صلح امام حسن (ع) نه تنها شکست نبود، بلکه یک پیروزی راهبردی بود که زمینه را برای قیام امام حسین (ع) و احیای ارزش‌های اسلامی فراهم کرد.

 حجت الاسلام محمدباقر مشکاتی،کارشناس تاریخ اسلام و فعال رسانه در یادداشتی آورده است:عبارت حسن و حسین در همه احوال امام و پیشوایند؛ چه بایستند (قیام کنند) و چه بنشینند (صلح کنند) ” فرمایشی از پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم) برای ماست که فرمودند: “اَلحَسنُ وَ الحُسین اِمامان قاما اَو قَعَدا “ (بحار الانوار ۴۳/۲۹۱) به معنای مهر تأییدی بر شیوه و “راهبرد صلح” یا “راهبرد قیام” از سوی پیامبر خاتم (ص) که این دو امام معصوم علیهماالسلام به تناسب مقتضیات در پیش گرفتند.

  پیامبر گرامی اسلام، همان‎گونه که فرموده‌اند؛ ” حسین از من است و من از حسینم” درباره امام مجتبی (ع) نیز فرموده‌اند که “حسن از من و من از اویم، خداوند دوستدار کسی است که او را دوست بدارد “ (بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۰۶). چراکه هر دو امام بزرگوار موجب حفظ و تداوم رسالت و شریعت نبوی و امامت علوی بوده‌اند و بقای اسلام ناب محمدی مدیون صلح حسنی و قیام حسینی است.

 صلح امام حسن مجتبی (ع) با معاویه، یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ اسلام است که تا امروز نیز محل بحث‌وبررسی بسیاری از علمای دینی و اسلام‌شناسان و دیگر اندیشمندان و مورخان بوده است. این صلح نه نشانه ضعف و سازش‌کاری امام معصوم بلکه نرمش قهرمانانه، شیوه‌ای دوراندیشانه و عقلانی از قاموس مبارزه و اقدامی هوشمندانه و اجتناب‌ناپذیر در شرایط آن زمان بوده است.

 پیامبر خاتم حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در شأن امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) که فرمودند: “اگر عقل، خود را به‌صورت مردی نشان دهد، آن مرد، حسن (علیه‌السلام) است” (فرائد السمطین، ج ۲، ص۶۸). این نشانگر اوج عصمت الهی و عقلانیت وحیانی آن امام حسن (علیه السلام) و گویای برترین انتخاب و مواجهه آن امام همام، با معاویه بن ابی سفیان آن حاکم ظالم از شجره خبیثه بنی امیه بوده است.

 لزوم بسترسازی برای قیام امامت

 اما چگونه صلحی که به نظر می‌رسد به نفع دشمن تمام شده باشد، می‌تواند زمینه‌ساز قیام و حماسه عظیمی مانند کربلا شود؟ برای پاسخ به این سوال، باید به چند نکته اساسی توجه کنیم؛ به مهم‌ترین ضرورت‌ها و عواملی که بایسته بود امام حسن (ع) به شیوه مصالحه برای قیام امام پس از خود یعنی امام حسین (ع) ایجاد نماید:

 ۱. ضرورت حفظ بقای شیعیان: در شرایطی که شیعیان پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع) در تعداد کمتری بودند و دشمنانشان با تمام قوا درصدد نابودی آنان برآمده بودند، امام حسن (ع) با صلح، از کشتار بی‌پایه و بی‌رحمانه شیعیان جلوگیری کرد و به آن‌ها فرصت داد تا نفس تازه کنند و خود را بازیابی نمایند.

 ۲. لزوم آشکار شدن چهره واقعی معاویه: صلح امام حسن (ع) باعث شد تا چهره واقعی معاویه و حکومت اموی به خوبی برای مردم آشکار شود. معاویه که پس از صلح به وعده‌های خود عمل نکرد و به ظلم و ستم ادامه داد، باعث شد تا ماهیت واقعی حکومت اموی برای مردم آشکار شود و نفرت عمومی نسبت به آن افزایش یابد و تا مردم تا حدودی به عمق فاجعه‌ای که در آن گرفتار شده بودند پی ببرند.

