*شکوه شیرینی است از شاعد یکتای عالم که چرا مرا فراموش کرده ای، مرا یاد کن و شور عشق مرادر دل زنده گردان، هر صبح و شام بی غوغای خود نمایی. آن شیرین که با خسرو عتاب کرد که چرا یادم نکردی، آن منم و هر معشوقی را که چنین شکوه ای است که چرا از من یاد نمیکنی آن منم، اگر بندگان من نیزشکوه کنند که چرا از ما یاد نمیکنی آن نیز شکوه من است.
کدامین ساعت از من یاد کردی کدامین روزم از خود شاد کردی
کدامین جامه بر یادم دریدی کدامین خواری از بهرم کشیدی
کدامین پیک را دادی سلامی کدامین شب فرستادی پیامی
تو ساغر میزدی با دوستان شاد قلم شاپور میزد
تیشه فرهاد
(نظامی، خسرو شیرین)
*از این آیه بر میآید که اصل ذکر همان است که در دل مومن میگذرد و ضرورتی ندارد که بر زبان و به صدای بلند ظاهر شود. ذکر حضور معنی الهیت در ذاکره یا در دل آدمی است.
*جان عاشق همان جانان اوست و آن دم که از معشوق غافل شود جانی و حیاتی نخواهد داشت و حقیقت معنی کفر همان غفلت از یاد معشوق است و نشان عاشق آن باشد که در هیچ حالی حتی در خواب از یاد معشوق غافل نیست.
چشم مجنون چو به خفتی همه لیلی دیدی مدعی بود گرش خواب میسر میشد
از خیال تو به هر سوکه نظر میکردم پیش چشمم در و دیوار مصور میشد
سعدی
*در بیت اخیر کلمه خیال به همان معنی ذکر است زیرا وقتی خیال معشوق یعنی تصویر چهره او در چشم عاشق خانه نشین میشود به هرکجا نظر میکند همان معشوق را میبیند. اگر آدمی بخسبد و در آن خفتن در رویای معشوق باشد بهتر از آن است که بیدار باشد و در غفلت به سربرد.
*در حدیث از پیامبراکرم آمده است که فرمود: من اگربه خواب روم این چشم من است که در خواب است اما قلب من به یاد محبوبم بیدار است. مولانا متن حدیث را در شعر آورده است:
گفت پیغمبر که عینای تنام لاینام قلبی عن رب الانام (مثنوی)
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید