می‌توانیم با بررسی شرایط داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی و خشم جهانی نسبت به اسرائیل معنی واقعی باتلاقی که اسرائیل در آن دچار شده است را درک کنیم.

چهاردهم می ۱۹۴۸ یعنی ۷۶ سال پیش در چنین روزی گروه‌های تروریستی صهیونیستی با حمله به مناطق فلسطینیان و کشتار وحشیانه مردم بی‌دفاع با هدف اشغال زمین‌های آنان، شمار زیادی را کشتند و شماری دیگر را آواره کردند.

این جنایت شامل تخریب بیش از ۵۳۱ شهر و ۷۷۴ روستا در سال ۱۹۴۸ شد که دیگر هیچ آثاری از حیات، تاریخ و ساکنان اصلی آن مناطق وجود ندارد؛ به همین دلیل این روز را یوم النکبه یا روز نکبت نامیدند.

در آن جنایت وحشیانه بیش از ۸۰۰ هزار فلسطینی از سرزمین‌های اجدادی خود آواره و در اردوگاه‌های داخل و خارج از فلسطین پراکنده شدند. به همین دلیل، اکنون، فقط حدود ۷ میلیون نفر از فلسطینیان در سرزمین تاریخی فلسطین زندگی می‌کنند که شامل حدوداً ۳ میلیون نفر در کرانه باختری، بیش از ۲ میلیون نفر در نوار غزه و بیش از یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در اراضی ۱۹۴۸ ساکن هستند.

آژانس امداد و کاریابی ویژه آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک «آنروا» نیز جمعیت آوارگان فلسطینی را در اردوگاه‌ها به شرح زیر اعلام کرده است:

بیست و هشت و نیم درصد از آوارگان فلسطینی که مجموعاً ۶ و نیم میلیون نفر ثبت شده‌اند در ۵۸ اردوگاه ساکن هستند.

۱۰ اردوگاه در اردن، ۹ اردوگاه در سوریه، ۱۲ اردوگاه در لبنان، ۱۹ اردوگاه در کرانه باختری و ۸ اردوگاه در نوار غزه.

تحولات اخیر در سرزمین فلسطین و مخصوصاً در باریکه غزه، مسئله فلسطین را به یک موضوع جهان‌شمول تبدیل کرده و باعث شده است که ملت‌های آزاداندیش جهان شهامت واکنش عملی نسبت به رفتار‌های شنیع و غیرانسانی رژیم صهیونیستی را داشته باشند

این آمار و اعداد شامل جمعیت واقعی آوارگان فلسطینی نیست، زیرا بسیاری از آوارگان فلسطینی در لیست آنروا ثبت نشده‌اند و یا رژیم صهیونیستی مانع از ثبت تعداد واقعی این کوچ‌های اجباری شده است. به‌عنوان‌مثال هیچ آماری از آوارگان فلسطینی که بین سال‌های ۱۹۴۹ تا جنگ ۱۹۶۷ از سرزمین‌های خود آواره شده‌اند و حتی فلسطینیانی که در زمان جنگ خانه‌های خود را بالاجبار ترک کرده‌اند در دست نیست.

اما با تمام این رخداد‌های ناگوار برای فلسطین و فلسطینیان باید در نظر گرفت که تحولات اخیر در سرزمین فلسطین و مخصوصاً در باریکه غزه، مسئله فلسطین را به یک موضوع جهان‌شمول تبدیل کرده و باعث شده است که ملت‌های آزاداندیش جهان شهامت واکنش عملی نسبت به رفتار‌های شنیع و غیرانسانی رژیم صهیونیستی را داشته باشند که همین امر باعث ایجاد انواع بحران‌های اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی برای رژیم صهیونیستی و حتی روابط با هم‌پیمانان خود در منطقه و فرا منطقه شده است.

یکی از معضلات مهم رژیم صهیونیستی اختلافات بین مقامات اسرائیلی برای تصدی پست‌های حکومتی و کنار زدن جریان‌های مخالف و غیرهمسو است که نمونه آن را در پنج دوره انتخابات زودهنگام طی چهار سال مشاهده کردیم که در نهایت با پیروزی بسیار سست نتانیاهو توانست یک کابینه بسیار متزلزل و غیر جامع را تشکیل دهد.

در همین راستا در تمام امور هیچ‌گاه نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی نمی‌تواند در آرامش کامل و با استفاده از تمام قوا در تصمیم‌گیری‌ها ورود کند و حاصل این افتراق داخلی موج شدید اعتراضات جامعه صهیونیستی در خیابان‌های سرزمین‌های اشغالی است. اعتراضاتی که در خصوص شرایط بد اقتصادی، تصمیمات غلط سیاسی، رفتار‌های جنگ طلبانه و معیشت نا به سامان جامعه شهروندان صهیونیست را وادار به راهپیمایی‌های خیابانی می‌کند.

