در پی تحرکات اخیر رژیم صهیونیستی در خاک ایران و حملات محدود به برخی مراکز نظامی کشور، رهبر انقلاب در سخنانی راهبرد کلی نظام را برای مقابله با این گونه تجاوزات دشمن تبیین کردند. ایشان بر تغییر «خطای محاسباتی» رژیم صهیونیستی و دیگر دشمنان ایران تأکید کردند و با این استدلال که دشمن شناخت کافی از توان و اراده ملت ایران ندارد؛ بنابراین برای دستیابی به امنیت ملی و جلوگیری از تکرار این تحرکات، باید این خطای محاسباتی اصلاح شود. این استراتژی، اشارهای فراگیر به ابعاد قدرت ملی ایران دارد و نه فقط به ظرفیتهای نظامی و این مسئله باید با انسجام و شناخت کامل از قدرت ایران و ملت آن تحقق مییابد.
این خطای محاسباتی ناشی از نبود شناخت صحیح از ملت و توانمندیهای ایران و ناتوانی در درک دقیق شرایط داخلی و خارجی ایران است و اصلاح آن نهتنها از طریق نمایش قدرت نظامی بلکه با تقویت همبستگی داخلی، انسجام سیاسی و تقویت جایگاه دیپلماتیک ایران در منطقه ممکن خواهد بود.
در این راستا، تاکید رهبر انقلاب بر لزوم اصلاح این خطای محاسباتی نشان میدهد که امنیت ایران از طریق تعامل موثر با ملت، همسایگان منطقهای و تقویت بازدارندگی قابل حفظ و توسعه است. اصلاح این خطای محاسباتی دشمن نیازمند اقدامات فوری در چند سطح است: از یک سو، تقویت اتحاد ملی و انسجام داخلی برای نشان دادن حمایت گسترده مردم از امنیت و حاکمیت ملی و از سوی دیگر، استفاده از دیپلماسی فعال در جهت ایجاد اجماع منطقهای علیه تجاوزات رژیم صهیونیستی.
در کنار این دو، ایران باید با اتخاذ سیاست بازدارندگی سخت، هزینههای هرگونه تجاوز احتمالی را برای دشمن افزایش دهد. در نهایت، اصلاح این خطای محاسباتی تنها به سود ایران نیست، بلکه به حفظ ثبات و امنیت منطقهای و جلوگیری از تشدید تنشها در منطقه کمک خواهد کرد. این گزارش تلاش دارد تا ابعاد خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی را به تفصیل بررسی کند و نحوه اصلاح آن را از طریق محورهای مختلف، نظیر انسجام ملی، سیاست خارجی و دیپلماسی، و ارتقای بازدارندگی در برابر تجاوز، مورد ارزیابی قرار دهد.
۱. خطای محاسباتی در ارزیابی شرایط داخلی ایران
در پی اعتراضات داخلی سال ۱۴۰۱، رژیم صهیونیستی و برخی از دولتهای غربی با استفاده از ابزارهای رسانهای و تبلیغاتی، تلاش کردند تا تصویری نامطلوب و ضد مردمی از جمهوری اسلامی ایران ارائه دهند. آنها گمان کردند که اعتراضات نشانهای از ضعف جدی در نظام بوده و احتمال فروپاشی آن را جدی پنداشتند؛ بهگونهای که دیدارهایی میان رضا پهلوی و مقامات رژیم صهیونیستی شکل گرفت که نشان از آمادگی اپوزیسیون برای یک سناریوی تغییر رژیم داشت. این درک اشتباه، سبب شد تا رژیم صهیونیستی بهنوعی احساس اطمینان و جسارت برای تعرض به ایران پیدا کند و گمان کند که اعتراضات داخلی و برخی انتقادات از سیاستهای اقتصادی یا اجتماعی دولت به معنای پذیرش حملات خارجی توسط مردم است. با این حال، این تصور در تضاد با تاریخ و فرهنگ سیاسی و ملی ایران است.
