یکی از کلیدواژههایی که این سالها تا دلتان بخواهد از زبان هر کسی میشنویم «جهاد تبیین» است. بسامد یا همان تکرار این عبارت تا آنجا زیاد شده که گاهی انسان فکر میکند، صرف به کار بردن آن توسط عدهای موجبات به انجام رساندن رسالتشان را فراهم میکند. اما آیا واقعاً اینچنین است؟ اصلاً وقتی از این عبارت استفاده میکنیم دقیقاً منظورمان چیست؟ مروری بر این موضوع در سیره رضوی شاید به ما کمک کند بهتر بتوانیم آن را فهم کنیم.
سطوح تبیین؛ از رفع شبهه تا تنبیه انسان به معنای زندگی
تبیین سطوح مختلفی دارد. گاه رفع یک شبهه با دادن اطلاعات کافی است و گاه روایت دسته یک ما از یک رویداد. اما به نظر میرسد جهاد تبیین مد نظر رهبر معظم انقلاب بسیار عمیقتر از رفع یک شبهه است. چطور میتوانید انسانی که از اساس مبانی متفاوتی با شما دارد را در خصوص یک شبهه فرهنگی از جنس حجاب قانع کنید؟ (چنان که مهمترین مخاطب جهاد تبیین، ذهنهای مردد و خاکستری جامعه هستند نه همفکران ما). چطور میتوانید برای انسانی که (خودآگاه یا ناخودآگاه) گرفتار تفکر اومانیسمی و اصالت ماده شده از انقلاب اسلامی و اقتصاد مقاومتی سخن گفت؟
استاد اصغر طاهرزاده میگوید: «جهاد تبیینی که حضرت آقا گفتند خیلی عمیق است، نباید دستمالی و عرفی بشود. بنده معتقدم جهاد تبیین یعنی به انسانها بگوییم درد پوچی دارند. این را میخواهید چطوری رفع کنید؟».
مبنا و کارکرد اصلی تبیین در تربیت اسلامی، برگرداندن انسان به ذات حقیقی و فلسفه خلقت است. از این منظر تبیین، ابعاد بینهایتی میگیرد که صرفاً یکی از آنها کارکرد اجتماعی و سیاسی آن است. این رویکرد با سیره رضوی در مناظرات و رفتارهای اجتماعی ایشان نیز سازگار است.
سطوح تبیین به ما میگوید برای برخی مخاطبان، تبیین را باید از مسائل کلانتر و مبناییتر شروع کرد و تا اشتراکات مبانی روشن نشود بحث در محصولات بینتیجه خواهد بود. چنان که حضرت رضا (ع) در مناظراتشان با فرد ثنویتگرا از مبناییترین اصول عقلی استفاده کردند. سطوح تبیین یعنی به دنبال اشتراک عقلی و فکری با مخاطب بگردیم تا ابتدا از آن دریچه وارد جهان ذهنی او شویم بعد تبیین کنیم.
روشهای بنیادین تبیین؛ رویکرد شناختی سیبیتی و رویکرد هیجانی احساسی ایافتی
مخاطب تبیین نیز در یک نقطه از طیف هیجان و منطق قرار دارد. همین دو ابزار، روشهای تبیینی خاص خود را هم ایجاد میکنند. روایتهای نحوه برخورد ائمه (ع) با هتاکان به خود، به این رویکرد اشاره میکند که امامان معصوم (ع) ابتدا با بردباری اجازه میدادند آتش غضب فرد هتاک خاموش شود و بعد که منطق او فعال شد با وی سخن میگفتند. چهره همیشه متبسم حضرت رضا (ع) نیز به همراه مردمداری متواضعانه ایشان و قطع نکردن کلام مخاطب، نشان از رعایت احساس و هیجان مخاطب دارد.
در واقع عدهای از مخاطبان بیشتر از مسیر احساس و هیجان اقناع میشوند و به تغییر رفتار میرسند و عدهای بیشتر از مسیر استدلال و منطق قانع میشوند. این دو بعد، بر پایه دو رویکرد اثرگذار در روشهای درمانی روانشناسی است که رویکرد شناختی سیبیتی و رویکرد هیجانی احساسی ایافتی نام دارند.
ذکر این نکته ضروری است که رویکرد هیجانی نیز در نهایت برای تعمیق و تثبیت خود به اصلاح شناختی میرسد. به طور کلی مسئله تعمیق با شناخت پیوندی ناگسستنی دارد. رهبر معظم انقلاب هم در دهه ۷۰ در گفتوگویی با یک رسانه خارجی میفرمایند: «اولین و مهمترین کاری که پیش روی ما قرار دارد، تحول معنوی و روحی انسانهاست. ما متأثر از تربیتهای طولانی غیراسلامی هستیم. آنچه هیجان عظیم انقلاب و دوران جنگ انجام داد، البته معجزهآسا بود، اما تا این پدیده عمق پیدا بکند و تا وقتی اعماق ضمایر را متحول کند، کار زیادی لازم است».
یعنی عمیق شدن مستلزم عبور از هیجان است و تحول ضمایر با تغییرات اساسی شناختی و رفتاری امکانپذیر است. مهم است که ما در جهاد تبیین، مخاطب را یک ماشین استدلالی صرف نبینیم و به احساسات و هیجانات او احترام بگذاریم. از طرف دیگر هم مخاطبی که در سطح هیجان و احساس باقی مانده باشد ماندگاری ندارد و به محض تغییر شرایط هیجانی و تشکیل احساسات قویتر رفتار متفاوتی انجام میدهد. البته مؤثرترین نوع تبیین استفاده توأمان از هر دو ابزار هیجان و شناخت در تولیدات جهاد تبیین است که در هر قالبی نسبت مشخص خود را دارد.
هدف از تبیین
یکی از اهداف مهم تبیین در مناظرات حضرت رضا (ع) رشد و تعالی مخاطب است. برخلاف بسیاری از ما که با کسب مقداری اطلاعات به مخاطبمان حملهور میشویم و به مانند یک دشمن با او رفتار میکنیم حضرت رضا (ع) بلافاصله پس از اقناع مخاطبشان به هیچ عنوان بحث را ادامه نمیدادند تا برداشت انگیزههای شخصی از مناظره صورت نگیرد.
اگر انگیزه و هدف نهایی، انگیزه تربیتی باشد قطعاً تبیین ما از جنس کلکلهای حزبی نخواهد بود و میتوان بر آن نام جدال احسن گذاشت و انتظار تأثیرگذاری داشت.
منبع: روزنامه قدس