زندگی دنیای شما بی گمان به آبی ماند که ما از آسمان فرو فرستیم، تا بدان باران گیاهان گوناگون، که آدمیان و چهار پایان از آن روزی خورند، بروید، تا آنگاه که زمین از سبزی و خرمی زیوری تمام یابد، و مردمان خود را بر آن باغ و صحرا توانا پندارند، که ناگاه فرمان ما به شب یا روز دررسد، و زمین چنان خشک شود که گویی روز پیشین در آن هیچ نبوده است؛ و خداوند اینچنین با مثال روشن آیات خود را برای اهل فکرت بیان میکند *این آیه یکی دیگر ازتمثیلات بدیع قرآنی است و خود به بارانی ماند که در بیابان بر تشنه معرفتی ببارد و دل و جانش را سبز و خرم کند.
بنگرید که شکسپیر آسمانی بی آشنایی با قرآن چقدر بدین تمثیل نزدیک شده است:
چنین است زندگی آدمی
که امروزجوانه های لطیف امید از دلش بر میدمد و فردا شکوفا میشود
و چتری از شکوه و افتخار بر سر میکشد و سومین روز بادی سرد میوزد،
بادی کشنده و سوزان و درست در آن هنگام که مرد ساده دل گمان میبرد که درخت موفقیت و بزرگیش میوه برآورده است آن را از ریشه میسوزاند و خشک و سیاه میکند و درخت فرو میافتد.
هنری هشتم، پرده سوم، صحنه 4
چه خوش باغی ست باغ زندگانی گر ایمن بودی از باد خزانی
خوش است این کهنه دیر پر فسانه اگر مردن نبودی در میانه
از آن سرد آمد این کاخ دل آویز که چون جا گرم کردی گویدت خیز
نظامی، خسرو شیرین
*درونمایه این آیه که بی اعتباری و تغییرپذیری همه چیزهاست نزد غریبان (mutability) خوانده میشود و بخش زیادی از ادبیات غرب را همین نکته به خود اختصاص داده است. اما هم در قرآن و هم در ادب پارسی و هم در ادب مغرب زمین موعظه این است که چون عالم روی در فنا دارد، شما روی در بقا کنید، نخست ارزشهای باقی و جاودانه را بجویید و ارزشهای فانی را نیز در راه رسیدن به آن ارزشهای باقی خرج کنید، نه اینکه در دنیا اعراض کنید و راه رهبانیت و عزلت پیش گیرید که آن خطایی عظیم است.
*شیخ محمود شبستری مضمون آیه را به مرگ تعبیر کرده که چون توفانی صحرای وجود آدمی را خشک میکند یا واقعه قیامت که جهان در آن طمس و محو میگردد.
چو موجی برزند گردد جهان طمس یقین گردد «کان لَم تَغنَ بالامس»