یکی از مهمترین مسائل برای ازدواجی موفق، شناخت واقعی از یکدیگر است.

می‌گوید از همان ابتدای آشنایی هر که رسید به ما گفت: «مگه میشه این همه تفاوت، شما هیچیتون شبیه هم نیست» به جای اینکه برای ما آرزوی خوشبختی کنند، مدام به ما گوشزد می‌کردند. اما من گوشم به این حرف‌ها بدهکار نبود و برایم همین مهم بود که همدیگر را دوست داریم و یکدیگر را درک می‌کنیم. از او می‌پرسم: «مگر چه تفاوت‌هایی با هم داشتید که این اندازه به چشم می‌آمد؟، با ناراحتی پاسخ می‌دهد: «خب اون از خانواده ثروتمندی بود، خانواده من، اما خیلی معمولی، آداب و رسوم شهر و خانواده هایمان هم با ما خیلی فرق داشت.»

می‌پرسم: «مثلا چه فرقی»، می‌گوید: «مثلا در رفت و آمدهایشان خیلی بدحجاب بودند، اهل حجاب و روابط با حریم زن و مرد نبودند، خانواده ما و فامیلمان اینطور نبودند. من هم می‌گفتم یک کم من کوتاه میام، یک کم اون، با هم کنار میایم، اما اولین اختلافمان از همان مراسم عقد شروع شد. آن‌ها مراسم مختلط می‌خواستند، اما خانواده من راضی نمی‌شدند. اینطور شد که خیلی از فامیل‌های ما اصلا به مراسم نیامدند.» حرفش را قطع می‌کند و جرعه‌ای آب می‌نوشد.

دوباره ادامه می‌دهد: «هرطور بود مراسم را گذراندیم و محرم شدیم، بعد از آن باز هم اختلافاتمان کم نشد، الان برای رفتن به هر میهمانی و مجلسی عزا می‌گیرم، چون نمیتوانم لباسی که خودم دوست دارم بپوشم یا حجابی که خودم می‌پسندم را داشته باشم». به او می‌گویم: «تو از اول همه این‌ها را می‌دانستی چرا ازدواج کردی؟» پاسخش یک کلام است: «دوستش داشتم و به این مسائل توجه نمی‌کردم، اما حالا می‌خواهم درستش کنم هرطور که شده، هرکار که لازم باشد می‌کنم تمام تلاشم را می‌کنم تا زندگیم حفظ شود».

این‌ها صحبت‌های رد و بدل شده بین یک مشاور خانواده و دختر جوان است که به تازگی عقد کرده، اما با دنیایی از اختلافات فرهنگی و عقیدتی روبه رو شده و مشخص نیست که بتواند آن‌ها را حل کند و زندگی اش سامان بگیرد یا خیر!

یکی از مهمترین مسائلی که هر زوج جوانی برای ازدواج موفق باید در نظر بگیرد علاوه بر عشق و علاقه، کفویت در مسائل مختلف است. شاید این را از زبان بزرگتر‌ها و قدیمی تر‌ها زیاد شنیده باشیم، اما هیچ گاه بدان توجه نکردیم. کفویت به معنای تشابه در مسائل مختلف است که باعث پایداری یک ازدواج می‌شود. البته منظور از این تشابه این نیست که در هر چیز دو نفر شبیه هم باشند چه اینکه در خیلی مسائل می‌توان متفاوت و مکمل بود، اما مواردی وجود دارد که بهتر است زوجین در آن زمینه‌ها بیشتر شبیه هم باشند تا متفاوت.

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ»؛ زنان پلید سزاوار­مردان پلیدند و­مردان پلید سزاوار زنان پلید، زنان پاک براى مردان پاک‌اند و­مردان پاک براى زنان پاک. آنان از ­آن چه درباره‌­شان می‌گویند منزّه‌اند و ­براى آنان مغفرت و روزى نیکویى است. یکی از موارد تفسیر این آیه در ارتباط با کفویت است. به این معنا که افراد در ازدواج همسویی فکری، عقیدتی، اخلاقی با هم داشته باشند و به عبارتی به سراغ همفکر خود بروند.

