال پیش در چنین روزهایی مقام معظم رهبری(مدظله‌العالی) از سران سه قوه خواستند که"در امر مبارزه با فساد هیچ تبعیضی دیده نشود و هیچ کس و هیچ نهاد و هیچ دستگاهی نباید استثنا شود" و "هیچ شخص و نهادی نمی‌تواند با عذر انتساب به این جانب یا دیگر مسئولان کشور خود را از حساب کشی معاف بشمارد." البته با ارزیابی مسئولان و متولیان آن زمان هم تاکید شد که "بااین امر مهم و حیاتی به گونه‌ای شعاری و تبلیغاتی برخورد نشود."

جالب است که دو رکن از ارکان انقلاب اسلامی-یعنی آزادی و عدالت-دو فرمان حکومتی و آن هم به این شکل دارند.فرامینی که متاسفانه در گذر زمان از آن‌ها حساسیت زدایی شد و هیچ کسی به آن‌ها توجه نکرد. به گونه‌ای که تشکل‌های دانشجویی خواسته یا ناخواسته از مخاطبین این فرامین یعنی مسئولان پویاتر عمل کردند.منتها ایراد اساسی آن تشکل‌ها هم این بود که گزینشی عمل کردند. یعنی یک طرف آزادی را خواستار شد و دیگری طالب عدالت بود.

انتقاد را اگر می‌پذیریرد، پای هر دو قشر مسئول و دانشجو در این امر لنگ است. مسئولین که از اول انقلاب تا به حالا زیاد مورد خطاب قرار گرفته‌اند و الحق خوب نشان داده‌اند که اساسا در حوزه دغدغه‌ها نباید با آن‌ها وارد بحث شد. اما از قشر دانشجو حداقل در آن دورانی که چیزی به عنوان جنبش دانشجویی وجود داشت، مطالبه‌گری امری مرسوم بود.

در مسئله آزادی ها یکی از آسیب ها ما این است که متاسفانه تشکل های دانشجویی آزادی را به آزادی در حوزه مطبوعات محدود کرده‌اند. چنین دید تقلیل گرایانه‌ای هنوز محدودتر هم می‌شود.آزادی مطبوعات روشنفکر مآب، یعنی همه دغدغه گروهی که آزادی را سرمشق خود می‌داند متاسفانه این شده است که تا فرصتی بیابد به اسم آزادی مطبوعات، به مقدسات و احکام اسلامی، عصمت ائمه و ولایت فقیه توهین کند. کل دغدغه این جماعت در دانشگاه و به تعبیر دقیق‌تر کل فهم و درک این‌ها از آزادی گره خورده است با آزادی مطبوعات طرف خودشان.
در حالی که در پیش پا افتاده‌ترین مثال‌ها هم می‌توانید نامه‌هایی با هزان امضا به وزرا بیابید که آقایان ما چند ماهی هست که حقوق نگرفته‌ایم یا فلان نهاد تمامی اراضی یک قسمت را به خودش اختصاص داده یا فلان سازمان پاداش‌هایش به روسا از مجموع حقوق کارکنانش بیشتر است و هزاران مثال دیگر، آزادی در دید این دوستان منحصر به اعتراض به توقیف نشریه آسمان است. از مشکلات این نوع از آزادی گزینشی آن شد که گروهی که در دانشگاه ژست آزادگی به خود می‌گیرد ولو یک بار هم  که شده برای نمونه نیامد از وضعیت مردم عادی و محرومین و مستضعفین دم بزند.

در بحث عدالت هم اوضاع بهتر از آزادی نیست. اگر در اولی فرمان 8 ماده‌ای حضرت امام را عملی نکردند در دومی فرمان 8 ماده‌ای حضرت آقا فراموش شد. رهبری چندین بار مسئولان را در مورد آن خطاب قرار دادند و اگر از سنگ صدا در آمد شما قائل به این باشید که مسئولین هم پاسخ دادند. در پرونده فساد سه هزار میلیاردی نیز اگر به این فرمان 8 ماده‌ای مبارزه با فساد و بسط عدالت عمل می‌شد، این اتفاقات نمی‌افتاد. یقین بدانید اگر جدی می‌گرفتند نه کسی جرات می‌کرد که سه هزار میلیارد از بیت‌المال را زیر بغل بزند و با بلیت هواپیما مهاجرت کند و نه سازمانی جرات می‌کرد که پرونده‌های زمین خواریش، یک انبار را پر کند.

عدالت در حوزه دانشجویی هم همان موانع آزادی را در پیش دارد.در فرمان 8 ماده‌ای سال 1380 آمده است که "با فساد در هرجا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد" آن وقت به هر قسمتی که روی می‌آوری و داد عدل می‌دهی یکی از آقایان حضور دارد. شاهکار حوزه مبارزه با فساد را هم می‌توان در پرونده‌های نفتی یافت. دست بر سر استات‌اویل می‌گذاری یک خاندان تمام قد قیام می‌کند که شما منافع ملی را نمی‌فهمید. کرسنت را پیش می‌کشی یک کابینه کاری می‌کند که ماجرا ختم به خیر شود و تازه در این بین خیلی شانس بیاوری که شما را به عنوان فردی عامی و بی‌سواد معرفی نکنند که دارد در همه چیز سرک می‌کشد.

فارغ از این دو رکن انقلاب اسلامی و به صورت کلی هم، عده‌ای هستند که اعتقاد دارند اگر به روند اجرایی کشور انتقادی باشد حکومت زیر سوال می‌رود.این را بزرگترین محافظه کاری بدانید که اگر خدای ناکرده روزی اتفاق افتاد بتوانید مرگ آرمان‌ها را به حساب آن بگذارید."حکومتی که مفتخر به  ساختن نظام علوی است، باید در همه حال تکلیف بزرگ خود را کم کردن فاصله طولانی خویش با نظام آرمانی علوی و اسلامی بداند". نمی‌شود که از اول انقلاب با یک سری آرمان‌ها و شعارها بیاییم و بعد در دوران حکومت آن‌ها را نادیده بگیریم. نمی‌شود که فرزند جمهوری اسلامی باشیم، اما به بهانه این که نقد اجراییات اصل حکومت را زیر سوال می‌برد همه چیز را به امان خدا رها کنیم و درصدد اصلاح امور بر نیاییم. نمی‌شود که معتقد به "اتصال به حکومت عالمی قائم آل محمد(عج)"باشیم، اما عزم جدی برای حل مشکلات کشور نداشته باشیم. نمی‌شود مسئول بود، کارگزار بود، دانشجو بود، اما فرمان‌های 8ماده‌ای را پشت گوش انداخت. نمی‌شود که نمی‌شود.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.