سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

پرسش و پاسخ دینی؛

چرا دختران زودتر به سن تکلیف می‌رسند

در جنبه معنوی نیز، نماز و روزه و واجبات الهی، غذای روحی بشر است، اینکه دختر در سن 9 سالگی استعداد و قابلیت روحی و روانی برای دریافت غذای روح را پیدا می‌کند، نشان‌دهنده کمال و فضیلت بیشتر اوست نه ظلم به او.


به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم در پاسخ به سؤال «چرا دختران زودتر به سن تکلیف می‌رسند؟» یادداشتی در اختیار  فارس قرار داده که متن آن را تقدیم مخاطبان گرامی می‌کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از سؤالاتی که همواره در ذهن بسیاری از خانواده‌ها و دخترها جولان می‌دهد، مقوله سن تکلیف در دختران است. در این نوشتار در صددیم در بخش اول به برخی ادله دینی در مورد سن تکلیف دختران اشاره و در بخش دوم فارغ از ادله دینی، نکات پنچ گانه‌ای را در مورد چرایی این حکم الهی متذکر شویم.

بخش اول: ادله دینی سن تکلیف در دختران

بر اساس اجماعی که از سوی برخی فقهای امامیه نقل شده است، سن تکلیف دختران در 9 سالگی است. (ریاض المسائل (الطباطبائی) 8 : 556)

علاوه بر این روایات متعددی در مورد سن 9 سالگی برای بلوغ دختران وجود دارد که به برخی از این روایات اشاره می‌کنیم:

1- صحیحة ابن أبی عمیر عن غیر واحد عن أبی عبد الله ( الإمام الصادق علیه السلام ) قال: حدّ بلوغ المرأة تسع سنین؛ (وسائل الشیعة 14 : باب 45 من مقدمات النکاح ، ح 10) ابن ابی عمیر از طرق مختلف از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که فرمودند: سن بلوغ دختر، از 9 سالگی است.

2 ـ موثّقة عبدالله بن سنان عن أبی عبد الله ( الإمام الصادق علیه السلام ) قال : ... إذا بلغت الجاریة تسع سنین فکذلک (أی کتبت لها الحسنة وکتبت علیها السیئة عوقبت)، وذلک أنّها تحیض لتسع سنین (وسائل الشیعة 13 : باب 44 من الوصایا ، ح 12)؛

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: زمانی که دختر به 9 سالگی برسد نیکی‌ها و بدی‌هایش در دفتر اعمال او ثبت می‌شود و به واسطه بدی‌هایش مورد عقوبت قرار می‌گیرد و این به خاطر آن است که در سن 9 سالگی حیض می‌شود.

مراد از رسیدن دختر به 9 سالگی، تمام شدن 9 سالگی است زیرا بلوغ در لغت به معنای منتهی شدن به نزدیک‌ترین مقصد زمانی یا مکانی یا غیر آن است. (المفردات (الأصفهانی) : 60)

تعلیل موجود در روایت (چون دختر در سن 9 سالگی حیض می‌شود)، به این معنا نیست که حکم بلوغ در سن 9 سالگی، منوط به حیض شدن است؛ زیرا در صورت چنین برداشتی، روایت بر اکثر مصادیق، قابل صدق نخواهد بود. حیض شدن در 9 سالگی، امری نادر است. صحیح نیست که از طرفی ثبت رفتارهای بد در دفتر اعمال را به کامل شدن 9 سالگی منوط نماییم و از طرف دیگر فعلیت حیض شدن در 9 سالگی را (که امری نادر است) به عنوان علت مشخص کردن این سن برای ثبت رفتارهای بد بدانیم.

بنابراین، ارائه تقریر منسجم از تعلیل «وذلک أنّها تحیض لتسع سنین»، به نحوی که اشکال مزبور بر آن وارد نباشد، به این صورت است که؛ «امکان» حیض شدن (یعنی رسیدن به سنی که بافت‌های جنسیتی دختر، امکان حیض شدن را ایجاد می‌نماید)، در سن 9 سالگی محقق می‌گردد.

3 ـ موثقّة یزید الکناسی عن أبی جعفر ( الإمام الباقر علیه السلام ) قال : الجاریة إذا بلغت تسع سنین ذهب عنها الیتم وزوّجت واُقیمت علیها الحدود التامة علیها ولها ... (الکافی 7 : 198 ، ح 2)؛ امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: زمانی که دختر، 9 ساله شد یتیمی از وی برداشته می‌شود و می‌تواند ازدواج کند و حدود و تکالیف الهی که به نفع یا بر عهده اوست، به طور کامل اقامه می‌شود.