۱-افق دینی و عقیدتی

خیلی از افراد با هم ازدواج می‌کنند هر دو هم انسان‌های خوبی هستند، اما دو خوبی که خیلی به درد هم نمی‌خورند مثلا به لحاظ عقیدتی و مذهبی با هم زمین تا آسمان تفاوت دارند یا اینکه حتی تفاوت‌های ریزی دارند که در همان ابتدا درباره اش با هم یا صحبت نمی‌کنند یا اینکه آن را فاکتور می‌گیرند. مثلا این را دیگر همه می‌دانند که اگر دو نفری که یکی به قیودات دینی پایبند باشد و دیگری اصلا این مسائل مذهبی را قبول نداشته باشد، اینهابا هم به بن بست و اصطحکاک می‌خورند.

دکتر «نصرالله منصوری»، روانشناس و مشاور خانواده در ارتباط با افق‌های یک ازدواج موفق ما را یاری می‌کند ومی‌گوید: «من مراجعی داشتم که خانم و آقا با هم به اختلاف خورده بودند به خاطر اینکه آقا خیلی مقید به نماز اول وقت بود، خانم هم نماز می‌خواند، اما مثلا چند ساعت بعد از اذان، این آقا هم همیشه اعتراض می‌کرد که چرا همسرش بی توجهی به نماز اول وقت می‌کند و مدام همسر را توبیخ می‌کرد با اینکه بچه هم داشتند، اما اختلافاتشان بالا گرفته بود و نزد مشاور آمده بودند؛ بنابراین این کفویت در بحث نماز، روزه، حجاب، حضور در محافل و مجالس خیلی اهمیت پیدا می‌کند و افراد می‌بایست قبل از ازدواج در این زمینه‌ها شرایط خود و خانواده شان را برای هم توضیح دهند و به درک متقابل برسند وگرنه حتما در زمینه مسائل عقیدتی و مذهبی به دردسر و بن بست می‌رسند چرا که اصل این اختلافات پس از تولد فرزندان زیاد می‌شود مثل مراجع دیگری که داشتم و آقا مذهبی شدید بود و به بچه پنج ـ شش ساله اش نماز اول وقت یاد می‌داد، در حالیکه خانم به شدت مخالفت می‌کرد و مدام همسرش را توبیخ می‌کرد که این چه چیز‌هایی است که به بچه یاد می‌دهی! این‌ها مباحث مهم و بنیادین است که باید حل شود».

۲-اقتصاد

شاید الان بحث شباهت‌های شرایط مالی و اقتصادی را بکنیم، برخی اعتراض کنند که‌ای بابا الان دیگر همه دنبال شوهر پولدار یا زن پولدار هستند و ازدواج هم می‌کنند و زندگی شان خوب می‌شود، این‌ها ظاهر و پوسته قضیه است اگر به باطن زندگی هایشان ورود کنید، هزار آفت و آسیب می‌بینید که از همین تفاوت‌های اقتصادی نشأت می‌می گیرد اینکه یکی برده دیگری می‌شود یا اینکه مجبور به تن دادن به خواسته‌های طرف مقابل تا آخر عمرش می‌شود یا اینکه مدام از طرف همسر یا خانواده همسرش نیش وکنایه می‌شنود.

دکتر منصوری دراین زمینه نیز می‌گوید: «بخواهیم یا نخواهیم در هر جامعه افراد مشاغل مختلف و تفاوت‌های زیادی از این لحاظ با هم دارند، چنانچه دو نفری یکی در سطح خیلی عالی باشد و دیگری خیلی پایین، قطعا بگومگو‌ها بعد از مدتی شروع می‌شود و کسی که سطح بالاتری دارد، دیگری را می‌چزاند یا سرزنش و تحقیر می‌کند؛ بنابراین روانشناسان توصیه می‌کنند که نسبت اقتصادی می‌بایست متعادل باشد.

درست است که برخی آنقدر با شخصیت هستند که هیچ گاه اجازه نمی‌دهند حرفی همسرشان را برنجاند یا اینکه اگر وضع مالی شان بالاتر است به خانواده همسرشان هم کمک می‌کنند و آن‌ها را بالا می‌کشند، اما این موارد عمومیت ندارند، عموما شرایط باید طوری باشد که از نظر اقتصادی خانواده‌ها نزدیک هم باشند. این‌ها بتوانند با هم رفت و آمد کنند و صحبت داشته باشند یا اینکه درک متقابلی از هم برسند نه اینکه یک خانواده خود را آنقدر بالا بداند که اصلا در شأنش رفت و آمد با خانواده دیگر نباشد! این‌ها زوجین را به مرور زمان آسیب پذیر و روابطشان را تخریب می‌کند».

