محمدعلی نژادیان نویسنده "کتاب موفقیت شناسی" که در سی و یکم تیرماه امسال در گفتگو با خبرنگار حوزه ادب باشگاه خبرنگاران تاسیس "بنیاد موفقیت شناسی ایران" را که دارای مراکزی با نام مراکز موفقیت شناسی در موضوعات مختلف از جمله سیاست ، اقتصاد و...می باشد را به عنوان یک طرح ملی به رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنهای ( مدظله العالی ) و مسئولان محترم جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد کرده بود امروز در مصاحبه با باشگاه خبرنگاران طرح کاربردی دیگری را در خصوص موفقیت شناسی اعلام نمود.
نژادیان گفت: با توجه به پتانسیلی که جوانان ایرانی در ورزش دارند و با عنایت به مسائل حاشیه ای که متاسفانه امروز گریبانگیر ورزش کشور و از جمله فوتبال شده است مناسب است وزارت ورزش و جوانان در زیر مجموعه خود مراکزی با عنوان "مرکز موفقیت شناسی ورزشکاران""مرکز موفقیت شناسی داوران" و "مرکز موفقیت شناسی مربیان" تاسیس نماید و در این مرکز زیر مجموعه هایی برای تمامی رشته های ورزشی تشکیل شود مانند: کانون موفقیت شناسی فوتبال، کانون موفقیت شناسی والیبال ، کانون موفقیت شناسی بسکتبال، کانون موفقیت شناسی کشتی و...لذا وظیفه مهم و اساسی که می توان برای این مراکز تعریف نمود : آموزش و پرورش اصولی و حرفه ای و تربیت فکری و اخلاقی ورزشکاران، مربیان و داوران می باشد تا این سه ضلع هرم در هر ورزشی بتوانند به موفقیت به معنای حقیقی آن دست یابند.
همچنین نژادیان در ادامه افزود: کارهای اساسی دیگری که می توان در این مراکز انجام داد مطالعات و تحقیقات ، کشف موفقیت ورزشکاران و تیم های مختلف ورزشی در سرتاسر دنیا می باشد که نتایج تحقیقات همگی بصورت متمرکز و علمی می تواند در اختیار ورزشکاران مربیان و داوران قرار بگیرد.قابل ذکر است بزرگترین نتیجه این روش کشف بهتر استعدادها و خلاقیت و نوآوری در روند ورزش کشور خواهد شد.
نژادیان بیان نمود: هدف، رقابت و اخلاق سه موضوع مهم در ورزش استکه به عنوان اصول باید مورد توجه قرار گیرد و بطور صحیح تعریف شود تا افراد در روند فعالیت ها دچار خطا نشوند.
ایشان افزود که در کتاب موفقیت شناسی در خصوص این سه موضوع توضیحاتی ارائه کرده است که به طور خلاصه خدمتتان عرض می نمایم:
1- رقابت شناسی:در خصوص رقابت باید گفت در بازی زندگی مهمترین موضوع این است که حریف منصف و درستی باشیم این حتی از برنده شدن هم مهمتر است مفهوم واقعی در رقابت این نیست که حریف را قلع و غم کرده و از میدان بدر کنیم بلکه رقابت باید بصورتی انجام شود که زندگی تمام شرکت کنندگان را بهبود بخشد . رقابت یک اصل دارد و آن این است که باید برای همه نافع باشد و شرکت کنندگان را ترغیب به سعی و کوشش بیشتر نماید .این اصل واقعی رقابت است که اگر بصورت صحیح اعمال شود نیرویی مولد و خلاق می شود وهمچنین باعث پیشرفت می گردد. هدف واقعی در رقابت یعنی تقویت توانایی ها و خلاقیت ها ... بعضی افراد زمانی که در میدان رقابت قرار می گیرند بجای این که بیشتر به هدف خود فکر کنند بیشتر به رقیب خود فکر می کنند و ممکن است اعتماد به نفس خود را در سربالایی و سرپایینی های رقابت از دست بدهند و به کارهای غیر اخلاقی متوسل بشوند. پس رمز موفقیت در رقابت این است که به فکر هدف خود باشیم و بر روی امکانات خود متمرکز شویم نه امکانات رقیب...و در نهایت با تمام قوا و با توکل به خداوند متعال سعی خود را انجام دهیم و بدانیم خداوند به صادقین، متوکلین و صابرین اجر عزیمی خواهد داد...و پیروزی نهایی و حقیقی از آن این افراد خواهد بود.
