
باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدیتبار- در عرصه روابط بینالملل، یکی از مفاهیم کلیدی که همواره بهعنوان یک اصل بنیادین شناخته میشود، نزاع و تعارض است. این امر نشاندهنده واقعیت پیچیدهای است که در آن کشورها، علیرغم همپیمانیها و تعاملات، بهطور دائم در رقابت با یکدیگر قرار دارند و منافع ملی خود را در اولویت قرار میدهند. در این میان، اعتماد به کشورهای دیگر بهعنوان راهحلی برای تقویت امنیت یا پیشبرد منافع ملی معمولاً با چالشها و ناکامیهایی مواجه است. یکی از نمونههای بارز این مسأله، بحران اوکراین است که در آن، رئیسجمهور اوکراین، ولادیمیر زلنسکی، با اتکای به تضمینهای امنیتی غرب، در نهایت کشورش را در جنگی ویرانگر گرفتار کرد. این گزارش به تحلیل این موضوع و توصیههایی برای سیاستگذاران ایرانی در خصوص اهمیت خوداتکایی در سیاست خارجی میپردازد.
در نظریههای مختلف روابط بینالملل، از جمله رئالیسم، تأکید زیادی بر این نکته شده است که در دنیای بینالمللی، امنیت هیچگاه تضمینشده نیست. در واقع، کشورها برای تأمین منافع ملی خود بهطور مستمر با یکدیگر رقابت میکنند. در این رقابتها، اعتماد به کشورهای دیگر بهویژه در زمینههای امنیتی یا سیاسی، اغلب به ضرر کشورهای کوچکتر یا ضعیفتر تمام میشود. این وضعیت بهویژه در زمانهایی که منافع مستقیم کشورهای قدرتمند در میان باشد، میتواند باعث تغییرات ناگهانی در سیاستها و حتی پشت کردن به متحدان پیشین شود.
نمونه بارز این موضوع را میتوان در بحران اوکراین مشاهده کرد. رئیسجمهور اوکراین، ولادیمیر زلنسکی، به امید دریافت تضمینهای امنیتی از غرب و بهویژه ایالات متحده و کشورهای اروپایی، تصمیم به اعتماد به وعدههای آنها گرفت. زلنسکی در مذاکرات اولیه با غرب، به این نتیجه رسید که حمایتهای امنیتی غرب میتواند از اوکراین در برابر تهدیدات روسیه محافظت کند. این در حالی بود که سیاست خارجی کشورهای غربی غالباً تحت تأثیر منافع آنها قرار داشت و اولویتهای امنیتی این کشورها در موارد مختلف تغییر میکرد.
بعد از این تصمیمات، جنگ روسیه علیه اوکراین آغاز شد و علیرغم وعدههای دادهشده از سوی غرب، اوکراین نتوانست بهطور کامل از حمایتهای امنیتی مورد نظر برخوردار شود. غرب به جای ارسال کمکهای نظامی کافی، بهطور محدود و با تأخیر اقدام کرد و برخی کشورها، بهویژه ایالات متحده، از خود نشان دادند که در سیاستهای خود تغییراتی اعمال کردهاند. در نتیجه، اوکراین در وضعیتی بسیار بحرانی قرار گرفت و بخشهای زیادی از خاک خود را از دست داد.
این وضعیت نه تنها اوکراین را در موقعیتی بسیار دشوار قرار داد، بلکه نشان داد که کشورهای غربی در عمل نتوانستند به وعدههای خود عمل کنند و منافع ملی خود را در اولویت قرار دادند. این فاجعه انسانی و سیاسی نشاندهنده این واقعیت است که در روابط بینالملل، اعتماد به ضمانتهای خارجی در موارد امنیتی بهویژه در برابر تهدیدات بزرگ، میتواند خطرناک و غیرواقعی باشد.
درسهایی که از بحران اوکراین باید آموخت، برای ایران نیز بسیار حیاتی است. سیاستمداران ایرانی باید از این تجربیات عبرت بگیرند و بهجای اعتماد به تضمینهای امنیتی از سوی کشورهای غربی یا هر کشور دیگری، بر توانمندیهای داخلی و استراتژیهای مستقل تکیه کنند. در حالی که روابط دیپلماتیک با کشورهای دیگر ضروری است، اما نباید هیچگاه امنیت و منافع ملی کشور را به به دست کشورهای خارجی سپرد.
به طور کلی، روابط بینالملل همواره در معرض نزاع و تعارض قرار دارد و اعتماد به کشورهای دیگر، بهویژه در زمینههای امنیتی، میتواند به ضرر کشورهایی که در این زمینهها ضعف دارند، تمام شود. تجربه اوکراین باید بهعنوان یک هشدار برای ایران در نظر گرفته شود که در سیاستهای خود در روابط بینالملل باید بر توانمندیهای داخلی و دیپلماسی مستقل تکیه کند. هیچ کشوری نباید امنیت خود را به کشورهای خارجی سپرده و باید همواره آمادگی مقابله با تهدیدات را در دستور کار خود قرار دهد. تنها در این صورت است که میتوان از بروز فاجعهای مشابه آنچه در اوکراین اتفاق افتاد، جلوگیری کرد و امنیت ملی را تضمین نمود.