۳-تحصیلات

معمولا پیشنهاد می‌شود که تحصیلات دو نفر نیز برای ازدواج نزدیک به هم باشد. حتی مباحث روانشناسی آن را هم به کار بگذاریم، از قدیم هم همین را می‌گفتند که کبوتر با کبوتر باز با باز؛ بنابراین چنین چیزی درباره تحصیلات دو نفر نیز صدق می‌کند. اینکه یک نفر سیکل باشد و دیگری فوق لیسانس یا دکترا شاید ابتدا جذابیت‌های ظاهری شان برای هم زیاد باشد، اما به مرور این‌ها همدیگر را سرزنش یا تحقیر خواهند کرد و این اتفاق ناخواسته هم ممکن است بیافتد.

دکتر منصوری می‌گوید: «حتی مراجعی داشته که خانم سیکل بوده و آقا پنجم دبستان و تا بحثشان می‌شده، تحصیلات عالیه اش را خانم به رخ آقا می‌کشیده! با اینکه آقا وضع مالی خوبی هم داشته، اما خود تحصیلات عامل تفرقه شده شده بوده پس دیگر بگذریم ازاینکه یک نفر دکتر است و دیگری لیسانس هم ندارد و مسائل دیگر. شاید در برخی افراد استثنا‌هایی دیده شود، اما عمومیت ندارد که ازدواج‌های موفقی ازاین‌ها دربیاید».

۴-آداب و رسوم

همین الان گنبد کاووس یک آداب و رسوم دارد، خوزستان، هرمزگان، شمال ایران، تهران با آذربایجان همه آداب و رسوم متفاوتی دارند که اگر دو نفر به هر دلیلی به هم نزدیک شده از دو فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت و توجهی به این مسائل نداشته باشند، قطعا دچار مشکل از طرف خانواده‌ها خواهند شد.

دکتر در تبین این آداب توضیح می‌دهد: «یک زمانی شیرب‌ها مد بود، در برخی شهر‌ها شیرب‌ها از داماد می‌گرفتند، الان خیلی جا‌ها به جای شیرب‌ها خرید چند قلم اجناس زندگی را به داماد محول می‌کنند. برخی شهر‌ها آداب و رسوم حنابندان دارند و برخی اصلا اعتقادی ندارند. برخی عروسی سنگین می‌گیرند و برخی به ساده زیستی اعتقاد دارند. این‌ها مواردی است که می‌بایست زوجین از همان ابتدا مورد توجه قرار دهند که هر چند ساده به نظر بیاید، اما در کنه قضیه اختلاف ایجاد می‌کند».

۵-خودشناسی دختر و پسر

نکته بعدی این است که یک دختر و پسر برای اینکه ازدواج موفقی داشته باشند به یک خودشناسی صحیح رسیده باشند. منظور از خودشناسی این است که خود را محک بزنند و ببینند آیا مسئولیت یک زندگی را می‌توانند قبول کنند صرف نظر ازاینکه لیسانس دارند یا دکترا، مسئولیت پذیری به بلوغ روانی شان مرتبط می‌شود. دیگر این چیزی نیست که دختر و پسر بگویند حالا ما جلو می‌رویم، شد شد، نشد نشد. یا مشکلات حل می‌شود!

دکتر منصوری معتقد است: «جوان باید خودش را برای پذیرش مسئولیت مادی و معنوی آماده کند تا قبل ازاینکه به کسی قول و و عده وعیدی برای ازدواج داد، پشیمان نشود. عده‌ای با اشتباه درگیر یک رابطه می‌شوند و دو خانواده را هم دچار عذاب و اذیت می‌کنند. خانواده‌های ما هم اغلب به این مسئله توجه ندارند این نکته را هم پدر و مادر‌ها باید در نظر بگیرند که در ازدواج حق هدایت دارند نه حق انتخاب همسر. این را صریحا دین نیز گفته که شخصی در زمان امام صادق (ع) نزد ایشان رفت و گفت: پدر و مادرم برایم دختری انتخاب کردند، اما من دختر دیگری را می‌پسندم، امام هم به این جوان گفت آن دختری را انتخاب کن که خودت پسندیدی. آن جوان هم خیالش راحت شد و شاد از نزد امام رفت.

