فرزندپروری پس از طلاق، یکی از پیچیدهترین چالشهای زندگی خانوادگی است که والدین را با پرسشهای اساسی درباره نحوه تربیت و مدیریت روابط با فرزندان در دو خانه مواجه میکند. زمانی که خانواده به دو خانه تقسیم میشود، کودکان میان محیطهای مختلف با قوانین و انتظارات متفاوت زندگی میکنند. این شرایط میتواند استرسزا و گیجکننده باشد و روی رشد روانی و عاطفی فرزند تأثیر بگذارد. والدین نیز، در این میان، با مسئولیتهای سنگینی روبهرو هستند؛ از جمله هماهنگکردن روشهای تربیتی و جلوگیری از اختلافات و تنشهای بیجا. اما چگونه میتوان این بحران را مدیریت کرد و به فرزند، امنیت و ثبات عاطفی لازم را هدیه داد؟
در ادامه، دکتر ابراهیمی مقدم، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه راهکارهای موثری را برای والدینی که با این چالشها دست و پنجه نرم میکنند، ارائه میدهد.
اهمیت همکاری والدین پس از طلاق برای تربیت فرزندان
مسائل تربیت فرزند پس از طلاق بسیار حساس و پیچیده است و نیازمند همکاری نزدیک و موثر بین والدین است، حتی اگر رابطه زناشویی پایان یافته باشد. ابراهیمی مقدم به این موضوع مهم اشاره کرده و میگوید: «متاسفانه، برخی زوجها پس از طلاق فراموش میکنند که فرزندی دارند که آیندهاش به تربیت و حمایت آنها وابسته است. این بیتوجهی به نیازهای فرزند میتواند عواقب جدی به همراه داشته باشد؛ چرا که این کودکان، بدون ثبات و پشتیبانی، دچار مشکلات عاطفی و روانی میشوند. پدر و مادر، حتی اگر دیگر شریک زندگی هم نباشند، باید بهطور جدی با هم در تربیت فرزند همکاری کنند.»
وی بر اهمیت ایجاد هماهنگی میان والدین پس از طلاق تأکید میکند و توضیح میدهد: «یکی از مهمترین مسائل این است که والدین گذشتهشان را پشت سر بگذارند و برای آینده فرزندشان همکاری کنند. اگر به جای همکاری، دائماً به یکدیگر بدگویی کنند یا در فکر ایجاد تنش باشند، استرس و ناپایداری در فرزند افزایش مییابد. چنین رفتاری نه تنها به تربیت فرزند آسیب میزند، بلکه به مرور زمان باعث پشیمانی خود والدین نیز خواهد شد.»
این روانشناس با اشاره به این که والدین باید نقش خود بهعنوان پدر و مادر را هرگز فراموش نکنند، افزود: «حتی اگر زوجها از هم جدا شدهاند، مسئولیت پدر یا مادر بودن برای همیشه باقی است. اگر این پل از دست برود، هم والدین دچار مشکلات بیشتری خواهند شد و هم فرزند احساس ناامنی بیشتری خواهد کرد.»
راز موفقیت در تربیت فرزند پس از طلاق
شاید این سؤال پیش بیاید که چرا والدینی که دیگر علاقهای به دیدن یا صحبتکردن با یکدیگر ندارند، باید برای تربیت فرزندشان همکاری کنند؟ ابراهیمیمقدم در پاسخ به این سؤال میگوید: «واقعیت این است که ما در جلسات مشاوره بعد از طلاق، بارها دیدهایم که بسیاری از زوجها، پس از جدایی، حتی تحمل دیدن یکدیگر را ندارند. در چنین شرایطی، تصمیمگیری برای صحبت درباره فرزند مشترکشان میتواند بسیار سخت و چالشبرانگیز باشد.»
ابراهیمی مقدم میافزاید که ارائه یک راهحل سریع و فوری برای این مسئله دشوار است، اما والدین باید به این درک برسند که بهترین راه برای تامین نیازهای فرزندشان، همکاری است: «مهمترین چیزی که والدین باید به آن توجه کنند، این است که حتی اگر با فرد دیگری ازدواج کردهاند، باید با همسر سابق خود برای تربیت و آینده فرزندشان همکاری کنند. حضور شریک جدید زندگی نباید مانعی برای این تعامل باشد؛ بلکه میتوانند با همفکری و مشورت، به راهکارهای مناسب برای تربیت فرزندشان برسند. این همکاری، نه تنها به نفع فرزند است، بلکه نشاندهنده میزان بلوغ عاطفی والدین است.»