در فرهنگ ایرانی، تجاوز به خاک کشور بدون توجه به نوع حکومت و حتی با وجود اعتراضات داخلی، غیرقابل پذیرش است و همواره با مقاومت ملت ایران روبهرو شده است. در این مقطع نیز، با وجود برخی انتقادات داخلی، ایرانیان واکنشی قاطع به تجاوز نشان دادند و با انسجام ملی و وحدت در برابر تهدیدهای خارجی، به رژیم صهیونیستی فهماندند که خطای محاسباتی بزرگی مرتکب شده است.
اما راهکار اصلاح این خطای محاسباتی چیست: انسجام داخلی و همبستگی میان ملت و دولت کلید اساسی اصلاح این تصور اشتباه است. مردم و مسئولین باید با وحدت نشان دهند که در برابر دشمنان خارجی در کنار هم ایستادهاند. در این راستا، دولت ایران نیز باید گامهای جدی برای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی بردارد تا اتحاد داخلی تقویت شود و فضای داخلی را برای سوءاستفاده دشمنان تنگتر سازد. همچنین، ارکان مختلف نظام باید ارتباط و تعامل با مردم را تقویت کنند و صدای آنها را بهتر بشنوند، چراکه این تعامل، مانع از اثرگذاری و سرمایهگذاری دشمنان بر شکافهای داخلی خواهد شد.
۲. خطای محاسباتی در ایجاد ادراک کشورهای منطقه از شرایط موجود
رژیم صهیونیستی پیش از حمله به ایران، در رسانهها تبلیغاتی گسترده به راه انداخت و ادعا کرد که این حمله جهان را شگفتزده خواهد کرد. این تبلیغات به گونهای بود که در سطح منطقه انتظارات بسیاری را برانگیخت. اما در زمان حمله، رژیم صهیونیستی تنها به یک حمله محدود بسنده کرد. هدف از این اقدام، ایجاد این تصور در کشورهای منطقه بود که رژیم صهیونیستی به دنبال یک جنگ فراگیر نیست و صرفاً قصد پاسخگویی محدود را دارد تا شاید بتواند حمایت ضمنی کشورهای منطقه را جلب کند. این رویکرد نشان داد رژیم صهیونیستی با خطای محاسباتی مواجه شده است، زیرا بلافاصله کشورهای عربستان، ترکیه، مصر، امارات و سایر کشورهای منطقه این اقدام را محکوم کردند و تصوری که رژیم صهیونیستی قصد داشت در منطقه ایجاد کند، بهکل تحقق نیافت. این واکنش کشورهای منطقه، یک فرصت طلایی برای ایران فراهم کرده است که باید بهطور فوری و موثر از آن بهرهبرداری کند.
اولین و فوریترین وظیفه دستگاه دیپلماسی ایران است که با تکیه بر این خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی و سوءبرداشتهای مشابه، به شکلدهی درکی صحیح و مثبت از ایران در میان کشورهای منطقه، بهویژه عربستان و ترکیه، بپردازد. لازم است در این زمینه، این برداشت تثبیت شود که این اقدامات ایران نیست که در منطقه منجر به جنگ فراگیر میشود، بلکه عامل اصلی تشدید بیثباتی، جنگهای مداوم رژیم صهیونیستی علیه لبنان و غزه و بهویژه تنش در لبنان است که امنیت کل منطقه را در معرض تهدید قرار داده است. این تنشها، درگیری میان ایران و رژیم صهیونیستی را به امری ناگزیر تبدیل کرده و از این رو، ایران خود را ملزم به حفاظت از امنیت منطقه و مقابله با تجاوزات رژیم صهیونیستی میداند.
بنابراین، لازم است یک ائتلاف و فشار سیاسی بزرگ برای توقف جنگ در لبنان و غزه ایجاد شود. اکنون زمان طلایی برای ایران است، کشورهای منطقه به شدت نسبت به مواضع و اقدامات ایران حساسیت نشان میدهند و به این ترتیب، حرف و موضع ایران برای آنان اهمیتی بیشتر یافته است. این بهترین فرصت برای ایران است تا با تقویت ارتباطات دوجانبه و حرکت به سمت رایزنیهای چندجانبه، اقدام به تشکیل یک «مجمع» برای هماندیشی پیرامون امنیت منطقه کند. ایران در این مدت، بدون نیاز به ارائه تعهدی خاص، میتواند این مجمع را پایهریزی کند که فرصتی بینظیر برای ایجاد یک ائتلاف منطقهای در راستای ثبات خواهد بود. با این حال، نباید فراموش کرد که «دیپلماسی منطقهای» بهتنهایی کافی نیست و نباید به ابزاری برای تعویق یا عدم واکنش ایران تبدیل شود. موثرترین راه تأمین امنیت ملی ایران بازدارندگی سخت است.