چنین چیزی زمانی نفی می‌شود که دختر یا پسر، خودشان فردی را انتخاب کرده باشند که مشکلات عدیده‌ای داشته و خانواده بدنامی هم دارد وگرنه پدر و مادر‌ها الکی و ازا ین باب که مثلا از قیافه این دختر خوششان نمی‌آید، نباید به جای پسر تصمیم گیری و او را هم ناامید کنند.

۶-افق مخاطب شناسی

گاه پیش می‌آید که یک دختر و پسری یک یا دو سال هم با هم هستند، می‌روند، می‌آیند و به خانه‌های هم در قالب نامزدی رفت و آمد دارند، اما زمانی که از آن‌ها می‌پرسی از این آقا چند نکته مثبت و چند نکته منفی بگو، پاسخی برای نکات منفی اش ندارد. چون به صرف هیجانات زودگذرش تنها خوبی در او دیده است. برای خیلی از جوان‌های ما این اتفاق می‌افتد.

این دسته جوانان تنها به ظواهر ساده توجه کرده و شیفته هیجانات لحظه‌ای و زودگذر هستند و اصلا به نحوه غذا خوردن، راه رفتن، صحبت کردن، آداب و معاشرت، سخاوت داشتن، دنیت یا شکاکیت و چیز‌های منفی دیگر بی توجهی می‌کنند. مرحوم نلسون ماندلا معتقد بود که قیافه زیاد بعد از مدتی عادی می‌شود، اما رفتار باید زیبا باشد.

دکتر منصوری می‌گوید: «مراجعی داشتم که از همان قبل ازدواج پسر رفتار‌های شکاکیت خود را نشان داده بود مثلا دختر خانم هر جا که می‌رفت به او می‌گفت یک عکس برای من بیانداز یا مثلا با چه کسی رفتی، با او عکس سلفی بگیر، این دختر هم بعد مدتی نزد من آمده بود که نمی‌دانم چرا اینکارهارا می‌کند و من هم به او گفتم مشخص است او شکاک است! و شکاکیت از آن دست رفتار‌های ذاتی است که به راحتی حل نمی‌شود»

۷-تناسب تیپ شخصیتی

دکتر منصوری دراین باره می‌گوید: «برخی می‌گویند در ازدواج قیافه برای ما مهم نیست! این‌ها یا دروغ می‌گویند یا تظاهر می‌کنند به چنین چیزی. مگر می‌شود قیافه در حد استاندارد و معمولی مهم نباشد؟ اصلا اگر هر فردی در حد استاندارد همسرش زیبا نباشد، بعد‌ها حواسش در زندگی پی دیگران می‌رود و عامل آفت‌های زیادی می‌شود خود زن و مرد شاید به این مسئله توجه نکنند، اما حتی تفاوت قد خیلی زیاد بین زن و مرد هم آفت ایجاد می‌کند.»

یا مثلا برخی ژنتیکی اینطور هستند که کم حرف اند، طرف مقابلشان پرحرف و هیجانی است این‌ها اصلا کم حرفی را نمی‌شناسند، دختر و پسر باید توجه کنند ببینند می‌توانند با کسی که در طول روز دو کلمه هم حرف نمی‌زند یا کسی که مدام در حال صحبت است، کنار بیایند؟ حال شاید اوایل هر کدام ازاین‌ها برای هر دو طرف جذاب باشد، اما به مرور زمان چه؟ این‌ها مواردی است که می‌بایست درباره اش تأمل بشود.

برخی رفتار‌ها هم هستند که ذاتی اند یعنی در وجود فرد نهادینه شدند مثل همین شکاک بودن که درباره اش گفتیم یا مثلا خسیس بودن که ا زنکات منفی است، اما برخی رفتار‌ها اکتسابی هستند، با این‌ها راحت‌تر می‌توان کنار آمد درهرحال هیچ زوجی نباید به قصد تغییر طرف مقابل با او وارد زندگی مشترک شود و مثلا از یک رفتاری بدش می‌آید، پیش خودش بگوید که آن را بعد از ازدواج تغییر می‌دهم، چون امکانش خیلی کم است که بتوان یک فرد بالغ را تغییر داد مگر جزو رفتار‌هایی باشد که اکتسابی اند مثل رانندگی که می‌توان مثلا به مرور زمان تند رفتن را به با احتیاط رفتن تغییر داد. اما به نظر شما فرد خسیس یا شکاک را می‌توان تغییر داد؟

