![زن بلاگر صحنهسازی کرد](https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1403/11/23/20339177_644.jpg)
باشگاه خبرنگاران جوان؛ فاطمه آقامحمدی _ وارد خانه میشوم مرا به سراغ ضبط صوت قدیمی میبرد، نواری داخل آن میگذارد و روشن میکند، صدای شعارهای مردم است در تظاهرات سال ۵۷: با یک صدا، صدای مرد: مرگ بر شاه، همینجوری، صدای مردم: مرگ بر شاه، راه افتادیم، صدای مرد: مرگ بر شاه، تو خیابونا، صدای مردم: مرگ بر شاه، انقدر گفتیم، صدای مردم: مرگ بر شاه، تا از بین رفت، صدای مردم: مرگ بر شاه ...
برای ثبت تاریخ انقلاب اسلامی لازم نیست به سراغ شخصیتهای معروف و صاحب منصب رفت، در بین همین مردمکوچه و بازار، به شخصیتهایی بر میخوری که شاید نامشان کم رنگ است، اما شیوه مبارزاتیشان تاثیر مهمی در پیروزی داشته است.
ابوالفضل الماسی یکی از همین مردم کوچه و بازار است که در جریان مبارزات انقلابی مردم شهر قم به دلیل شعارهای متفاوتی که میداد، به "ابوالفضل مرگ بر شاه" و پس از انقلاب به "ابوالفضل مرگ بر آمریکا" معروف شد.
انقلابی که با خیزش مردم و استمرار آنها برای حضور در کف خیابان به ثمر نشست، حالا پس از چهار دهه مجال یافته تا از زاویه دید آنها روایت شود.
در این دست از روایتها فضای اجتماعی شهرهای مختلف در آستانه پیروزی انقلاب را روایت میکند و به این پرسش پاسخ میدهد که چرا مردم ایران در زمستان ۵۷ تصمیم گرفتند نظام سیاسی خود را تغییر داده و با رهبری امام خمینی (ره)، پیروزی انقلاب را جشن بگیرند؟
ابوالفضل الماسی یک کاسب معمولی است، هرچند در جریان پیروزی انقلاب سمت خاصی ندارد، اما نماینده مردم معترضی است که با وجود آنکه به قول خودش "لوله تفنگ حکومت سمت پیشانی تکتک مردم بود" در خیابانهای قم حاضر شدند و یکصدا اعتراض خود را اعلام کردند.
خودش میگوید با بچهها شروع کردم، چون به شیوه خاصی شعار میدادم همه توجهها به من جلب شد، چون هم تفریح بود، هم مردم خسته نمیشدند هم فساد رژیم پهلوی را افشا میکرد.
با هم به خیابان میرویم، میگوید اهالی محلهی چهارمردان او را به خوبی بیاد دارند، مردم دورش جمع میشوند.
آن روزها محله چهار مردان به قلب تپندهی شهری تبدیل شده بود که عمدتاً به دلیل تقابل حکومت پهلوی با باورها و اعتقاداتشان، مقابل دستگاه حاکمیت ایستاده بودند.
شعارهای الماسی، شعارهای ابتکاری بود که در آن گاه طبقات مختلف جامعه را خطاب قرار میداد و گاه با بیان آرمانهای انقلاب، سعی در بیداری عامه مردم داشت.
شعارها تقریباً موزون بودند و به دلیل سادگی زبان، با اقبال مردم همراه میشد.
حضور پررنگ الماسی و دیگر انقلابیون، سبب شد تا به گفته روزنامه فیگارو، چهارمردان قم به "قلب تپنده انقلاب" تبدیل شود.
خاطرات آقای الماسی پر است از تقابلهایی که در مقابل اعتقادات مردم ایستاده است، از اجبار کسبه برای برگزاری جشن تولد ولیعهد مانند جشن میلاد حضرت ولیعصر (عج) گرفته تا سبک زندگی متفاوت مسئولان و حاکمان و فضای حاکم بر اماکن هنری و فرهنگی شهر مانند سینماها.
در همان جمع مردم برای تداعی خاطرات شروع میکند به شعار دادن، مردم هم جوابش را میدهند، اما شعار مرگ بر شاه تبدیل شده به شعار مرگ بر آمریکا
با همین شیوه شعار دادن در تمام راهپیماییهای ۲۲ بهمن حاضری زده، او این بار فقط نمایندهی مردم قم نیست بلکه نمایندهی همهی مردم زجر کشیده دنیاست که زیر بار استکبار ابرقدرتها مقاومت میکنند.
خاطرات آقای الماسی در کتاب ابوالفضل مرگ بر شاه، گردآوری و توسط رضا یزدانی نوشته شده و نشر راه یار آن را به چاپ رسانیده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«جمعیت در بیرون مزرعه منتظر آقا بودند. یکی از همراهان آقا رو به جمعیت کرد و گفت: «برید حسینیه! آقا میرن اونجا.»
من هم مانند جمعیت خواستم بهسمت حسینیه بروم؛ ولی دیدم آن شخص بهسمت محل حضور آقا حرکت میکند. رو به او کردم و گفتم: «تو به ما میگی برید حسینیه، بعد خودت میری پیش رئیس جمهور. میخوای حاجآقا رو بیارم اینجا؟»
هاجوواج به من نگاه میکرد. فکر کرد دارم شوخی میکنم. در میان آن جمعیت، شروع کردم به شعاردادن. همین طور که داشتم شعار میدادم، ناگهان آقا بهسمت جمعیت آمدند. دورتادور آقای خامنهای جمعیت ایستاده بود. یکدفعه ایشان رو به من کردند و با لحنی خاص گفتند: «مرگ بر شاه! تو هنوز زندهای؟»