4 ـ صحیحة الحلبی عن أبی عبد الله (الإمام الصادق علیه السلام) أنّه قال: إذا تزوج الرجل الجاریة وهی صغیرة فلا یدخل بها حتى یأتی لها تسع سنین (همان: 2:398:5ح)؛ امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: هنگامی که مردی با دختر کم سنی ازدواج می‌کند نبایستی تا رسیدن به 9 سالگی با او نزدیکی کند.

بر اساس این روایت دختر صغیره (دختربچه) با کامل شدن 9 سالگی از حالت کودکی خارج شده و به اصطلاح کبیر و بالغ می‌شود. این مطلب از عبارت «و هی صغیره» قابل برداشت است. (وصف «وهی صغیره» مشعر به علیت است. با ارتفاع مسبب (عدم جواز دخول) سبب (صغیره بودن) نیز مرتفع می‌شود.)

بخش دوم: چرایی سن تکلیف در دختران

در جهت تبیین چرایی سن تکلیف در دختران، اشاره به مطالب پنج گانه ذیل ضرورت دارد.

مطلب اول: ماهیت تکالیف الهی؛ حق یا تکلیف؟!

در نگره اسلام، تکالیف الهی بایدها و نبایدهایی هستند که برای رسیدن به سعادت و کمال انسان ضرورت دارد. از این رو بیشتر از آن که تکلیف باشد، حق مسلمی است که برای رسیدن به هدف، الزام پیدا کرده است.

نماز خواندن، روزه گرفتن و ... حق انسان برای رسیدن به کمال و سعادت الهی است. انسان برای زنده ماندن باید غذا بخورد، خوردن غذا ظلم در مورد انسان نیست بلکه حقی است که او را به کمال دنیوی (زنده ماندن) می‌رساند. اگر چه الزام و از جنس تکلیف است ولی در صورتی که نتایج آن مد نظر قرار گیرد شیرین و گوارا است.

حال اگر کودک کم شعوری، توانایی درک و فهم مصلحت‌های غذا خوردن را نداند و به وسیله پدر و مادر الزام به غذا شود، نمی‌توان گفت که پدر و مادر در حق او ظلم کرده‌اند، بلکه تکلیف و الزام کردن کودک به وسیله پدر و مادر عین رحمت و مهربانی آنهاست.

بسیاری از انسان‌ها، در فهم تاثیر واجبات و ترک محرمات، برای رسیدن به کمال دنیوی و اخروی، مانند این کودک فکر می‌کنند. چون که از ظاهر این تکالیف فقط الزام و اجبار را  می‌فهمند و توهم ظالمانه بودن آن را می‌نمایند ولی اگر این کودک به فهم و درک لازم از مناسبات تکالیف شرعی و نتایج متعالی آن که سعادت انسان در دنیا و آخرت است، برسد به این قضاوت کودکانه خود خواهد خندید.

مطلب دوم: حقوق و تکالیف تابع استعدادها

کودک دو ساله را از انواع غذا ها بهره‌مند می‌کنند ولی کودک دو سه ماه را فقط شیر می‌دهند، این امر دلیل بر ظلم به کودک دو ساله نیست. بلکه قابلیت‌های جسمی این کودک بیشتر شده است و زمینه پذیرش غذاهای مادی بیشتری را برای رشد و کمال جسمی دارا می‌شود.

در جنبه معنوی نیز، نماز و روزه و واجبات الهی، غذای روحی بشر است، اینکه دختر در سن 9 سالگی استعداد و قابلیت روحی و روانی برای دریافت غذای روح را پیدا می‌کند، نشان‌دهنده کمال و فضیلت بیشتر اوست نه ظلم به او.

خداوند حکیم، دختر را شش سال زودتر از پسر مکلّف می‌کند و به حضور می‌پذیرد و این یک توفیق و لطف الهی برای زنان است.

این امر نشانه آن است که زن در این سن برای دریافت فضایل و کمالات، شایستگی و استعداد بیشتری از مرد دارد. دختر در سنّ 9 سالگی آماده برقراری پیوند با خداوند است و خداوند او را به عنوان یک انسان شایسته به حضور می‌پذیرد. تقدّم زن در تشرّف به تکلیف، نشانه آمادگی بیشتر او برای دریافت سریع فضیلت‌های انسانی است و این معنی، مسئولیت والدین و مربیان را در تربیت دختران سنگین‌تر می‌کند.