2- هدف شناسی: اهداف انسان از نظر ماهیت در دو قالب است 1-هدف اصلی 2-هدف فرعی . در واقع اهداف فرعی پیش زمینه رسیدن به اهداف اصلی است.این دو هدف هر دو خوب می باشند و برای زندگی ما ضروری هستندولی مهم این است که هدف فرعی را به جای هدف اصلی قرار ندهیم و آنقدر به اهداف فرعی دل نبندیم که مانع رسیدن به اهداف اصلی شوند و از رفتن به سوی کمالات باز دارند.تلاش برای رسیدن به نعمت های دنیا نه تنها بد نیست بلکه خوب است.فقط باید توجه کنیم که برای رسیدن به نعمت های دنیا مرتکب گناه نشویم و آنقدر سرگرم آنها نباشیم که از زیبایی های پایدار باز بمانیم. برای انتخاب صحیح هدف ها و دل بستن به آنها نیازمند معیار و ملاک هستیم؛معیاری که بتوانیم به وسیله آن، ارزش هدف ها را مشخص کنیم و متناسب با ارزشی که دارند به آنها رتبه دهیم.بدین وسیله هدف های زندگی را به درستی برخواهیم گزید و عمر خود را برای رسیدن به آنها صرف خواهیم کرد.آنگاه عمر و زندگانی ما ثمر خواهد داد و میوه ی رستگاری و سعادت را خواهیم دید.خداوند متعال که خواستار سعادت ماست ،در قرآن کریم،در این مورد ما را هدایت و راهنمایی می کند و معیار انتخاب هدف های اصلی از غیر آن را مشخص فرموده و آثار و نتایج آنها را نیز یادآور شده است؛او که از همه به ما مهربان تر و از خود ما به نیازهای ما آگاه تر است. همچنین باید گفت هدف اصلی از آفرینش انسان رسیدن به رحمت الهی است و انسان با توجه به قدرت اختیار و عقل خود هدف و راه خود را انتخاب می نماید و با تحمل سختی ها و پیدا کردن راه حل مشکلات و کشف مجهولات هستی ظرفیت و استحقاق و میزان بهره مندی از رحمت های الهی را برای خود مشخص می کند لذا باید هدف اصلی انسان نیز رسیدن به کمال نهایی باشد که نهایت موفقیت انسان نیز می باشد. در اینصورت تمام اهداف دنیوی مقدمه ای برای رسیدن انسان به کمال نهایی است .لذا نباید در زندگی به هدفی دل بست که گذراست و پایان می پذیرد .بلکه باید روی به سوی کسی نمود و دل به کسی بست که پایانی ندارد و خالق جهان آفرینش است.او سرچشمه ی خوبی ها و زیبایی ها است، و لذا برترین و بهترین محبوب و مقصود انسان است.نکته مهم دیگر در موضوع هدف برنامه ریزی می باشد. برنامه ریزی و سعی و تلاش و توکل برای رسیدن به هدف بسیار مهم می باشد . برنامه ریزی در واقع یک فرایند تصمیم گیری می باشد که در آن باید راه ها و روش های رسیدن به هدف را مشخص نمود و بررسی شود که در این راه ها چه ابزار و امکاناتی نیاز می باشد و مزیت هر راه بررسی شود البته بازنگری در هر زمان در برنامه ریزی خود ، ضروری می باشد و در اینجا لازم است انسان انعطاف پذیر باشد . لذا اگر فرد برنامه ریزی خود را بازنگری کرد و متوجه شد دارای نقص می باشد بهتر است بجای ریسک خطرناک و ادامه مسیر به اصلاح برنامه ریزی خود بپردازد زیرا تصحیح برنامه احتمال رسیدن به هدف را بیشتر می کند حتی بعضی اوقات ممکن است فرد متوجه شود که خود هدف نیز ،واقع بینانه نبوده و از آنجایی که اکثر هدف های زندگی پیش زمینه اهداف دیگر هستند ،بهتر است بجای پافشاری و اصرار بر اشتباه ،تصمیم به موقع و درستی اتخاذ گردد تا در آینده باعث پشیمانی نشود. برنامه ،اهداف اصلی را از اهداف فرعی جدا می کند و میزان توجه و پرداختن به هر کدام را معین می سازد.برنامه جایگاه هر عمل و هر وظیفه ای را متناسب با زمان ،امکانات و استعدادهایی که انسان دارد،معین می کند.انسان برای عمر خود باید طوری برنامه ریزی نماید که بیشترین استعدادهای او به رشد و کمال برسند و کمترین ضرر و زیان به او وارد شود.