 ۳. لزوم تربیت و آماده‌سازی نسل فدایی شیعیان: صلح امام حسن (ع) فرصتی را فراهم کرد تا نسل جدیدی از شیعیان تربیت شوند که آگاهانه و با بصیرت کامل برای مبارزه با ظلم و ستم آماده شوند. امام حسین (ع) نیز به نوعی در این مدت به تربیت یاران خود پرداخت و برای قیام بزرگ کربلا آماده شد. در دوران صلح، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به تربیت یاران و پیروان خود پرداختند. این نسل جدید، با آگاهی و بصیرت بیشتری برای مبارزه با ظلم آماده شدند.

 ۴. لزوم تغییر شرایط سیاسی جامعه: صلح امام حسن (ع) باعث ایجاد تغییراتی در ساختار سیاسی جامعه به ظاهر اسلامی شد. این تغییرات، زمینه را برای قیام امام حسین (ع) و ایجاد یک جنبش عظیم در برابر حکومت اموی فراهم کرد.

 ۵. لزوم بیداری وجدان‌های اسلامی: ظلم و ستم‌های معاویه، وجدان‌های بیدار را به واکنش واداشت. مردم به تدریج به این نتیجه رسیدند که سکوت در برابر ظلم جایز نیست و باید برای احیای ارزش‌های اسلامی تلاش کرد.

 ۶. لزوم ایجاد آمادگی روانی برای قیام: صلح امام حسن (ع) به مردم آموخت که با صبر و شکیبایی در برابر مشکلات مقاومت کنند و برای آینده‌ای بهتر تلاش کنند. این آمادگی روانی، برای قیام امام حسین (ع) بسیار ضروری بود. به طور خلاصه، صلح امام حسن (ع) به عنوان یک تاکتیک هوشمندانه، فرصتی را برای امام حسین (ع) فراهم کرد تا با آمادگی بیشتری قیام کند.

 ۷. لزوم همدلی و همسویی در شیعیان: افزایش آگاهی مردم نسبت به آموزه‌های اصیل اسلام و حقوق مسلمانان در جامعه، موجب تشدید نفرت نسبت به حکومت اموی و آمادگی برای قیام مسلحانه قیام امام حسین (ع) که در ادامه صلح امام حسن (ع) رخ داد، نه تنها یک رویداد تاریخی، بلکه یک الگوی ماندگار برای مبارزه با ظلم و ستم در طول تاریخ بوده است.

  از این همین روی، صلح امام حسن مجتبی (ع) با معاویه، به رغم تلخی و ناگواری آن، به عنوان مقدمه‌ای برای قیام امام حسین (ع) و مبارزه با ظلم اموی، نقش بسیار مهمی ایفا کرد. این صلح، شرایطی را فراهم آورد تا نهضت حسینی بتواند در فضایی متفاوت و با آمادگی بیشتری شکل گیرد. بنابراین از علل اصلی صلح امام حسن (ع) می‌توان به لزوم ایجاد بسترسازی و آمادگی همه جانبه برای قیام امام حسین (ع) در سایه صلح امام حسن (ع) بر شمرد.

 نتایج و دستاوردهای صلح امام حسن علیه السلام

 صلح امام حسن مجتبی (ع) با معاویه، اگرچه در ظاهر و در کوتاه مدت به نفع معاویه تمام شد، اما در باطن و در بلند مدت نتایج و دستاوردهای بسیار مهمی داشت که منجر به زمینه‌سازی قیام امام حسین (ع) و نهایتاً احیای ارزش‌های اسلامی در جامعه و حفظ و حیات دین مبین اسلام در جهان بشری شد. این پیامدها و نتایجِ زمینه سازِ حماسه عاشورا را می‌توان در چهار دسته کلی طبقه‌بندی کرد:

 ۱. آشکار شدن چهره واقعی حکومت اموی

 نقض صریح پیمان: معاویه پس از صلح، به هیچ یک از مفاد پیمان پایبند نبود و به ظلم و ستم خود ادامه داد. این امر نشان داد که حکومت اموی به دنبال ایجاد یک حکومت جور و ستمگر است و به هیچ یک از تعهدات خود پایبند نخواهد بود.