مطلب سوم: تلازم تکلیف و حق و تقدم حقوق

قال امیرالمومنین علی علیه‌السلام: «فالحق اجمل الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف، لا یجری لاحد الا جری علیه، و لا یجری علی احد الا جری له؛ امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: حق در میدان سخن گفتن، زیباست اما پای عمل که می‌رسد و بایستی با انصاف برخورد کرد بسیار سخت است. هیچ کس را حقی نیست مگر اینکه تکلیفی دارد و هیچ کس را تکلیفی نیست مگر اینکه حقی برای او محقق است». (نهج البلاغه، خطبه 216)

باید توجه داشته باشیم، حق و تکلیف دو روی سکه هستند. هر جا تکلیفی هست، حتما ملازم و مناسب با آن حقی نیز هست و هر جا حقی هست، حتما تکلیفی هم هست.

سن تکلیف در حقیقت، سن رسیدن به حقوق انسانی است. یعنی همان گونه که انسان‌های بالغ دارای حقوقی هستند که جامعه باید آن را به رسمیت بشناسد، دختری هم که به بلوغ رسیده است، دارای همان حقوق خواهد بود. حق تملک بر اموال، حق ازدواج، حق داشتن بسیاری از مناصب و حقوق دیگر.

روایاتی که در مورد سن تکلیف دختران اشاره کردیم، دقیقا به همین حقیقت اشاره کرده و در برخی تصریح شده است «کتبت لها الحسنة وکتبت علیها السیئة»؛ یعنی سن تکلیف سنی است که اولا نیکی‌ها و حسنات و ثانیا بدی‌ها و سیئات به پای شخص نوشته می‌شود. بنابراین سن تکلیف بیش از اینکه ناظر به تکالیف باشد ناظر به حقوق انسانی زن است که به ناچار ملازم تکالیفی نیز هست.

مثلا دختری که 9 سال او تمام است از نظر احکام دینی شهادتش مسموع است پشت سر او می‌توان نماز خواند - براساس فتوا به جواز اقتدای زن به زن - استقلال اقتصادی و حق تصرف در مال خود را دارا است و ... در حالی که این امور در پسران چند سال متاخرتر است. بنابراین باید دختران بدانند که هر چند از نظر سنی کوچک‌تر از پسران می‌باشند ولی از نظر شخصیت بزرگترند.

ظلم در صورتی محقق می‌شود که برای کسی تکلیفی در نظر گرفته شود ولی حق مناسب و معادل آن برای او در نظر گرفته نشود. خداوند متعال در قاعده‌ای کلی خطاب به بانوان می‌فرماید: «لهن مثل الذی علیهن بالمعروف؛ یعنی برای زنان همانند آن چه تکلیف دارند، حقوقی است». (بقره : 228)

مطلب چهارم: سن تکلیف تابع حقایق تکوینی و فیزیولوژیک

بلوغ و تکلیف دختران پیش از آن که مسائله‌ای تشریعی و اعتباری باشد حقیقتی تکوینی و فیزیولوژیک است.

صاحب جواهر در این زمینه می‌فرماید: «بلوغ، مانند عبادات، امری شرعی نیست بلکه پدیده‌ای طبیعی است که باید از راه لغت و عرف آن را شناخت.». (جواهر الکلام/ج26 ص5)

روانشناسان در این زمینه گفته‌اند: «نقطه زمانی پیدایش غریزه جنسی را در کودک، شروع بلوغ می‌گویند. این دوره منشاء تغییرات زیادی در وجود شخص است.» (ویلیام النسون وایت، روانشناسی بلوغ، ترجمه فضل الله و ...، تهران، انتشارات حسام)

اینکه در برخی روایات، خشن شدن موهای اطراف آلت تناسلی یا ترشح غدد جنسی را از نشانه‌های بلوغ می‌داند، مویدی بر این مطلب است که بلوغ امری تکوینی، فیزیولوژیک و پسیکولوژیک است. به عبارت دیگر ساختار وجودی دختران بگونه‌ای است که پیش از پسران به مراحلی از رشد و کمال جسمی (فیزیولوژیک ) و روحی و روانی (پسیکولوژیک) می‌رسند.

پزشکان اگر چه بر عوامل مختلف هورمونی، ترشح غدد جنسی، رشد موهای خشن... و دلالت آن بر بلوغ دختران صحه می‌گذارند ولی سن دقیقی را بر این امر مشخص نکرده‌اند.

نظریات مشهور بین پزشکان در سن بین هشت تا سیزده سالگی مردد است. برخی دانشمندان علم پزشکی دوره بلوغ را به پنج مرحله تقسیم کرده‌اند که به‌ «مراحل پنج‌گانه تانر» معروف است.

در این طبقه‌‌بندی، مرحله اول بلوغ دختران، تقریبا بین هشت تا یازده سالگی است.

طبق گزارش برخی پزشکان، سن بلوغ بین دختران متفاوت است، متوسط این سن بین یازده تا سیزده سالگی است و وراثت در سن بلوغ دختران نقش دارد.