نژادیان افزود موضوع بسیار مهم در بحث هدف، راه های رسیدن به هدف است !
انواع راه های رسیدن به اهداف و نتیجه گیری آنها:
الف - راهی که در افرادی با بینش جهان بینی الهی تعیین و انتخاب می شود: بعضی افراد از طریق حرکت ها ، راه ها و برنامه های سالم و انسانی که تابع خداپرستی می باشد هدف را پیگیری می کنند این ایدئولوژی در جهان بینی الهی شکل می گیرد و در این جهان بینی دو نوع هدف کلی را می شود مطرح نمود اهداف مقدماتی که اهداف دنیوی می توان نامید و اهداف نهایی که اهداف اخروی می توان نام نهاد. دیدگاهی که در این گروه می توان یافت دیدگاه مصلحت است در این دیدگاه بسیاری از هدف های دنیوی مانع اهداف اخروی می شود و از آن هدف دنیوی صرف نظر می گردد منظور ازهدف نهایی ،کمال نهایی انسان می باشد. البته در جهان بینی الهی انسان دارای اختیار است و اگر انسان در اهداف دنیوی راه را اشتباه برود راه برای برگشت و توبه به شرط جبران هست ما اگر جهان بینی مادی داشته باشیم فقط یک نوع اسباب و علل هستند که ما می توانیم برای رسیدن به هدف از آن استفاده کنیم یعنی مادیات ولی اگر جهان بینی الهی داشته باشیم دو نوع اسباب و علل هستند که می توانیم استفاده کنیم یعنی اسباب مادی و معنوی
ب- راهی که در افرادی با بینش جهان بینی مادی تعیین و انتخاب می شود: بعضی افراد از طریق حرکت ها ، راه ها و برنامه های هم سالم و هم ناسالم وانسانی وغیر انسانی که تابع هوی و هوس پرستی طمع ، انتفام جویی ، لذت جویی و منفعت جویی می باشد هدف راپیگیری می کنند این ایدوئولوژی در جهان بینی مادی شکل می گیرد چون حرکت ها تابع خداپرستی نیست تابع هوی و هوس پرستی است دیدگاهی که در این گروه می توان یافت دیدگاه منفعت است یعنی فقط من ، یعنی هر جا به نفع من باشد خوب هستم و هر جا به نفع من نباشد بد هستم هر جا لازم باشد از قانون اساسی کشور طبعیت می کنم و هر جا احساس کنم لازم نیست طبعیت نمی کنم یعنی احساس و خواسته های خود وعقل و شعور خود را مقدم بر هر چیزی می داند در این دیدگاه بسیاری از ارزش ها و قوانین که خود انسان وضع کرده ممکن است فدای اهداف منفعت طلبانه شود در این دیدگاه ممکن است افراد سعی کنند از بی راهه به هدف برسند و همین موضوع به آشفتگی و استرس این گروه می افزای در جهان بینی الهی نهایت هدف مشخص شده یعنی به کمال رسیدن ولی در جهان بینی مادی نهایت هدف مشخص نیست هدف هوی و هوس است یعنی هر لحظه چیزی را خواستن و هوس کردن در این راه اگر انسان اشتباه نماید به مرور زمان آرامش خود را از دست می دهد و موجودی پرخاشگر و عصبانی و ظالم می شود و چون بهشت و جهنم را در همین دنیا می بیند خود مجری اجرای عدالت برای خود و دیگران می شود و حق دیگران را حق خود می شمارد و با این توجیحات دست به هر جنایتی می زند.
