اسرائیل خودش بهتر از همه می‌داند که بدون حمایت کامل آمریکا، توان وارد شدن به هیچ جنگ موفقی حتی علیه جنبش‌های مقاومت را ندارد چه رسد به جنگی تمام عیار مقابل یک کشور.

رژیم اسرائیل -به گواه گزارش‌های متعدد- بعد از حادثه هفتم اکتبر، وضعیت خوبی ندارد. جنگ، علیه مردم و چند جنبش مقاومت فلسطینی، -بر خلاف دکترین نظامی اسرائیل- طولانی شده و افق روشنی هم برای آن دیده نمی‌شود و هر روز وضعیت داخلی اسرائیل نابسامان‌تر و اختلافات بیشتر می‌شود. 

در چنین وضعیتی اسرائیل در چند ماه اخیر، اقدامات مخاطره‌آمیزی را به جان خریده که هر کدام شاید در نهایت یک هدف مشترک داشته باشد؛ خرید زمان و باز شدن مفری برای خروج از بحران؛ از حمله به ساختمان کنسولی ایران در کشور ثالث تا حمله به یک شخصیت خارجی در تهران.

بعد از تنش‌زایی‌های اخیر اسرائیل، این سوال مطرح شده که چرا اسرائیل اینچنین بی‌مهابا به منافع ایران حمله کرده و به تعبیری، به دنبال جنگ‌افروزی است. شاید یک پاسخ این باشد که اسرائیل به دنبال جنگ جدید نیست و شاید بیان دقیق‌تر این باشد که اسرائیل می‌داند با این گونه ریسک‌های(پرهزینه)، جنگ دیگری در نمی‌گیرد. این نه به دلیل این است که اسرائیل می‌داند که خودش جنگ نمی‌خواهد، بلکه به این دلیل است که می‌داند، ایران جنگ نمی‌خواهد لذا در سایه چنین امری می‌خواهد اهداف مقطعی مرتبط با یک جنگ فعلی را محقق کند، خود را مسلط بر اوضاع نشان دهد و بازدارندگی خود را ترمیم کند.

اسرائیل خودش بهتر از همه می‌داند که بدون حمایت کامل آمریکا، توان وارد شدن به هیچ جنگ موفقی حتی علیه جنبش‌های مقاومت را ندارد چه رسد به جنگی تمام عیار مقابل یک کشور. اما این را هم دیگران باید بدانند که اسرائیل برای عملیات‌های ایذائی در روزهای پس از هفتم اکتبر، منتظر چراغ سبز آمریکا هم نمی‌ماند چون می‌داند که آمریکا به دفاع از اسرائیل متعهد است و تحت هر شرایطی برای دفاع از اسرائیل وارد معادله می‌شود. اما واقعا آنچه خیال اسرائیل را راحت می‌کند این است که می‌داند ایران قطعا به دنبال جنگ نیست. به قول «علی حبیب الله» تحلیلگر فلسطینی اسرائیل خیالش از این راحت است که «ایران و متحدانش اکنون دنبال جنگ فراگیر با اسرائیل نیستند؛ همچنانکه ایران چه قبل از هفتم اکتبر و چه بعد آن، منضبط‌ترین رفتار ممکن را در مقابل حملات جراحی‌گونه اسرائیل علیه افراد و مواضع و تأسیسات ایران نشان داده و از تقابل مستقیم پرهیز کرده و این همان چیزی است که اسرائیل روی آن تکیه دارد و می‌داند طرف مقابل (ایران)، دنبال افزایش تنش نیست لذا اسرائیل به نوبه خود این تنش را افزایش می‌دهد». 

خطر بزرگ 

هرچند ایران دلایل متقن و منطقی برای خویشتنداری و «صبر راهبردی» خود دارد، اما زمانش رسیده که خطری بزرگ را جدی بگیرد؛ اسرائیل دچار خطای محاسباتی شده است. از وقتی که ساختمان کنسولی ایران در دمشق را هدف قرار داد، این زنگ خطر به صدا درآمده و اکنون که میهمان ایران در تهران به دست اسرائیل ترور می‌شود، روشن شده که شدت عملیات وعده صادق برای خارج کردن اسرائیل از این خطای محاسباتی کافی نبوده است. این واقعا خطر بزرگی است که ایران در پاسخ به ترور هینه، اسرائیل را از خطا خارج نکند و به تل‌آویو و شخص بنیامین نتانیاهو ثابت نکند که خطا کرده.

ایران توان اثبات کردن خطای تل‌آویو به آمریکا و اسرائیل را دارد اما اگر به هر دلیلی اثبات نکند، این اطمینان‌خاطر را به نتانیاهو داده که اقدامات اخیرش علیه ایران، خطا نبوده است. آنگاه حتی مخالفان داخلی نتانیاهو نیز، به دلیل این جسارت، او را تحسین خواهند کرد. ایران باید خطای نتانیاهو و دستگاه امنیتی و نظامی اسرائیل را طوری به همگان اثبات کند که مخالفان داخلی نتانیاهو در حذف سریع‌تر او از معادله قدرت، درنگ نکنند. با ترور هنیه که نقض حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بود، باید پذیرفت که میزان بازدارندگی ایجاد شده در وعده صادق، امروز دیگر کافی نیست و اسرائیل باید بفهمد هر چند ایران دنبال جنگ نبوده و نیست اما اهمیتی هم نمی‌دهد اگر جنگی تحمیل شود چون همین الان حاکمیتش خدشه‌دار شده و قصد ندارد مجوز اقدامات بعدی علیه امنیت ایران را به تل‌آویو بدهد.

فارغ از این که حزب الله پاسخ حمله به بیروت، پایتخت لبنان را چطور می‌دهد، نقض حاکمیت جمهوری اسلامی در تهران، پایتخت ایران، آنهم بعد از حمله به ساختمان کنسولی ایران در دمشق، بر لزوم خونخواهی در تل‌آویو تأکید می‌کند.

منبع: فارس

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.