بندرگز انگار برای نوروز و رمضان که امسال دست در دست هم آمده‌اند، لباس تازه‌ای پوشیده است.

باشگاه خبرنگاران جوان - صبح که از خواب بیدار می‌شوی، بوی سبزه‌های نوروزی با عطر خرما و نان تازه در هم می‌آمیزد. اینجا، طبیعت و معنویت با هم پیمان بسته‌اند تا هر روز را به جشنی دوگانه تبدیل کنند. خانواده‌ها با سبدهای پر از سیب و پرتقال نوروزی، شب کنار ساحل یا زیر درختان جنگل، سفره افطار پهن می‌کنند.

صبح وقتی اولین آفتاب روی خلیج گرگان می‌تابد، ساحل بندرگز بیدار می‌شود. خانواده‌ها با بچه‌هایی که بادبادک‌های رنگارنگ دستشان است، به آلاچیق‌ها می‌آیند. قایق‌های کوچک روی آب می‌رقصند و صدای خنده با موج‌ها قاطی می‌شود.

دوچرخه‌سوارها کنار ساحل می‌چرخند و عطر ماهی کبابی که از دکه‌های کوچک بلند می‌شود، همه را به یاد عید می‌اندازد. اما وقتی خورشید غروب می‌کند، ساحل رنگ دیگری می‌گیرد.

صدای اذان که از بلندگوهای کوچک پخش می‌شود، سفره‌های افطاری کنار آب پهن می‌شوند. خرما، زولبیا و چای داغ، کنار سبزه و سمنوی نوروزی، یک ترکیب جادویی می‌سازد.

جنگل نرگسی؛ برگ‌ها زیر نور ماه رمضان می‌خوانند

از شهر که چند دقیقه به سمت جنوب بروی، جنگل نرگسی با درختان بلند توسکا، راش و بلوط جلویت سبز می‌شود. اینجا پر از مسافرانی است که با سبدهای نوروزی آمده‌اند. بچه‌ها دنبال پروانه‌ها می‌دوند و بزرگ‌ترها زیر سایه درختان استراحت می‌کنند.

صدای جویبارها و آبشارهای کوچک، مثل یک موسیقی طبیعی، فضا را پر می‌کند. حیواناتی مثل روباه و سنجاب از دور سرک می‌کشند و انگار آن‌ها هم در این شادی شریک‌اند.

شب که می‌رسد، ماه رمضان جنگل را به یک تابلوی نقاشی تبدیل می‌کند. چراغ‌های کوچک مسیر را روشن کرده‌اند و خانواده‌ها با ظرف‌های غذا و خرما، کنار درختان افطار می‌کنند. نسیم خنک، دعای قبل از افطار را با خودش می‌برد و جنگل، انگار با هر برگش، این لحظه را جشن می‌گیرد.

آبشار چلم‌ریز؛ زلالی عید در دل کوهستان

در روستای استون‌آباد، آبشار چلم‌ریز مثل یک جواهر پنهان در دل کوه می‌درخشد. با ۱۵ متر ارتفاع، آبش آن‌قدر زلال است که حتی در روزهای بارانی هم گل نمی‌شود.

اینجا پر از کوهنوردانی است که با کوله‌پشتی و دوربین، روزشان را شروع می‌کنند. صدای آب که از سنگ‌ها پایین می‌ریزد، با خنده بچه‌هایی که سنگ‌ریزه به آب می‌اندازند، قاطی می‌شود.

خانواده‌ها کنار آبشار عکس‌های یادگاری می‌گیرند. غروب که نزدیک می‌شود، همان کوهنوردان کنار صدای آب، سفره افطارشان را باز می‌کنند. خرما و نان محلی کنار سیب و پرتقال نوروزی، یک ترکیب ساده اما دل‌چسب است.

آبشار انگار با هر قطره‌اش، این تلاقی عید و رمضان را زلال‌تر می‌کند و به همه یادآوری می‌کند که طبیعت، بهترین میزبان این جشن است.

فانوس دریایی و گمرک؛ تاریخ زنده در جشن نوروز و رمضان

وسط بندرگز، فانوس دریایی قاجاری و ساختمان گمرک با آن معماری بلژیکی‌اش، مثل دو یادگار قدیمی ایستاده‌اند که انگار زمان را نگه داشته‌اند.

گردشگران دورشان جمع می‌شوند، از پله‌های فانوس بالا می‌روند و از پنجره‌های گمرک، گذشته پررونق تجارت با روس‌ها را تصور می‌کنند.

بچه‌ها با ذوق از پدربزرگ‌ها می‌پرسند: «اینجا کشتی‌ها کجا رفتند؟» و جواب می‌شنوند که روزگاری، اینجا قلب تپنده بندر بود. شب که فرا می‌رسد، این بناها شاهد افطاری‌های ساده‌ای می‌شوند که زیر نور ماه رمضان برگزار می‌شود.

چند خانواده کنار دیوار گمرک، با نان و پنیر و خرما روزه‌شان را باز می‌کنند و نور فانوس، انگار این لحظه را روشن‌تر می‌کند. عید با هفت‌سین و رمضان با دعا، اینجا کنار هم می‌نشینند و تاریخ بندرگز را زنده‌تر می‌کنند.

بازار محلی و ماهی‌فروشان؛ عطر عید و طعم رمضان

نمی‌شود از بندرگز گفت و از بازارش گذشت. چند روز مانده به نوروز، کوچه‌های بازار پر از رنگ و بوی عید است. ماهی‌فروش‌ها با بساط تازه‌ترین صیدهای خلیج گرگان، مشتری‌ها را صدا می‌زنند و زنان، سبزی‌های تازه و نان‌های داغ می‌فروشند.

شب که می‌رسد، همین بازار، حال و هوای رمضان می‌گیرد. چند مغازه‌دار بساط افطاری ساده راه می‌اندازند و خرما و زولبیا را کنار ماهی سرخ‌شده به رهگذران تعارف می‌کنند. اینجا، عید و رمضان با عطر غذاهای محلی و طعم دریایی، یک خاطره به‌یادماندنی می‌سازند.

فانوس دریایی قدیمی، مثل نگهبانی که از بالا نگاه می‌کند، شاهد این تلاقی عید و رمضان است و انگار قصه روزگار قاجار را برای ماهی‌ها تعریف می‌کند.

منبع: ایرنا

برچسب ها: بندر گز ، خلیج گرگان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.