نژادیان در ادامه گفت: یکی از موارد مهم در هدف شناسی شناخت اهداف گروهی است:
نکته مهم در اهداف گروهی کار تیمی است و همه افراد گروه باید یک هدف را دنبال کنند در اهداف گروهی نقش رهبرومدیریت آن خیلی مهم است موفقیت تیمی به تلاش و کوشش همه تیم بستگی دارد در هدف گروهی شناخت افراد نسبت به هم خیلی موثر است پس بهتر است قبل از این که تیم هدف خود را دنبال کند افراد تیم با یکدیگر آشنا شوند در اهداف تیمی نباید مغرور شد و حرکت انفرادی کرد موارد دیگر که در اهداف گروهی مهم می باشد تشریک مساعی ،مشارکت پذیری ، تفکر جمعی ،وفاداری و درک دیگران می باشد. تشریک مساعی در لغت یعنی با هم در کاری سعی کردن و مفهومی وسیعتر از همکاری است همکاری به این معناست که اشخاص با توافق در کنار هم کار کنند ولی در تشریک مساعی هر کس چیزی را از خود به دیگران عرضه می کند که بر ارزش رابطه موجود و کوشش و نتیجه بهتر اهداف گروهی می افزاید اگر به هر تیمی نگاه کنید جنبه هایی از رقابت را در آن می بینید مثلا تیم ورزشی سر این موضوع که چه کسی در تیم اصلی جای می گیرد و چه کسی نیمکت نشین می شود با هم رقابت می کنند یا همکاران در یک سازمان برای دریافت حقوق و مزایای بیشتر با هم رقابت می کنند همه افراد برای خود هدف هایی دارند که میخواهند به آنها برسند اگر فرد به جای توجه به خود به تیم توجه کند این قابلیت را در خود می بیند که به جای این که خودش مثلا گل بزند توپ را به هم تیمی خود پاس دهد تا او گل را به ثمر برساند و اگر این طرز فکر نباشد ممکن است خودخواهی باعث شود هم خود گل نزند هم این فرصت از تیم گرفته شود افرادی که ذهنیتشان تشریک مساعی است سعی دارند همدیگر را تکمیل کنند و این را به رقابت ترجیح می دهند البته رقابت اگر به معنی درست اعمال شود می تواند نیرویی مولد و خلاق شود و افراد را به سعی و کوشش بیشتر رهنمون می سازد ولی اگر رقابت به معنی حذف و کنار گذاشتن همکار خود باشد و خود خواهی ،بدخواهی و آسیب رساندن منظور باشد برعکس عمل می کند و همین موضوع نقش رهبری تیم را حساستر می نماید قابل ذکر است افرادی که تشریک مساعی دارند رقابت را به معنی درست خود اعمال می کنند و برعکس افرادی که روحیه تشریک مساعی ندارند رقابت را به معنی نادرست اعمال می کنند برای آنکه در یک تیم صمیمیت برقرار باشد باید افراد نسبت به هم سوءظن نداشته باشند اگر به دیگران اعتماد وجود داشته باشد افراد با هم رابطه بهتری خواهند داشت افراد یک تیم باید دیدگاهشان مصلحت باشد نه منفعت معمولا در یک تیم در برخورد با هر پیشامدی دو سوال ممکن است در اذهان مطرح شود برای من چه سودی دارد ؟ این موضوع به گروه ما چه کمکی می کند ؟ این که به کدامیک توجه بیشتری داشته باشیم گویای این است که فرد به رقابت توجه دارد یا به تشریک مساعی لذا ممکن است فرد بر علیه تیم کار نکند ولی این لزوما به این معنا نیست که فرد در اختیار تیم است درنتیجه وقتی با دیگران تشریک مساعی وجود داشته باشد هم شما برنده اید هم دیگران و نهایتا تیم شما برنده می شود
بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار (سعدی)
3- اخلاق شناسی: تردیدی نیست که خود سازی انسان در سعادت فردی و اجتماعی او نقش بسیار مهمی دارد .پیشرفت های علمی ، صنعتی، ورزشی و...در صورتیکه همراه با اصلاح درون نباشد مانند کاخ های سر به فلک کشیده ای است که بر فراز کوه های آتشفشان بنا شده باشد دنیای متمدنی که منهای اخلاق باشد دنیایی است که جرم و جنایت و نا امنی از ویژگی های آشکار آن است . اخلاق در مکاتب مختلف به شکل های گوناگون مطرح شده است در این خصوص در کتاب فلسفه اخلاق استاد شهید مرتضی مطهری توضیحات کاملی ایفاد گردیده است. این کتاب مشتمل بر دوازده جلسه سخنرانی این متفکر بزرگ اسلامی پیرامون فلسفه اخلاق گردآوری شده و شامل اخلاق نظری و اخلاق عملی نیز می باشد. قابل ذکر است بعضی کارهای انسان اخلاقی نامیده می شود در مقابل کارهای عادی و طبیعی در این خصوص استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب فوق الذکر می فرماید : کارهای اخلاقی فرقشان با کارهای عادی و طبیعی این است که قابل ستایش و آفرین و تحسین می باشند. به عبارتی بشر برای این گونه کارها ارزش قائل است یعنی کار اخلاقی در وجدان هر انسانی دارای ارزش است و بشر برای این کارها قیمت قائل است ولی نه قیمتی که ارزش مادی ایجاد می کند بلکه مافوق ارزش های مادی است یعنی ارزش های اخلاقی دارای ارزش مادی نیست دارای ارزش معنوی است.
انسان بر حسب فطرت کارهای اخلاقی را شرافتمندانه و با ارزش می داند مانند ایثار،انصاف،ازخودگذشتگی،عفو و گذشت،خدمت به خلق خدا،تن به ذلت و خواری ندادن و.... پس هر کاری که در چهارچوب اخلاق باشد یک نوع موفقیت است اخلاق به غرائز انسان نظم می دهد و از طغیان آن جلوگیری می کند.
کاملترین و بهترین تعریف اخلاق در منظور مکتب اسلام است : هر عملی که انسان را به کمال نزدیکتر کند دارای ارزش اخلاقی می باشد. چنین عملی فضیلت خوانده می شود. ( کمال انسان نیز عبارت است از رشد و به فعلیت رسیدن استعدادهای فطری او در جهت قرب الهی). قابل ذکر است هر عملی از دو جزء تشکیل شده است : اول نیت که به آن هدف یا قصد نیز می گویند و دوم شکل و ظاهر عمل. برای این که عملی از نظر اسلام فضیلت محسوب شود و دارای ارزش اخلاقی باشد باید در انجام آن عمل هم نیت با اخلاص باشد و هم شکل عمل مطابق فرمان خدا باشد.شرط اول حسن فاعلی و شرط دوم را حسن فعلی می نامند. بنابراین هر عمل با هر نیتی سازگاری ندارد.مثلا ،نمی توان عمل ناپسندی را با نیت الهی انجام داد. (اخلاص یعنی کاری که صددرصد برای خداوند باشد). این موضوع نکته و فیلتری است که باعث می شود اعمال انسان دقیق تر،کامل تر و صحیح تر انجام شود در صورتیکه خداوند نیازی به نحوه عملکرد ، نیت ، عبادت و اطاعت انسان ندارد .
