معرفی کتاب؛

کتاب «ماه بالانشین»؛ روایتی زنانه از شهید حجت‌الاسلام عباس شیرازی

کتاب «ماه بالانشین» به نویسندگی راضیه تجّار روایت داستانی از طلبه شهید عباس شیرازی است، که بر اثر سانحه تصادف به شهادت رسید.

کتاب «ماه بالانشین» به قلم راضیه تجّار روایتی زنانه از طیبه حائری شیرازی است، که فراز و فرود‌های زندگی با همسرش، حجت‌الاسلام و المسلمین عباس شیرازی را بیان کرده است. در پایان کتاب عکس‌هایی از شهید عباس شیرازی ضمیمه شده و او را در جلسات متعدد، سخنرانی‌ها و سفر‌های داخلی و خارجی نشان می‌دهد.

این کتاب از انتشارات روایت فتح است، که اولین چاپ آن ۱۴۰۲ روانه بازار شده است. در مقدمه کتاب آمده: «بعضی آدم‌های بزرگ آرام می‌آیند و آرام می‌روند، در سکوت خبری و در آرامش ادوار. عباس شیرازی هم یکی از همین بزرگان گمشده تاریخ است. عادت شده بود گم کردنش. از همان دوران قبل از انقلاب همان وقتی که زیر درخت بیدی، کنار جوی باصفایی در نهایت آرامش می‌نشست یادداشت‌هایش را تکمیل می‌کرد یا وقتی در تکاپوی انقلاب بود و سرزدن به تبعیدی‌ها و زیارت تک تک علما برای ترغیب‌شان به همراهی با امام خمینی (ره). مثل باد می‌رفت و مثل نسیم می‌آمد. ماندنش هم نفحه‌ای بیش نبود. نه گاه رفتن توضیح می‌داد و نه گاه آمدن».

پس از آغاز جنگ تحمیلی و حمله رژیم صدام به کشور، شیخ عباس آرام و قرار نداشت و برای یاری رزمندگان و ایجاد شور جهاد در هر فرصتی به میان آنان می‌شتافت. به همین دلیل با علاقه‌ای که به کار فرهنگی و تبلیغ داشت، ابتدا مسئولیت قائم مقامی سازمان تبلیغات اسلامی و سپس مسئولیت تبلیغات جبهه و جنگ را پذیرفت و تا واپسین روز‌های زندگی خود را وقف این امر کرد. در یکی از همین مأموریت‌ها در هجدهم خرداد ماه ۱۳۶۴ سرانجام در حوالی شهر دزفول بر اثر سانحه تصادف به شهادت رسید.

 راضیه تجار، نویسنده کتاب در نشست رونمایی اثر در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران درباره شهید عباس شیرازی گفته بود، در کتاب «ماه بالا نشین» با همسر و فرزندانی مواجه هستیم که قبول دارند یک بزرگ‌تری در خانه هست و نگاهِ منفی به مردسالاری ندارند؛ چون روابط بر اساس احترام، محبت، تفاهم، گفتگو و گفتمان است. من از طریق خانواده این شهید و توسط انتشارات روایت فتح توانستم اطلاعات و مستندات را برای نوشتن کتاب به دست بیاورم. شهید حجت الاسلام عباس شیرازی فعال فرهنگی بود و در دهه ۶۰ تلاش‌های زیادی داشت؛ هم در سازمان تبلیغات مشغول به فعالیت و کار‌های تبلیغی بود، هم در جبهه رفت و آمد داشت.

در پشت جلد کتاب «ماه بالانشین» نوشته شده: در سیزده‌سالگی وقتی دروازه قلبت به روی مردی باز می‌شود که محرمت شده، مخصوصاً وقتی همانی باشد که فکر می‌کردی، خوشبختی پرنده‌ای است که روی شانه‌ات نشسته. عشق، احترام، محبت، حس دوست‌داشتن، احساس مسئولیت و تعهد، همه این‌ها پیچیده درهم، مثل عطر گل در گل، مثل قطراتی از رنگ‌های گوناگون که در آب بچکانی. موّاج، ممزوج دنیایت را می‌سازد. احساس می‌کردم یکبار دیگر متولد شدم. تو از من بیشتر می‌فهمیدی و همین جلوی پایم را روشن می‌کرد. من طیّب تو شدم و تو طبیب من.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار