باشگاه خبرنگاران جوان ؛ سارا بابایی_ در یکی از نقلهای تاریخی آوردهاند که پادشاه هند چون الماس كوهِ نور را زير كلاه خود قرار داده بود و نادر شاه افشار متوجه شد، از وي خواست تا با مبادله كلاه عهد دوستي ببندند! كه شاه هند در اين معامله ضرر هنگفتی نمود بهطوري كه هم كلاه از سرش برداشته شد ( به همراه كوه نور ) و هم كلاهي مُندرس بر سرش گذاشته شد و اینگونه شد که کلاهبرداری و کلاهگذاری در محاورات مَثل شد.
نمیشود کلاه از سر کسی جابهجا کرد مگر اینکه پیش از آن در سرش سودایی بیندازی و از مرزهای جغرافیای ذهنش عبور کنی و اقلیم اندیشهاش را به تسخیر درآوری، من میگویم کلاه تو بگو روسری، یک تکه پارچه است که زیبایی زن را مسئلهایی خصوصی معرفی میکند.
تو بگو روسری من میگویم پرچمی است که وقتی روی یک سر به اهتزاز در میآید از عقیده درون سر سخن میگوید و از سنگر عفتی که هنوز مملکت وجود به چشمان گرسنه ارتش جلوهگری تسلیم نکرده.
تو بگو روسری من میگویم سفره رزق سیر دلی از رضایت غیر خدا در بازاری که داد و ستد با خرید توجه آزمندانه و فروش لذت تصویری رونق گرفته است.
تو بگو روسری من میگویم سجاده تعهد بندگی معبود، در زمانه خدا شدن فرعونهای به اصطلاح سلبریتی و قهرمانهای سرگرمی.
اگر فقط صحبت سر یک روسری ساده بود چرا به ریسمانی مبدل شده که در دو سوی میدان گویی ملت در برابر هم به مسابقه طنابکشی مشغولاند!؟
چون با برداشتن روسری گنجینهایی بالاتر از کوهِ نور یعنی فرهنگ چند هزار ساله عفت در حال سقوط است، با فروپاشی اسکلت فرهنگ، چارچوب خانواده، مورد تهدید است، با لطمه به ساختار خانواده، تسکینهای جعلی عاطفی و جایگزینی روابط خارج از اخلاق مرسوم خواهد شد.
گاهی از مدافعان آزادی جنسی سوال میکنم اگر روزی پدرت از در وارد شود و بگوید قصد تغییر جنسیت دارم یا برادر و خواهرت همجنسبازی را بهعنوان سبک زندگی در پیش بگیرند یا...آرامش را کجا خواهی یافت!؟ خانواده را چطور معنا میکنی !؟ سالهای پیریات کجا خواهی بود!؟ مرزهای امنیت اخلاقی و جنسی را با جهان اطراف چطور حفظ میکنی!؟ و هزاران سوال دیگر...
پاسخ میدهد از بیرون انداختن چند رشته زلف کمند قصیده میسرایی؟!
میگویم این قصیده یک تراژدی تکراریست که قبل از ما برای ممالک پیشتاز، هزینهها تراشیده از انزوا و تأسیس وزارت تنهایی تا آمار بالای جرائم و رشد افسار گسیخته بیماریهای روانی تا خودکشی و نا امنی در شلوغی و خلوت تا ازدواج با حیوان و انتخاب نقش حیوان در سبک زندگی و هزاران درد بیدرمان، ساخته که حتی با وجود سانسورهای پیچیده رسانه، صدای شیون و نالهاش در گوش جهان پیچیده و بازگشتی هم برای آن قابل تصور نیست.
اما ماشه چکان و آغازش، برداشتن همین پارچه ساده بود که در همین قرون آخر در غرب کلید خورد.
در ریشهیابی این مشکل قاصر و مقصر فراوانند، کمکاری نهادهای مربوطه مشهود است، ردپای مسئولین فاسد آشکار است، طغیان چهرهها و سلبریتیها علنی است، تصمیمات خطا و اهمالکاری، بیشماراست، بیتفاوتی بخشی از جامعه از یک سو و نهی از منکر ماستی و عدم ملاطفت و خلاقیت در بخش دیگر همه و همه اجازه داده تلاش رقیبان بینالمللی و دشمنان تمدنی، توفیقاتی به دست بیاورند. اما هنوز هم شرایط به گونهای نیست که نشود چارهای جُست، تنها باید همه بدانند که هر کجای این کشتی سوراخ شود همه غرق خواهند شد و هر عمل و عکسالعملی که تولید خشم در پی داشته باشد با ایجاد اختلاف و دو گانگی ضربهایی خواهد بود بر پیکره این کشتی عظیم که از قضا در شرایط طوفانی در حال عبور از تیر رس حمله دزد دریایی و کوسههای آدمخوار و تلاطم امواج است.
