رسول خدا صلى الله عليه و آله نزد من آمد. طفل را در پارچه اى زرد رنگ، به دست آن حضرت دادم، پيامبر خدا آن پارچه را دور انداخت و پارچه سفيدى گرفت و حسين را در آن پيچيد.
اى بزرگ زادگان! مرگ نيست مگر پلى كه شما را از بينوايى و سختى به بهشتهاى فراخ و نعمتهاى جاودان مىرسانَد. كدام يك از شما خوش نمى دارد كه از زندان به قصر درآيد؟!
ما بر آزمون او، شكيب مىورزيم و او، پاداش شكيبايان را به كمال به ما مىپردازد... هر كه در راه ما خون مىدهد و براى ديدار ما (لقاء الله) آماده است، پس كوچ كند كه من به خواست خدا، صبح، كوچندهام.
هر که در نزد او از حسين عليهالسلام يادي شود و از چشمان او به مقدار پر مگسي اشک بيرون آيد، پاداش نيکي با خدا باشد و خدا براي او، به کمتر از بهشت راضي نباشد.
سید الشهداء علیهالسلام: غیر از نیست که خداوند دنیا را وسیله آزمایش، و مردم را برای فانی شدن آفرید.پس تازههایش کهنه و نعمتهایش زائل و شادی آن مبدل به غم میشود.
فاطمه-سلام الله عليها عرض كرد: اين حادثه كي واقع ميشود؟ فرمود: وقتي كه نه من باشم و نه تو و نه علي. اي فاطمه زنان امت من ميگريند بر زن هاي اهل بيت من و مردان امت ميگريند بر مردان اهل بيت من.
پسرم! اگر درباره مرگْ ترديد دارى، خواب را از خود، دور كن، كه نخواهى توانست. و اگر درباره رستاخيزْ ترديد دارى، بيدار شدن از خواب را از خود دور كن، كه نخواهى توانست.
فرمود امامانِ پس از من، به تعداد نقيبان بنى اسرائيلاند كه دوازده نفر بودند. حضرت سپس دست خود را بر شانه حسين عليهالسلام نهاد... پس، واى بر كسانى كه آنان را دشمن بدارند.