«حاء . سین. نون» عنوان رمانی از سید علی شجاعی است که در آن به 11 سال پایانی زندگی امام، شامل امیری، صلح و شهادت ایشان پرداخته شده است. در این رمان به خوبی زمینه های وقوع حادثۀ عاشورا بیان شده است.
دستور یزید به جلادش مسلم بن عقبه چنین بود كه اگر كسى از اهل مدینه زنده بماند، باید براى بردگىِ محض با من (یزید) بیعت كند و اگر كسى از پذیرش بردگى امتناع ورزید، گردنش از بدنش جدا شود.
متوكل عباسى، پاسگاهى در نزدیكى كربلا زده و به افراد خویش فرمان اكید داده بود كه: هر كس را دیدید قصد زیارت حسین را دارد، بكشید. به امر متوكل، هفده بار قبر حسین(علیهالسلام) را خراب كردند.
هیچكس تا از زیر قرآن چشم امام نگذرد، پا به میدان جنگ نمى گذارد. و امام همه را چون فرزند خویش ، با دست ملاطفتى ، با كلام بشارتى ، با ذكر دعا و شفاعتى راهى سفر بهشت مى كند و به دنبال بعضى كاسه شبنمى نیز مى افشاند و از پشت حریر لغزان اشك ، بدرقه شان مى كند.
از دیرباز تاکنون، همواره مخالفانی وجود داشته اند که عزاداری برای امام حسین (ع) را انکار کرده و یا درباره آن شبهه و تردید روا داشته اند. ایشان، گاهی کوشیده اند تا مشروعیتِ عزاداری برای امام حسین (ع) را نفی کنند و گاهی نیز کارکردهای اجتماعی آن را زیر سؤال برده اند.
اگر چه این واژه در قرآن نیامده است؛ لیکن مىتوان آن را با آیات قرآنى این گونه توجیه نمود. خداوند مى فرماید: «من قتل مظلومًا فقد جعلنا لولیهسلطَنًا«آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولى اش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم».
این سرزمین به دلیل موقعیت آب و هوایی و حاصلخیز بودن خاکش شاهد بسیاری از اقوام مختلف در طول تاریخ بوده است که ازجمله آنان می توان به کلدانیها، تنوخیین و لخمیین و مناذره اشاره کرد.