از اینرو، دیپلماسی باید بهموازات تقویت میدان عمل و آمادهسازی برای پاسخگویی قاطع دنبال شود. ایران باید یک بازه زمانی کوتاه، مانند یک هفته، برای به نتیجه رسیدن راههای دیپلماتیک برای توفف جنگافروزی رژیم صهیونیستی در لبنان و غزه در نظر گیرد و در صورتی که دیپلماسی نتواند نتایج مطلوب را بهدست آورد، به پاسخهای نظامی متوسل شود. تجربیات گذشته، از جمله شهادت شهید هنیه، بهخوبی نشان داده است که گاهی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده از روند کشدار گفتگوهای دیپلماتیک بهعنوان ابزاری برای خرید زمان و آمادهسازی طرحهای نظامی استفاده میکنند.
۳. خطای محاسباتی در ارزیابی توان نظامی ایران
دشمن نسبت به توان نظامی ایران، دچار خطای محاسباتی بوده و همین امر به رژیم صهیونیستی جسارت بخشیده تا به اقدامات تجاوزکارانه علیه ایران دست بزند. با این حال، به نظر میرسد ایران در تغییر این تصور نادرست موفقیتهایی کسب کرده است. یکی از نمونههای این تغییر محاسباتی، افزایش قابلتوجه توان دفاعی رژیم صهیونیستی پس از عملیات «وعده صادق ۲» است که در پی آن، رژیم صهیونیستی از ایالات متحده درخواست کمک کرد و سامانه پیشرفته تاد را برای تقویت پدافند خود مستقر ساخت. این اقدام رژیم صهیونیستی بهوضوح نشاندهنده نگرانی از توانمندی نظامی ایران و اشتباه محاسباتی پیشین آنها در ارزیابی قدرت ایران است.
عملیات محدود رژیم صهیونیستی علیه ایران نه تنها نتوانست نتایج دلخواه آنها را به همراه داشته باشد، بلکه به نظر میرسد رژیم صهیونیستی این عملیات را با درک نادرستی از پدافند ایران طراحی کرده بود؛ آنها گمان میکردند که با یک اقدام نظامی محدود میتوانند ضربهای مؤثر و جدی به زیرساختهای ایران وارد کنند، اما ناکامی این عملیات آشکارا نشان داد که چنین تصوری نادرست بوده است. نکته حائز اهمیت این است که این نوع اشتباهات محاسباتی در مورد توان نظامی و اراده دفاعی ایران که منجر به محدود بودن عملیات آنها علیه ما میشود، نباید در ذهن دشمن به تصور بیهزینه بودن حملات علیه ایران منجر شود.
در واقع، این درک اشتباه میتواند زمینهساز آسیبهای بیشتری برای ایران باشد، زیرا ممکن است دشمن با این تصور غلط، به تکرار و تشدید تجاوزات دست بزند. تغییر در دکترین هستهای و تقویت قدرت موشکی و یا حتی عملیاتهای متفاوت در هدف قرار دادن زیر ساختهای حیاتی رژیم صهیونیستی میتواند از جمله این اقدامات برای تغییر محاسبات دشمن باشد. در همین راستا، پاسخ سریع و هماهنگ نظامی، بهعنوان عنصری بازدارنده، نقش مهمی در اصلاح خطای محاسباتی رژیم صهیونیستی دارد. ایران باید بهنحوی عمل کند که دشمن مطمئن شود هرگونه اقدام خصمانه در کوتاهترین زمان ممکن با واکنشی قاطع پاسخ داده خواهد شد و از این طریق، هزینههای چنین تحرکاتی را افزایش دهد.
منبع: روزنامه خراسان