 تشدید اختلافات داخلی: سیاست‌های تفرقه‌انگیز معاویه، اختلافات داخلی را در میان مسلمانان تشدید کرد و به ایجاد جوّ ناامنی و بی‌اعتمادی کمک کرد.

 افزایش ظلم و ستم: با روی کار آمدن حکومت اموی، ظلم و ستم به شدت افزایش یافت و حقوق مردم پایمال شد. این امر باعث شد تا مردم به دنبال راهی برای رهایی از این وضعیت باشند.

 ۲. بیداری وجدان‌های خفته و غفلت زده

 آگاهی مردم از حقایق: ظلم و ستم‌های آشکار حکومت اموی، باعث شد تا مردم به حقایق پی ببرند و به تدریج از خواب غفلت بیدار شوند.

 تقویت روحیه مبارزه: این بیداری، روحیه مبارزه و مقاومت را در میان مردم تقویت کرد و آنها را برای مبارزه با ظلم آماده ساخت.

 توجه به اهمیت امامت: با مشاهده رفتار معاویه، مردم به اهمیت نقش امامت و رهبری الهی در جامعه پی بردند و به دنبال امام واقعی خود گشتند.

 ۳. تربیت نسل جدیدی از مبارزان شیعه

 ترویج معارف اسلامی: امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در دوران صلح به تربیت یاران خود پرداختند و معارف اسلامی را به آنها آموختند.

 آمادگی برای قیام: این یاران با آگاهی و بصیرت کامل برای مبارزه با ظلم آماده شدند و در قیام امام حسین (ع) نقش مهمی ایفا کردند.

  توجه به اهمیت شهادت: امام حسین (ع) با تربیت یاران خود، اهمیت شهادت در راه خدا را به آنها یادآور شد و آنها را برای شهادت آماده ساخت.

 ۴. ایجاد زمینه برای قیام امام حسین (ع)

  تغییر شرایط سیاسی: صلح امام حسن (ع) باعث ایجاد تغییراتی در ساختار سیاسی جامعه اسلامی شد و زمینه را برای قیام امام حسین (ع) فراهم کرد.

 همگرایی نسبی شیعیان: صلح امام حسن (ع) باعث شد تا شیعیان به اهمیت وحدت و همدلی پی ببرند و در حد محدودی برای قیام امام حسین (ع) آماده شوند.

  ایجاد آمادگی روانی: صلح امام حسن (ع) به مردم آموخت که با صبر و شکیبایی در برابر مشکلات مقاومت کنند و برای آینده‌ای بهتر تلاش کنند.

 بنابراین صلح امام حسن (ع) نه تنها یک شکست نبود، بلکه یک پیروزی راهبردی بود که زمینه را برای قیام امام حسین (ع) و احیای ارزش‌های اسلامی فراهم کرد. آشکار شدن ماهیت واقعی حکومت اموی، بیداری وجدان‌های اسلامی، تربیت نسل جدیدی از شیعیان، تغییر شرایط سیاسی، ایجاد آمادگی برای قیام امام حسین (ع) از مهم‌ترین نتایج صلح امام حسن (ع) که به قیام امام حسین (ع) منجر گردید و امام حسین (ع) با قیام خود به جهانیان نشان داد که اسلام ناب، دین ظلم و ستم نیست و برای احیای ارزش‌های اسلامی باید تا پای جان ایستاد.

 تدابیر امام حسن علیه‌السلام در مفاد صلح‌نامه

 معاویه پس از انعقاد پیمان صلح با امام حسن (علیه‌السلام)، به بسیاری از تعهدات خود عمل نکرد و همین امر یکی از مهم‌ترین دلایل و اهرم‌های قیام امام حسین علیه‌السلام بود. از جمله مهم‌ترین نقض‌های پیمان توسط معاویه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 عدم تعیین جانشین: یکی از مهم‌ترین شرط‌های صلحی که بین امام حسن علیه‌السلام و معاویه منعقد شد، این بود که معاویه حق تعیین جانشین برای خود را نداشته باشد. ولی معاویه با معرفی فرزند پلیدتر خودش به‌عنوان خلیفه پس از خود، صلح‌نامه را آشکارا نقض کرد.

