سید محمدمهدی پوریزدانپرست، نویسنده کتاب «الی بیت المقدس» درباره این کتاب که حرکت جهانی تشکلهای دانشجویی را برای کمک رساندن به مردم غزه به تصویر میکشد، گفت: این کتاب روایت بنده از حضور یازده روزهای است، که در کاروان «الی بیتالمقدس» داشتم. من سعی کردم در ابتدا و انتهای کتاب شرایطی که ما را به این کاروان رساند، توضیح بدهم. روزهایی که دانشجو بودیم، برنامه سالانه اجرا میکردیم، مقابل سفارتها اعتراض میکردیم. به یاد دارم در جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان با اتوبوس از تهران به سمت مرزها راه افتادیم، ولی خب موفق نبودیم. به یاد دارم در جنگ ۲۲ روزه بچهها به فرودگاه رفتند. خیلی سعی کردیم خودمان را به فلسطین یا لبنان برسانیم، ولی هیچ راهی برای رفتن نبود. تصورمان پیاده کردن مدل حاج احمد متوسلیان بود. ولی پیاده کردن راه ایشان برای سال ۱۳۹۰ اشتباه بود. چون کسی از این روش پشتیبانی نمیکرد.
به گفته پور یزدانپرست، کتابی که میخوانید خاطرات من از حضور در کاروان «الی بیت المقدس» است. قطعاً زاویه نگاه من روایتگر تمام اتفاقات و وجوه کاروان نیست؛ اما تلاش کردم با مشورت از رفقای حاضر در کاروان و رجوع به اخبار و یادداشتها و فیلمهای باقی مانده از آن روزها، چیزی از قلم نیندازم. من سعی کردم تجربه دانشجویانی که اعتقاد به کمک به فلسطین داشتند، از روزهای دانشجویی تا تلاششان برای ورود به غزه روایت کنم. مهمتر از آن این بود که این تجربه ثبت بشود. خواندن این کتاب سبب میشود مردم بدانند ایرانیها هم برای کمک به غزه چنین کارهایی را کردند.
این نویسنده ادامه داد: کاروان جهانی «الی بیت المقدس» کاروان سومی است که حرکتهای جهانی انجام میدهد. اولین حرکت جهانی کشتی ماوی مرمره ترکیه بود، که اسرائیل با آن برخورد کرد. بعد از اینکه رهبر انقلاب تاکید کردند این مدل باید پیاده شود، بچههای ایرانی به سمت اجرا کردن این مدل رفتند و اولین کاروان را به اسم کاروان آسیایی شکست حصر غزه گذاشتند. با این کاروان کمکها از طریق مصر به غزه رسانده میشد.
وی افزود: یعنی آن زمان بچههای ایرانی کاری کردند که این همه سازمان و نهاد بینالمللی نتوانسته بود انجام بدهد. از آنجایی که آن سال یکسری فلسطینی خود را به غزه رسانده بودند، تا وارد غزه بشوند و کمکهای مردمی را به دست مردم برسانند، ولی با آنها برخورد شد و تعدادی از آنها شهید شدند، بنا شد این حرکت جهانی بشود. به همین دلیل، کاروان جهانی «الی بیت المقدس» شکل گرفت، تا این حرکت جهانی ادامه یابد. ایده این بود که یک میلیون نفر از سراسر جهان به پشت مرز فلسطین بروند.
پوریزدانپرست با بیان اینکه ایده شکلگیری این کاروان از آقای فیروز بود، که فردی هندیالاصل است و نامزد جایزه صلح نوبل بود، گفت: بعدها تمام تشکلها این ایده را اجرا کردند. به مرور با ظهور داعش زمینه انجام این حرکت جهانی از بین رفت.
این نویسنده با اشاره به اینکه ما فقط داخل لبنان شدیم، افزود: اسرائیل ما را تهدید کرد که اگر کسی وارد فلسطین بشود، میکشم. کشورها هم تصمیم گرفتند تا نگذارند کسی نزدیک مرز فلسطین بشود.
وی درباره میزان تولیدات انتشارات پیرامون شهدای محور مقاومت گفت: این تولیدات کم به کلیشههای ذهنی مسئولان بر میگردد. تا چند سال پیش تصور میشد باید صرفاً به ادبیات جنگ دفاع مقدس بپردازیم. اما ما میگفتیم پس تکلیف شهدای مدافع حرم چه میشود؟ باید تعادلی در چاپ کتاب وجود داشته باشد. تا وقتی نهادهای دولتی به دنبال رد کردن گزارشهای خود باشند، نتیجه این میشود.
در بخشی از کتاب با عنوان رفتن یا نرفتن! مسئله این است! میخوانیم: «دیری دیرین دینگ دینگ. پرچم را برمیدارم. «لااله الّا الله» شاید هم «الله اکبر». پیشانیبند میبندم. بسمالله میگویم و قدم برمیدارم. نگاهی به اطراف میاندازم. جمعیت دست به دست هم دادهاند و برای فلسطین سرود عربی میخوانند. حس عجیبی است. جلویت هم فلسطین هست هم مرگ. جمعیت راه میافتند به سمت مرز. با شنیده شدن الله اکبر، هجوم میبرند به سمت مرز، من هم چنین میکنم. اسرائیلیها با گلوله مستقیم مردم را هدف میگیرند و شلیک میکنند. خیلیها سرشان را میدزدند و پشت سنگها و درختها پنهان میشوند.
ناگهان آن همه جمعیت زمینگیر میشود. جز دوسه نفر که همچنان میدوند سمت مرز، بقیه جا زدهاند. من همچنان محکم و انقلابی و آرام و متین قدم برمیدارم. زیر لب ذکر میگویم و آمادهام تا گلوله موعد بیاید و فرشتهها زیر بغلهایم را بگیرند و ببرند. شاید هم واجعلنا بخوانم تا گلولهها به من نخورند».
خبرنگار: نفیسه خلیلی