اوایل تابستان سال ۱۴۰۱ دختر جوانی در تماس با اورژانس از کشف پیکر خونین مرد جوانی کنار خیابان خبر داد.
در ادامه عوامل اورژانس به محل اعلام شده در یکی از خیابانهای شهریار رفتند و با جسد پسری جوان با هویت سعید مواجه شدند. شواهد اولیه نشان میداد که از مرگ او دقایق زیادی نگذشته است.
به این ترتیب پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت و بعد از حضور در محل و تنظیم گزارش، جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. در ادامه مأموران دریافتند که دختر جوانی که با اورژانس تماس گرفته بود، مقتول را میشناخته است. از این رو وی ردیابی و بازداشت شد. مریم پس از انتقال به پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت و پرده از راز جنایت برداشت و در تشریح ماجرا گفت: مقتول از دوستان نامزدم بود.
چند ساعت پیش از مرگ سعید، من به خانه نامزدم رفته بودم، مقتول هم آنجا بود. اما ناگهان با هم درگیر شدند و نامزدم با چاقو او را زد بعد برای اینکه بتواند فرار کند بدن نیمه جان سعید را به سرکوچه برد. من هم با اورژانس تماس گرفتم، اما از ترسم نگفتم او را میشناسم.
با این اطلاعات مأموران نامزد او را ردیابی و دستگیر کردند و وی در همان بازجوییهای اولیه به درگیری مرگبار با مقتول اعتراف کرد و گفت: من با شیشه نوشابه به سر سعید ضربه زدم، اما حمید دوست مشترکمان با چاقو ضربههایی به سعید زد. در ادامه حمید نیز بازداشت شد.
در این میان پزشکی قانونی نیز در گزارشی درباره علت تامه مرگ اعلام کرد: مقتول به خاطر ضربه جسم سخت به سرش جان باخته است. همچنین معاینههای کارشناسان نشان میدهد که ضربههای چاقو منتهی به مرگ قربانی نشده است.
با اعلام این گزارش برای شهرام به اتهام مباشرت در قتل عمد و برای حمید به اتهام معاونت در قتل عمد کیفرخواست صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه اولیای دم مقتول درخواست قصاص کردند.
سپس شهرام به جایگاه رفت و در تشریح ماجرا به قضات گفت: چند ماه قبل از حادثه من و مریم باهم آشنا شدیم و پس از مدتی به هم علاقه پیدا کردیم و نامزد شده و قرار بود باهم ازدواج کنیم. روز حادثه من و مریم در خانه بودیم که سعید و حمید زنگ خانهمان را زدند. از آنجا که من با هر دو آنها صمیمی بودم، در را باز کردم و بعد هم دور هم مشروب خوردیم. نیم ساعت بعد که تقریباً از حالت طبیعی خارج شده بودیم به یکباره سعید بدون مقدمه به مریم ابراز علاقه کرد و گفت که دوستش دارد. من که در حال خودم نبودم با شنیدن این جمله به قدری عصبانی شدم که دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و به سمتش حمله کردم و در حین درگیری شیشه نوشابهای را برداشتم و محکم به سرش کوبیدم. در همان لحظه حمید هم که از حرفهای سعید شوکه شده بود با چاقو چند ضربهای به پهلوی او زد و سعید روی زمین افتاد. ما پیکر خونین او را سرکوچه بردیم و همانجا رها کردیم و رفتیم. بعد هم مریم اورژانس و پلیس را در جریان قرار داد.
بعد از اظهارات متهم اصلی پرونده، حمید به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام معاونت در قتل گفت: آن روز وقتی سعید به مریم ابراز علاقه کرد، درگیری شروع شد و شهرام با شیشه نوشابه و چاقو سعید را زد. من هیچ دخالتی در مرگ دوستم نداشتم و اتهامم را هم قبول ندارم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: روزنامه ایران