وَقَالَ مُوسَى إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ (ابراهیم 8)
و گفت موسی اگر شما و اهل زمین کافر شوید خدا از همه بی نیاز است بلکه بندگان به طاعت و شکر خدا محتاجند تا بدین وسیله به کمال سعادت و نعمت برسند.
می توان گفت که مهمترین و موثرترین ارزش اخلاقی برای انسان عمل به دستورات الهی (دینداری) می باشد.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند : إنَّما بُعِثتُ لاُتَمِّمَ مَكارِمَ الخلاقِ
من برانگیخته شدم تا مکارم اخلاق (اخلاق پسندیده و نیک) را به اوج برسانم
همچنین نکته قابل توجه این است که ارزش های اخلاقی اکثرا به هنگام اجرا و عمل با هزینه روبرو هستند چون با بسیاری از منافع مادی و دنیوی انسان مغایرت دارند و التزام به آنها مستلزم بعضی محرومیت ها ،ریاضت ها و رنج های جسمی و روحی می باشد. مانند جهاد و شهادت ، فداکاری ، احسان ،استقامت( ایستادگی و پافشاری کردن) و.. لذا انسان برای همه این سختی ها باید یک دلیلی داشته باشد تا تن به آنها دهد ! حال انسان ها زمانی اقدام به چنین کارهایی می کنند که یا این مسائل را محرومیت ندانند و یا اگر محرومیت می دانند، امیدوار و مطمئن به دستیابی به پاداش بزرگ تر، باارزش تر و سود بیشتر دنیوی و اخروی باشند ، تا انجام آن کار توجیه عقلی و منطقی پیدا کند البته در" اخلاق بعلاوه خدا و دین " اگر فردی به منفعت دنیوی هم نرسد باز آن کار را خواهد کرد زیرا به خداوند و جهان دیگرایمان و اعتقاد دارد و بسیاری از انسان های کامل ، صرفا اعمال اخلاقی را برای رضای خداوند انجام می دهند بدون این که در درون خود توقع جبرانی را داشته باشند ولی در اخلاق منهای خدا و دین ( اخلاق مادی ) اگر فرد یک یا چند بار منفعتش تامین نشود، از آن کار اخلاقی دل زده شده و علاوه براین که در دفعات بعد میل به انجام آن کار را ندارد ممکن است چنین کاری را برای خود ضدارزش تلقی کند. معمولا در جهان بینی مادی اساس فکری منفعت طلبی می باشد و این طرز فکر با از خود گذشتگی همخوانی ندارد و درنتیجه اخلاق مادی از پشتوانه محکمی برخوردار نیست ولی در جهان بینی الهی اساس فکری بر ایمان و اعتقادات الهی می باشد و قطعا چنین دیدگاهی که دنیا را فانی نمی بیند و اعتقاد به معاد ، عدالت و حکمت خداوند دارد پشتوانه اخلاقی محکمی برای امورزندگی خواهد داشت . قابل ذکر است در خصوص دیگر مباحث اخلاق در فصل پنجم توضیحاتی داده شده است.
نکته : اخلاق بدون دین مانند پول بدون پشتوانه است
همچنین باید گفت از آنجایی که کار و تجارت بخش عمده زندگی انسان را تشکیل می دهد توجه به روند این قسمت از زندگی نیزبسیار مهم می باشد خوشبختانه چند سالی است که در دنیای تجارت برای فروش محصولات ، کالاها و خدمات ، بیشتر به صداقت ، وفاداری ، مسئولیت پذیری و رضایت مشتریان توجه می شود ، ولی چون این موضوع بعضی اوقات یک نوع سیاست و تبلیغات در تجارت می باشد ،کافی نیست .زیرا در اینصورت ممکن است ملاک های ارزش اخلاقی برای فرد با توجه به خواسته ها و شرایط زمان و مکان تغییر کند. لذا زمانی انجام اعمال اخلاقی و رعایت ارزش های اخلاقی در زندگی و تجارت اثر حقیقی و پایدار می گذارد که ارزش های اخلاقی به عنوان اعتقادات و جزئی از شخصیت واقعی فرد قرار گیرد و با اخلاص صورت پذیرد در اینصورت عملی حاصل می شود که مصلحت در آن جای دارد و نتیجه آن کسب اعتبار و آبرو نزد خداوند و خلق پروردگار می باشد که همه موجودیت حقیقی انسان به همین موضوع بستگی دارد. در واقع از یک شخصیت واقعی و حقیقی آبرو بوجود می آید و چیزی که شخصیت را می سازد مجموعه اعتقادت،گفتار،رفتار،کردار ارزشها،باورها و...است.
