سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گفتگو با مردی که در 42 سال رانندگی تصادف نکرده است

بیش از 4 دهه است پشت فرمان خودرو می‌نشیند بدون اين‌كه فكر زود رسيدن و اعتراض به ديگران یا ردكردن چراغ قرمز و بوق زدن و... به سرش زده باشد.

 به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، دغدغه 42 ساله اين مرد هنگام رانندگي رعایت قوانين و مقررات و احترام به حقوق ديگران بوده است. براي همين بوده كه با وجود سفرهاي بسيار به اقصي‌نقاط كشور و ساعت‌ها رانندگي در سطح خيابان‌هاي شهر، نه تصادف كرده و نه جريمه شده است.

همين‌ها باعث شده كه از او به‌عنوان راننده نمونه تقدير شود و شركت بيمه، بيمه شخص ثالث را به صورت رايگان در اختيارش قرار دهد. عبدالكريم غلامي مرد 75 ساله تهراني به روزنامه "ایران" از 42 سال رانندگي مي‌گويد.

نخستين مرتبه‌اي كه پشت فرمان ماشين نشستيد كي‌بود؟

سال 1350 بود 33 ساله بودم يك ماشين پيكان ياقوتي رنگ به قيمت 18 هزار تومان خريدم و از همان زمان پشت فرمان نشستم. با وجود آن‌كه آن زمان مثل امروز ماشين در خيابان‌ها زياد نبود اما من هميشه هنگام رانندگي محتاط بودم.

ماشين‌ام را بيمه كرده بودم. رانندگي را دوست داشتم و به شهرهاي زيادي سفر كرده‌ام و هشت بار به زيارت امام هشتم(ع) رفته‌ام. آن زمان ماشين‌ها طوري طرحي شده بودند كه به راحتي آن را تعمير مي‌كردم. ماشين ام را خيلي دوست داشتم و تا سه سال قبل نيز همين ماشين زير پاي من بود. طي اين مدت نيز بارها معاينه فني رفته بودم و هر بار نيز كارشناسان بر سالم بودن ماشين تاكيد كرده و اعلام مي‌كردند باعث آلودگي محيط زيست نمي‌شود.

در اين نيم قرن رانندگي تصادف هم كرده‌ايد؟

خوشبختانه در 42 سالي كه رانندگي مي‌كنم تاكنون يك بار هم تصادف نكرده‌ام و اگر هم برخوردي با خودروي ديگري داشتم مقصر آن خودرو بوده و به خاطر آن‌كه خسارت زيادي وارد نشده بود گذشت مي‌كردم.

در اين سال‌ها هميشه مراقب عابران پياده بوده‌ام زيرا اعتقاد دارم تصادف با خودروهاي ديگر قابل جبران است ولي برخورد با عابر پياده هيچگاه قابل جبران نيست و گاه به قيمت از دست رفتن سلامتي يك نفر يا حتي جان او خواهد بود.

هميشه با آرامش رانندگي مي‌كنم و وقتي هم عصباني هستم يا ذهنم مشغول است با ماشين نمي‌روم و از وسايل نقليه عمومي استفاده مي‌كنم زيرا اگر با فكر مشغول يا اعصابي به هم ريخته پشت فرمان ماشين بنشينم ديگر اختيار روحي و فكري‌ام دست خودم نيست و ممكن است دچار حادثه شوم، اگر چه هر سال بموقع ماشين ام را بيمه كرده‌ام ولي در اين سال‌ها يك بار هم از بيمه استفاده نكرده‌ام.

چطور شد كه شركت بيمه، بيمه شخص ثالث را رايگان در اختيار شما قرار داد؟

در اين 42 سال هيچ وقت از بيمه استفاده نكرده‌ام و هر سال از 15 تا 30 درصد براي من تخفيف در نظر مي‌گرفتند. سال قبل نيز وقتي مي‌خواستم بيمه ام را تمديد كنم 50 درصد به من تخفيف دادند تا اين‌كه امسال از شركت بيمه تماس گرفتند و از من خواستند در مراسمي كه براي قدرداني از من درنظر گرفته‌اند شركت كنم و در آنجا بيمه نامه رايگان شخص ثالث را به من اهدا كردند.