بنابراین مهمترین راهکار سادهترین راهکار است
شاید نشود به این زودیها نفرت و تضادی که در حوزه شناختی برای بخشی از جامعه ایجاد شده را ترمیم کرد، شاید جوان دلنازک و ساده اندیش من و ما، نداند چه کسی و به چه شکل و به چه علتی با لطمه به پلیس جایگاه امنیت را نشانه گرفته!
با لطمه به روحانیت جایگاه فرهنگ را هدف گرفته با ایجاد تنفر از رسانههای داخلی رسانههای کینهورز را قالب کرده و آنقدر او را مَسخ خود ساخته که با شلیکهای پی در پی به ذهنش دیگر حس پرسشگری را هم در او فلج ساخته
او رد پا را نمیبیند پس ما باید نشانش بدهیم اما چگونه؟
با ایجاد گسل و تشنج از دوگانه حجاب_بیحجابی که در این شرایط به وجود آمده، کار فرهنگی در این زمینه دچار پیچیدگیهای زیادی شده، بنابراین هر اقدامی در این راستا باید با هوشمندی و طراحی آگاهانه همراه باشد.
یکی از مهمترین طرحها که برای همه قابل اجراست از این قرار است:
از نزدیکترینها شروع کنید
احتمالاً همهی ما، بین دوستان و فامیل و بهطور کلی، کسانی که میشناسیم افرادی را در ذهن داریم که به نحوی چه بهصورت عملی یا حتی نظری و بالقوه با پدیده حجاب مسئله دارند یا اقدام به بیحجابی میکنند، باید سراغشان رفت، باید دوستی را از سر بگیریم و رفاقتمان را پر رنگ کنیم، دلسوزانه و واقعی برنامههای مشترک بچینیم، ارزشهای اصیل را برجسته کنیم، رفاقت، همدلی، امنیت، ارزش گفتوگو تبعات اختلاف و...
مطالعهمان را بالا ببریم شبههها را پیشبینی کنیم، حساسیتهای طرف مقابل را بشناسیم، خط قرمزها را حفظ کنیم،
حوصله به خرج دهیم، حساسیتهایمان را کم کنیم، انتظار نتیجه سریع نداشته باشیم، دوست به درد بخور و دلسوزی باشیم، کمک به او انسانیت را در هر دویمان ارتقا میدهد، برآورد عمیق و دقیقی از تبعات و نتایج دوقطبی را به او نشان دهید، از تجربههای موجودی که در کشورهای دیگر بوده مثال بیاورید، انقلابهای زنانه و رنگارنگ دوستیها با آمریکا و اسرائیل کارش به کجا رسیده نکات مهمی در این اطلاعات هست.
مفاهیمی مثل هویت، قهرمان، وطندوستی، ارزش فرهنگ، نقاط قوت در دوران شکوفایی تمدن اسلامی و نقاط قوت و ضعف ایران قبل از اسلام باید باز تعریف شوند، منشا بسیاری از خطاهای ذهنی از این مفاهیم است.
در مورد دوران پهلوی اطلاعات دقیقی تهیه کنید، لیدرهای معاند را بهتر بشناسید.
و در پایان ۵ سوال اصلی سواد رسانه را آموزش دهید
(چه کسی، چه چیزی را، با چه هدفی، به چه شکلی، به چه کسی، ارائه میدهد!؟)
فرستنده
محتوا
هدف
چگونگی
گیرنده
همین یک درس رسانه کمک بزرگیست برای هر کسی که مصرفکننده هر محتوایی است.
کاربردی بودن موارد ذکر شده تجربه شده است و میتواند شروع خوبی باشد در این مسیر، ادامه راه با شماست و روشهای ابتکاری را هم نادیده نگیرید اما مشورت گرفتن از یک استاد اخلاق و استفاده از مشاوران فرهنگی حتما راهگشا خواهد بود.