حال سوالی که مطرح می شود این است که اخلاق نسبی است یا مطلق ؟
اخلاق ریشه در فطرت انسان دارد.از آنجا که فطرت همه انسان ها یکسان و پاک است لذا اعمال اخلاقی در باطن و روح همه انسان ها تاثیر یکسان دارد زیرا ارزش های اخلاقی در فطرت همه انسان ها یکسان تعریف شده است و این یعنی اخلاق مطلق است.بنابراین تاثیر عملکردی واحد بر باطن و روح انسان ها یکی است هر چند که ممکن است به دلایلی عکس العمل ها یکسان نباشد.چنین نیست که تاثیر عملی درست و اخلاقی در شرایط یکسان بر روی فردی مثبت و بر روی فرد دیگری منفی باشد.حتی انسانی که از انسانیت به دور افتاده در ضمیر خود تاثیر عملکرد مثبت را می فهمد و تصدیق می کند ولی ممکن است حرف یا کار درست بر خلاف منافعش باشد و عکس العمل مثبت نشان ندهد.بطور مثال وقتی از شجاعت عدالت نیکوکاری حقیقت جویی پاکی و تقوا و...به عنوان ارزش های اخلاقی نام می بریم پسندیده بودن عدالت و فضیلت و نیکوکاری برای همگان مورد تایید است. حتی فردی که از ابتدای کودکی آگاهی ها و گرایش های فطری او به درستی هدایت نشده است با توضیحات منطقی و حقیقی به اشتباهات خود پی خواهد برد. زیرا فطرت انسان با حقایق آشناست.البته سرعت پذیرش سخن و کار درست به دلیل تعصب ها عقاید عادت ها و... در افراد مختلف متفاوت است.
رابطه اخلاق و پرستش از دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری :
یکی از نظریه هایی که در خصوص اعمال اخلاقی بشر هست نظریه پرستش و عبادت است که ایشان نیز در کتاب فلسفه اخلاق این را نظریه کاملی می دانند نظریه پرستش در خصوص کارهای اخلاقی می گوید کارهایی که برای انسان ها قابل ارزش و ستایش است و با کارهای معمولی فرق دارد از مقوله پرستش و عبادت خداست ولی عبادت ناآگاهانه است یعنی کسی که کار اخلاقی می کند حتی آن فردی که در شعور آگاه خودش خدا را نمی شناسد و به وجود خدا اعتراف ندارد و یا فرضا اعتراف دارد ولی در شعور آگاه خودش این کار را برای رضای خدا انجام نمی دهد و با این کار خداپرستی نمی کند در واقع کار اخلاقی او یک نوع خداپرستی و پرستش ناآگاهانه است در نتیجه اخلاق از مقوله پرستش و عبادت است و نظر آقای مطهری نیز این است که مسئله اخلاق و شرافت های انسانی جز در مکتب خداپرستی در هیچ مکتب دیگری قابل توجیح و تایید نمی باشد.
در نهایت نژادیان گفت: اخلاق ، احساسات پاک و آثار هنری تاثیر گذار و ماندگار سه چیزی است که نمیشود برای آن قیمت و ارزش مادی متصور شد. همچنین باید بگویم مطالب فوق الذکر را میتوان در صنعت و هنر و...نیز تعمیم داد. مانند: موفقیت شناسی در هنر یا موفقیت شناسی در صنعت و...