 اتحاد اضلاع متعدد گروه‌های مقاومت فلسطینی در داخل، همچنین همگرایی تمامی حلقه‌های زنجیره مقاومت در منطقه، بیداری اسلامی حاکم شده بر افکار عمومی جهانیان که نشأت گرفته از پیروزی‌های ایران در عرصه‌های گوناگون علمی نظامی صنعتی و سیاسی است و الگوگیری ملت‌های آزاداندیش از این خط مشی، شرایط را برای هرگونه حیات صهیونیست‌ها در اراضی اشغالی فلسطین دشوار کرده است

شاید کلمه باتلاق را در مورد موقعیت اسرائیل بسیار شنیده باشیم؛ اما اکنون با بررسی شرایط داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی و همچنین خشم جهانی نسبت به اسرائیل و جنایات وحشیانه و غیرانسانی صهیونیست‌ها علیه زنان و کودکان غزه، می‌توانیم معنی واقعی باتلاقی که اسرائیل در آن دچار شده است را درک کنیم.

۷۶ سال از تأسیس این رژیم منحوس می‌گذرد و بحران‌های اقتصادی، بحران هویتی جامعه صهیونیستی، بحران نظامی و امنیتی در اطراف سرزمین‌های اشغالی، ناتوانی در پاسخگویی مناسب به معادلات نظامی، شکاف و اختلافات داخلی، فشار افکار عمومی به هم‌پیمانان قدیمی و جدید این رژیم و همچنین افزایش چشم‌گیر و باورنکردنی توان مقاومت اسلامی در مقابلات نظامی با اسرائیل ازجمله مواردی است که سرعت این رژیم را برای نیل به زوال بالا برده است.

رژیم اسرائیل سال‌های اخیر به این درک واقعی رسیده است که دیگر تنها مواجهه با فلسطینیان و اشغال سرزمین‌های آنان نیست که کابینه صهیونیستی باید برای آن راهکار جست‌وجو کند؛ بلکه فشار‌های بین‌المللی، اعتراضات داخلی، اختلافات بین مقامات و گسترده شدن جبهه پیش روی اسرائیل یعنی از غزه و کرانه باختری در داخل گرفته تا لبنان و سوریه هم‌مرز و عراق و یمن و بحرین و همچنین جمهوری اسلامی ایران که می‌تواند در طرفه‌العینی خاک سرزمین‌های اشغالی را برای ورود کشاورزان فلسطینی شخم بزند از اصلی‌ترین موارد سوق دادن صهیونیست‌ها به سمت جهنم نابودی است.

به‌طورکلی اتحاد اضلاع متعدد گروه‌های مقاومت فلسطینی در داخل، همچنین همگرایی تمامی حلقه‌های زنجیره مقاومت در منطقه، بیداری اسلامی حاکم شده بر افکار عمومی جهانیان که نشئت گرفته از پیروزی‌های ایران در عرصه‌های گوناگون علمی نظامی صنعتی و سیاسی است و الگوگیری ملت‌های آزاداندیش از این خط مشی، شرایط را برای هرگونه حیات صهیونیست‌ها در اراضی اشغالی فلسطین دشوار کرده است.

این تنگنا‌ها به‌گونه‌ای به ظهور و ثبوت رسیده‌اند که نه‌تن‌ها مقامات غربی و هم‌پیمانان رژیم صهیونیستی نزدیک شدن اسرائیل به نابودی را همواره هشدار می‌دهند بلکه مقامات پیشین و کنونی اسرائیل نیز همواره معترف شرایط نا‎به‌سامان اسرائیل و حرکت در مسیر نابودی را به زبان آورده‌اند

نگارنده ضمن یادآوری دو فرموده مقام معظم رهبری به همه ملت‌های جهان در مورد زمان نابودی اسرائیل و نامه روشنگرانه ایشان به جوانان جهان یادآوری می‌کند که شواهد موجود چند موضوع را نشان می‌دهد:

بیداری ملت‌ها که با گرایش‌های اسلامی همراه است

نابودی هژمون پوشالی ابرقدرت‌های غربی

عدم تکیه محض بر مجامع و قوانین و معاهدات بین‌المللی که در شرایط مختلف ناکارآمدی آنها بار‌ها به اثبات رسیده است

قدرت گرفتن مقاومت در سطح جهانی

بروز تفکر مقاومت در افکار عمومی جهان

نابودی رژیم کودک کش صهیونیستی

و بسط تمدن نوین اسلامی در جهان برای ایجاد زمینه‌های ظهور (ان شاالله)

منبع: برنا

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.