او ادامه میدهد: «یکی از معیارهای بلوغ واقعی والدین این است که چقدر فرزندشان را در اولویت قرار میدهند. اگر بتوانند در این زمینه همکاری کنند، شاید به مرور زمان حتی از شدت اختلافات بین خودشان هم کاسته شود و درک بهتری از یکدیگر پیدا کنند. این همکاری ممکن است به کاهش جنگها و تنشهای قبلی منجر شود و حتی شرایطی برای بازسازی یا بهبود رابطه بین خودشان نیز فراهم کند.»
چگونه والدین پس از طلاق میتوانند با یکدیگر طلاق سازنده داشته باشند؟
ابراهیمی مقدم به بررسی چالشهای پس از طلاق و تاثیرات آن بر فرزندان پرداخته و راهکارهایی برای همکاری سازنده میان والدین ارائه میدهد. او تاکید میکند که این همکاری نه تنها ممکن است، بلکه حیاتی است. یکی از اولین گامها در این مسیر این است که خشم، تحقیر، و مرور خاطرات ناخوشایند را کنار بگذاریم. ماندن در گذشته، نه تنها مشکلات ما را بیشتر میکند، بلکه فرزندمان را از ما دورتر خواهد کرد.
او بر اهمیت جدا کردن احساسات از رفتارها تاکید کرده و میگوید: «قبول دارم که کنار گذاشتن احساسات منفی کار آسانی نیست، به خصوص اگر در طول زندگی مشترک آسیب دیده باشید. اما نباید اجازه دهید که احساساتتان رفتار شما را هدایت کند و تربیت فرزندتان را تحت تأثیر قرار دهد. لازم است یاد بگیرید که احساسات را از رفتار جدا کنید و اگر خشم یا رنجشی دارید، آن را بر روی فرزندتان برونریزی نکنید. بهتر است این احساسات را با یک مشاور یا روانشناس مطرح کنید یا از طریق ورزش تخلیهشان کنید، اما تمرکز اصلیتان باید بر نیازهای فرزندتان باشد.»
این روانشناس همچنین در مورد نحوه استفاده از زبان بدن در ارتباط با فرزند و همسر سابق توضیح میدهد: «یاد بگیرید چگونه از زبان بدنتان به درستی استفاده کنید. مثلاً، آرام و منظم نفس بکشید و زبان بدنی مثبت و آرام داشته باشید. فرزند شما نمیخواهد شما را در حالتهای پر از خشم یا غم ببیند؛ آنها به پدر و مادرانی قوی و آرام نیاز دارند. باید به خاطر داشته باشید که فرزندتان دقیقا در وسط ماجرا قرار دارد و از شما الگو میگیرد.»
ابراهیمی مقدم با اشاره به اهمیت عدم تبدیل فرزند به جاسوس میان والدین، اضافه میکند: «هیچ وقت فرزندتان را در نقش جاسوس قرار ندهید. فرستادن بچهها به خانه همسر سابق برای جمعآوری اطلاعات نه تنها نادرست است، بلکه این کار استرس زیادی به آنها وارد میکند و میتواند مشکلات روحی جدیتری برایشان ایجاد کند.»
این استاد دانشگاه همچنین به اهمیت ایجاد فضای احترام متقابل بین والدین اشاره کرده و میگوید: «در مورد همسر سابقتان بد صحبت نکنید. فرزند شما باید بتواند با هر دو والدین رابطه خوب داشته باشد. به جای ایجاد کینه، به او نشان دهید که تلاش میکنید تا بهعنوان یک تیم حمایتی، کنار او باشید. این نشاندهنده احترام و بهداشت روانی است، و باعث میشود فرزندتان یاد بگیرد چگونه در زندگیاش اختلافات را مدیریت کند.»
ابراهیمی مقدم همچنین بر اهمیت تدوین برنامههای تربیتی مشترک برای فرزند تاکید دارد: «برای تربیت فرزندتان باید به یک نظر مشترک برسید و برنامهریزی کنید. مسائل مهمی مانند آموزش، مسائل مالی، و حتی مناسبتهایی مانند تولد را نباید فراموش کنید. فرزند شما نباید احساس کند که میتواند از اختلاف بین شما سوءاستفاده کند و هر زمان که یکی از شما مخالفت کرد، به دیگری پناه ببرد.»
وی در پایان اضافه میکند: «اگر والدین بتوانند با همدیگر همکاری سازنده داشته باشند، فرزندشان نه تنها از این شرایط بهرهمند میشود، بلکه این الگوی رفتاری مثبت میتواند از بروز مشکلات جدی در زندگی آینده او جلوگیری کند.»
منبع: ایرنا