۸-تناسب تفریحات و علاقه مندی‌ها

گاه از زوج‌های جوانی که به مرکز مشاوره برای ازدواج می‌آیند، می‌رسم که با هم رستوران رفتید، آداب غذاب خوردن هم را می‌دانید، از چه نوع تفریحی خوشتان می‌آید، ترجیح می‌دهید پارک بروید یا زیارت. خیلی‌ها شاید مدتی هم با هم رفت و آمد داشته باشند، اما این‌ها را متوجه نشوند و تشخیص ندهند. حتی اگر سنشان هم بالا باشد. ربطی به سن و تحصیلات ندارند این‌ها نکات ریزی است که به جای نکات الکی، جوان‌ها باید بدان توجه کنند.

۹-تعدیل و تغییرات تیپ شخصیتی

دکتر منصوری می‌گوید: «برخی اوقات زن و مرد‌ها از هم خواسته‌هایی دارند که مثلا اوایل ازدواج خیلی دستوری به طرف مقابل می‌گویند این را تغییر بده یا اینکار را نکن یا بکن، آن طرف مقابل هم بعد سی و اندی سال مثلا یک شبه می‌خواهند رفتارش را تغییر بدهد، شاید در ظاهر بپذیرد که مثلا با دوست و رفیق هایش رفت و آمد نکند و همیشه خانه باشد یا اینکه خیلی رفتارهاش را کنار بگذارد، اما در درونش ناراحت است و می‌داند که فیلم بازی می‌کند. این تغییرات هم تاریخ مصرف دارد و زمانش که بگذرد، دو مرتبه فرد به حالت اول برمی‌گردد.»

۱۰-سوتفاهم‌های رفتاری

یکی از مهمترین مسائل برای یک ازدواج موفق شناخت واقعی یکدیگر است برای اینکه دچار سوتفاهم نشوید وهر حرفتان به یکدیگر برنخورد. دکتر منصوری می‌گوید: «زمانی که دو طرف شناخت درست از هم ندارند، وقتی یک مسئله‌ای پیش می‌آید به راحتی قهر می‌کنند و رفتار‌های دیگر. اما بعد که درست با هم صحبت می‌کنند، متوجه می‌شوند که دچار سوتفاهم شده اند و مثلا به هم می‌گویند که من فکرمی‌کردم منظورت این است، ولی اشتباه کردم».

دنیای این روز‌های جامعه ما در حال گذار از سنت به شرایط جدیدی است که دختر پسر‌ها تلاش می‌کنند هر دو را داشته باشند، اگر چنانچه بخواهیم یک زندگی نسبتا خوب داشته باشیم، نخست می‌بایست به حرف خداوند توجه کرده واخلاق را محور زندگی قرار دهیم و دوم دست از چشم و هم چشمی برداریم و به یکدیگر وفادار باشیم. شما برای انتخاب درست همسرتان چه گزینه‌هایی را مدنظر قرار دادید؟ شاید یک زوج همه این موارد را بخوانند و تصور کنند که چه راه دشواری، درحالیکه اینطور نیست با یک برآورد ساده و عاقلانه می‌توان به همه این مسائل دست پیدا کرد.

منبع: فارس

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
غفار
۱۵:۵۲ ۱۵ تير ۱۴۰۲
اینجاایرانه درایران فقط به پول اهمیت میدن
فقط پول پول پول
لعنت برپول
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۰۲ ۱۵ تير ۱۴۰۱
گزارشتون عالی و واقعی بود
ممنونم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۰۲ ۱۵ تير ۱۴۰۱
گزارشتون عالی و واقعی بود
ممنونم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۰۲ ۱۵ تير ۱۴۰۱
گزارشتون عالی و واقعی بود
ممنونم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۰:۳۲ ۱۴ تير ۱۴۰۱
اینکه چه سوال هایی باید پرسیده شود از هر دو طرف رو بحث کنید.
مثلاً در ابتدا به چه نکاتی توجه کنند و در گام دوم به چه نکاتی و در گام سوم و ... تا به شناخت کافی برسند که بله بگویند یا نه