چه حسي داشتيد از اين‌كه به عنوان راننده نمونه معرفي شديد؟

خيلي خوشحال شدم. از اين‌كه در اين 42 سال قوانين را رعايت كرده‌ام و به كسي آسيبي نرسانده خدا را شكر مي‌كنم و اميدوارم كه همه راننده‌ها احتياط را سرلوحه رانندگي خود قرار دهند.

تصور مي‌كنيد چرا آمار تصادفات رانندگي هر روز در حال افزايش است؟

متاسفانه هركسي پشت فرمان مي‌نشيند تصور مي‌كند همه بايد تابع او باشند و اهميتي به قوانين راهنمايي و رانندگي نمي‌دهد. آن‌ها سرعت بالا را تبحر و مزيت مي‌دانند و با تصور اين‌كه اتومبيل‌شان بيمه دارد و بيمه خسارت احتمالي را پوشش مي‌دهد هرطور كه دلشان مي‌خواهد رانندگي مي‌كنند. به اعتقاد من رانندگان به صرف اين‌كه بيمه نامه دارند نبايد جان و مال ديگران را به خطر بيندازند چرا كه جبران اين صدمات بسيار دشوار است.

بعضي از رانندگان به وسيله شخصي‌‌شان وابسته‌اند شما چقدر به خودروتان وابسته بوديد؟

سالهايي كه پيكان ياقوتي ام را داشتم هميشه با هم حرف مي‌زديم. اين ماشين رفيق من بود و در سفر با‌آن درددل مي‌كردم و حتي برايش آواز مي‌خواندم. ماشين ام را خيلي دوست داشتم و حاضر نبودم با هيچ ماشين مدل بالا و يا خارجي عوض‌اش كنم اما به خاطر آن‌كه مدل سال 50 بود و جزو خودروهاي فرسوده محسوب مي‌شد آن را به قيمت يك ميليون تومان از من خريدند و از اتومبيل‌هاي روز به من دادند ولي باور كنيد طي 4 سالي كه اين ماشين را دارم بارها مجبور شده‌ام آن را به مكانيكي ببرم.به خاطر سيستم كامپيوتري ماشين‌هاي امروزي هر وقت خراب مي‌شود مجبورم به مكانيكي بروم و هزينه زيادي بپردازم.

وقتي ماشين پيكان ياقوتي ام را از من گرفتند دلم شكست. احساس كردم قديمي‌ترين دوستم را از دست دادم. هنوز هم دلم برايش تنگ مي‌شود. هميشه از او تعريف مي‌كردم و مي‌گفتم تو قشنگ‌ترين و بهترين ماشين دنيا هستي.

تلخ‌ترين خاطره‌اي كه هميشه در ذهن داريد.

چند سال قبل برادرم در شهرري وقتي از عرض خيابان عبور مي‌كرد خودرويي با سرعت با او تصادف كرد و وقتي من به محل حادثه رسيدم برادرم براي هميشه چشمانش را بسته بود. راننده آن خودرو مي‌گفت به خاطر سرعت زيادي كه داشته متوجه برادر من نشده است و زماني متوجه شده كه برادرم روي كاپوت ماشين افتاده بود. اگر اين راننده سرعت مجاز را رعايت مي‌كرد مطمئناً برادرم امروز زنده بود.

چند فرزند داريد و از رانندگي آن‌ها راضي هستيد؟

3 پسر و يك دختر دارم. دخترم در آموزشگاه رانندگي موفق شد رانندگي ياد بگيرد و هميشه به سفارش من كه همان احتياط كردن است عمل مي‌كند. يكي ديگر از پسرانم نيز رانندگي مي‌كند و به نظرم رانندگي او خوب است. به خاطر كهولت سني كه دارم اين روزها بيشتر از 2 ساعت پشت فرمان نمي‌نشينم.

 براي خريدهاي خانه نيز هيچ وقت از ماشين استفاده نمي‌كنم و پياده به خريد مي‌روم. چون زندگي ماشيني امروز و اين كه براي خريد نان هم افراد سوار خودرو مي‌شوند نه تنها موجب آلودگي هوا و آلودگي صوتي مي‌شود بلكه موجب كم تحركي و بيماري‌هايي كه براي انسان به ارمغان مي‌آورد، خواهد شد.
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.