چشم‌ درد ظل السلطان، بزرگ‌ترین پسر ناصرالدین‌شاه، برای نخستین بار پای چشم پزشکان فرنگی را به تهران باز کرد.

درد چشم یکی از رایج‌ترین امراض روزگار گذشته بود. اگرچه بحث طب چشم در ایران سابقه طولانی دارد ولی ردپای چشم پزشکی نوین را باید در دوران قاجار و سلطنت ناصرالدین‌شاه جست؛ شاهی که به عینک علاقه زیادی داشت و عینک طلا به چشم می‌زد و سوگلی خود یعنی امینه اقدس را که به بیماری چشم مبتلا بود به وین فرستاد تا مداوا شود. هر چند امینه اقدس کور شد و برگشت. ولی شاه بسیار مورد مذمت قرار گرفت؛ پشت سرش می‌گفتند: «کور شد به جهنم! زن را به فرنگ چرا می‌فرستند؟»

فووریه، پزشک فرانسوی خصوصی دربار ناصرالدین‌شاه، نیز در خاطراتش می‌نویسد: «چشم‌های بدرالسلطنه همسر شاه، آب‌مروارید آورد و در آستانه نابینا شدن بود. مداوایش کردم. مریضه من شفا یافته و بیش از حد وصف خوشحال است و چند روزی است که با عینک شیشه بزرگ دودی به باغ می‌آید و از ته دل اظهار مسرت می‌کند.»

ناصرالدین شاه

ناصرالدین شاه

نصرالله حدادی، تهران پژوه درباره تاریخچه چشم پزشکی در تهران می‌گوید: «از همان ابتدا امید بود که کرسی مخصوص فن شریف کحالی (چشم پزشکی) برای نخستین بار دردارالفنون، آن یگانه بنای امیدبخش مانند سایر شعب متنوع طب، راه‌اندازی شود. چشم‌درد ظل السلطان بهانه‌ای شد تا نخستین چشم پزشک از فرانسه با خرج بسیار و احترام فراوان وارد ایران شود. او بعد از مداوای چشم شاهزاده از پایتخت و به‌خصوص دارالفنون دیدار کرد. گالزفسکی، قول داد که یکی از شاگردانش را برای تدریس علم کحال به ایران بفرستد. او «راتولد» (RATULDE) یکی از برجسته‌ترین شاگردانش را به تهران فرستاد تا در دارالفنون تعلیم کحالی کند. در این میان شاگردانی همچون دکتر اسماعیل‌خان امین الملک، دکتر علی‌رضا خان مهدب السلطنه، دکتر حاج زین‌العابدین، دکتر محمود خان شیمی، دکتر میرزاعلی خان ناصرالحکما و دکتر یحیی میرزا لسان الحکما شمس را در مدت دو سالی که در تهران بود با انواع فنون طب کحالی آشنا کرد.»


لسان الحکما

لسان الحکما 

حدادی در ادامه درباره لسان الحکمای چشم پزشک می‌گوید: «از میان شاگردان راتولد تعدادی برای ادامه تحصیل به فرنگ رفتند. یحیی شمس ملک‌آرا ملقب به لسان الحکما از دانشجویان ممتاز او بود که در طب چشم بسیار متبحر شد. او توانست به دربار قاجار راه پیدا کند و از ناصرالدین‌شاه لقب لسان الحکما را گرفت. یحیی در کنار پزشکی به کار سیاست هم مشغول بود ولی هیچ‌گاه با وجود قدرت و نفوذ سیاسی‌اش سودجویانه رفتار نکرد. پس از سلسله قاجار او لقب لسان الحکما را حذف و نام خانوادگی شمس را برگزید. مردی نیک‌اندیش بود که نه‌تن‌ها از بیماران چیزی به‌عنوان دستمزد دریافت نمی‌کرد، بلکه مبلغی نیز به‌عنوان هزینه دارو و غذا به افراد نیازمند هدیه می‌داد.»

دکترمحمد قلی شمس

دکترمحمد قلی شمس

حدادی درادامه می‌گوید: «او ۵ پسر داشت و از این میان محمدقلی شمس راه پدر را برگزید و بعد‌ها به‌عنوان پدر علم چشم پزشکی نوین ایران لقب گرفت. او نیز همچون پدر بعد از تحصیل در فرنگ به کشور برگشت و در آن روزگار بیماری چشم «تراخم» بیداد می‌کرد و کوری زیادی را به همراه داشت. پروفسور محمدقلی شمس با دیدن این مردم گریست و در کشور ماند تا بیماری را ریشه‌کن کند. او بنیان‌گذار بیمارستان چشم‌پزشکی فارابی، نخستین بیمارستان چشم پزشکی کشور در تهران شد. همچنین در سال ۱۳۱۳ در همین بیمارستان برای نخستین بار در ایران کار پیوند اعضا، پیوند قرینه چشم را انجام می‌دهد.»

ناگفته نماند که «دکتر معصومه کحال» دختر میرزا محمد حکیم‌باشی نیز لقب نخستین بانوی چشم پزشک ایرانی را دارد. او به دلیل علاقه به پزشکی طبابت را نزد مبلغان آمریکایی در تهران فراگرفت. دکتر کحال مطبش را در خیابان جلیل‌آباد یا همان خیام فعلی راه‌اندازی کرد. او بنیان‌گذار نشریه دانش، نخستین نشریه زنان ایران، نیز در تهران بود.

منبع: همشهری آنلاین

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.