 توهین به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام: معاویه برخلاف تعهدی که در پیمان صلح داده بود، به توهین و اهانت به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ادامه داد و این کار را به‌صورت سامان‌مند در جامعه اسلامی رواج داد. این عمل، علاوه بر جریحه‌دار کردن احساسات شیعیان، باعث تفرقه و اختلاف در میان مسلمانان شد.

 تغییر سیاست‌ها: معاویه پس از صلح، سیاست‌های خود را تغییر نداد و همچنان به دنبال گسترش حکومت و قدرت خود بود. او به بسیاری از وعده‌های خود عمل نکرد و به ظلم و ستم ادامه داد.

  تعقیب و آزار شیعیان: معاویه و طرفدارانش، شیعیان را مورد تعقیب و آزار قرار دادند و بسیاری از آنها را به شهادت رساندند. این اقدامات، باعث ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه اسلامی شد و بسیاری از شیعیان را مجبور به مهاجرت یا مخفی شدن کرد.

 نقض شرط حفظ جان و مال شیعیان: معاویه به شرط حفظ جان و مال شیعیان نیز عمل نکرد و بسیاری از آنها را کشت و مالشان را غارت کرد.

 تغییر در رویه حکومت: معاویه به جای ایجاد حکومت اسلامی بر اساس قرآن و سنت، به دنبال ایجاد حکومتی موروثی و شخصی بود.

 اهمیت و تأثیر شرط عدم تعیین جانشین پس از معاویه

 نقض شرط عدم تعیین جانشین توسط معاویه، نشان داد که بنی‌امیه به هیچ یک از تعهدات خود در پیمان صلح عمل نخواهد کرد و تنها به دنبال گسترش حکومت و قدرت خود است. این شرط به این دلیل اهمیت داشت که معاویه قصد داشت حکومت را موروثی کند و پسرش یزید را به عنوان جانشین خود معرفی کند. این شرط امام حسن علیه السلام، به چند دلیلبسیار حائز اهمیت بود:

 حفظ اصل انتخاب شدن خلیفه: یکی از اصول مهم در اسلام، انتخاب شدن خلیفه توسط مسلمانان است. معاویه با تعیین جانشین برای خود، می‌خواست این اصل مهم را زیر پا بگذارد.

  ممانعت از ایجاد حکومت موروثی: ایجاد حکومت موروثی، یکی از مهم‌ترین دلایل انحراف حکومت از مسیر اسلام بود. امام حسن علیه‌السلام با این شرط سعی داشت از ایجاد چنین حکومتی جلوگیری کند.

  حفظ حق امامت برای اهل‌بیت: امام حسن علیه‌السلام و امام حسین علیه‌السلام به‌عنوان اهل‌بیت پیامبر، حق امامت بر مسلمانان را داشتند. این شرط، این حق را برای اهل‌بیت محفوظ می‌داشت.

  نقض این شرط توسط معاویه: با وجود این شرط صریح، معاویه پس از مدتی به آن عمل نکرد و پسرش یزید را به عنوان ولیعهد معرفی کرد. این اقدام، یکی از مهم‌ترین دلایل نقض پیمان صلح توسط معاویه بود و نشان داد که او هرگز قصد نداشت به تعهدات خود عمل کند.

 آماده‌سازی زمینه برای قیام امام حسین علیه‌السلام: نقض این شرط، یکی از مهم‌ترین دلایل قیام امام حسین علیه‌السلام بود. امام حسین علیه‌السلام با قیام خود، به دنبال احیای ارزش‌های اسلامی و مبارزه با ظلم و ستم بود. این‌ها تنها بخشی از نقض‌های پیمان صلح توسط معاویه هستند. این نقض‌ها نشان می‌دهد که معاویه هیچگاه قصد نداشت به تعهدات خود عمل کند و تنها به دنبال فرصتی برای رسیدن به اهداف خود بود. قیام امام حسین علیه‌السلام در واقع واکنشی به این ظلم‌ها و ستم‌ها بود و اوج گرفتن مبارزه حسنی، علیه حکومت جور و ستم اموی محسوب می‌شود. قیام حسینی، نقطه عطفی در تاریخ اسلام بود و نشان داد که مبارزه با ظلم و ستم، همواره ادامه خواهد داشت.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.