در نظریه دیگری آمده است: معمولا سن بلوغ دختران در ده سالگی شروع می‌‌شود و تا سن سیزده‌ سالگی که همراه با تغییرات جسمی است، ادامه دارد. گاهی ممکن است‌ بلوغ قبل از هشت سالگی شروع شود که به بلوغ زودرس معروف است، یا ممکن است بلوغ تا بعد از سن چهارده سالگی به تأخیر بیفتد که بلوغ‌ دیرهنگام نامیده می‌‌شود.

از مجموع آراء پزشکی درباره بلوغ این نکات به دست می‌‌آید:

1. پزشکان اتفاق نظر دارند که روییدن موهای اطراف شرمگاهی یا زیر بغل یا روییدن ریش در پسران و یا حاملگی و حیض شدن در دختران و زنان کاشف از بلوغ است و بلوغ قبل از این علائم آغاز شده است.

2. سن بلوغ در دختران و پسران، بسته به این که از چه زمانی هورمون‌‌های‌ زنانگی و مردانگی شروع به ترشح می‌‌کند متفاوت است. همین طور بلوغ در مناطق گرمسیری با مناطق سردسیری متفاوت است، رسیدن به بلوغ در مناطق‌ گرمسیر زودتر از مناطق سردسیر است.

3. بلوغ در زنان زودتر از مردان اتفاق می‌‌افتد. (مراجعه کنید به: مقاله: اهلیت حقوقی، شناسایی سن بلوغ و تأثیر آن در تکلیف ؛ حسن الجواهری، مترجم محمد رضا کدخدایی؛ مجله فقه اهل بیت علیهم السلام، شماره 60  صفحه 71)

بر این اساس به نظر می‌رسد نظریه شرع مقدس در رابطه با سن بلوغ، از نظر یافته‌های علمی و تجربی نیز قابل تایید است.

مطلب پنجم: تناسب حقوق و تکالیف

باید توجه داشت که احکام شرعی همگی، متناسب با توانایی‌ها و قابلیت‌های انسان وضع گردیده است. بدون شک همه تکالیف شرعى منوط به قدرت مکلفند و قدرت اقسامى دارد؛ از جمله قدرت عقلى و جسمى. همان گونه که اشاره کردیم، نتیجه تحقیقات کارشناسان نشان مى‏‌دهد که بلوغ عقلى و حتى جسمى در دختران زودتر از پسران است (هر چند ضعف‌هایى هم ممکن است داشته باشد) و همین بلوغ عقلى قدرت تکلیف پذیرى را در او پیش از پسران تقویت مى‏کند و خداوند نیز با توجه به همین خصوصیت او را زودتر مکلف نموده است. ضمنا با توجه به نکته فوق روشن مى‏شود که اگر مثلا کسى بر اثر ناتوانى جسمى قادر به انجام تکلیفى؛ مانند روزه گرفتن نباشد آن تکلیف از او موقتا ساقط است و براى آن راه حل‏‌هایى در شریعت مقدس اسلامى پیش بینى شده است.

حسن ختام این مقال، ذکر روایتی بسیار زیبا در نقش تکلیف برای رسیدن به سعادت و کمال است؛

خداوند متعال در حدیث قدسی می‌فرماید: مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِی بِشَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ؛ بنده من با هیچ چیزی به من نزدیک نمی‌شود که در نزد من بهتر، دوست داشتنی‌تر و محبوب‌تر از تکالیف (انجام واجبات و ترک محرمات) باشد.

هیچ چیز به اندازه واجبات نزد خداوند محبوب نیست. انسان در سیر به سوی خدای متعال، باید همان گونه که خدای متعال بیان فرموده حرکت کند. تقرب به خدا یعنی نزدیک شدن به مقام کمال و سعادت، چیزی که هدف خلقت همه انسان‌هاست و این مهم به وسیله انجام تکالیف الهی محقق می‌شود. وجود قابلیت‌های انسانی با رسیدن به مرز بلوغ، و به تبع آن تشریع سن تکلیف، در حقیقت زمینه ساز رسیدن به اهداف متعالی خلقت است نه ظلم و سختی انداختن بندگان.

پژوهشگر: محمدرضا کدخدایی


تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۸:۵۱ ۲۲ آبان ۱۴۰۱
چرا متن که مینویسید فارسی روان نیست ؟ خیلی سخت این همه کلمات عربی استفاده کردید من واقعا درست متوجه نشدم
مرسل
۱۴:۲۵ ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۱
با سلام الان که خوب حکومت ما شرعی و اسلامی است دختران در سن هیجده سالگی مالک یا مصاحب میشن چرا نماز و روزه را در نه سالگی شروع میکنن یا هر دو تاش در نه سالگی یا در هیجده سالگی