خوارج؛ از صدر اسلام تا دنیای مدرن

«خوارج» شورشی‌های دوران خلافت حضرت علی (ع) بودند که با نقش سلبی خود، یکی از نقاط تاریک تاریخ سیاسی اسلام را رقم زدند.

 «عبدالرحمن ابن ملجم مرادی»، معروف‌ترین شخصیت خوارج است. او اگرچه در علنی‌کردن عقاید خوارج سهم بسزایی داشت، اما هیچ‌گاه جزو لیدر‌های فکری یا سیاسی این نحله نبود و اشتهارش وامدار ترور حضرت علی (ع) در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان و لیالی قدر است.

هرچند برخی روایت‌ها اقدام ابن‌ملجم را به غلیان‌های هیجانی متأثر از دوگانه خشم نسبت به حضرت علی (ع) بعد از صفین و عشق به «قطام»، زنی زیبارو از قبیله تیم‌الرباب تنزل می‌دهد، اما مروری عمیق‌تر به نقش ناپیدای خوارج در تاریخ سیاسی اسلام، نشان می‌دهد نمی‌توان ابن‌ملجم و اقدام او را در قابی بیرون از گرایش‌های دینی و سیاسی خوارج درک کرد؛ به‌ویژه که سیره عقیدتی و عملی این افراد دست‌کم سیصد سال بعد از شهادت حضرت علی (ع) علوم کلامی و فلسفه اسلامی را تحت‌الشعاع قرار داد و رویکرد همواره معترض‌شان، خلفای اموی و عباسی را با شورش و چالش مواجه کرد.

در واقع ابن ملجم، ضارب حضرت علی (ع) یکی از هزاران نفری بود که بعد از پایان تراژیک جنگ صفین، راه خود را از ایشان جدا کرده بودند و به دلیل خروج‌شان از پیروی حاکم و خلیفه وقت، «خوارج» نام گرفتند. 

خوارج؛ مدعیانِ اسلام راستین

روشن‌ترین بخش حیات سیاسی خوارج، پیدایش این گروه است که به جنگ صفین بر می‌گردد؛ زمانی که معاویه در آستانه شکست، به توصیه عمروعاص به نیرنگ متوسل شد و قرآن را بر سر نیزه کرد. گروهی از سپاهیان حضرت علی (ع) به دام خدعه معاویه افتادند و از حضرت علی (ع) خواستند جنگ را متوقف کرده و تن به حکمیت دهد. وقتی امام به ناچار 

رای سپاهیان را پذیرفت و نتیجه حکمیت اعلام شد، همینان از امام خواستند عهدشکنی کند و با این فرض که حضرت علی (ع) در قبول حکمیت دچار گناه شده، به ایشان فشار آوردند تا از گناهش توبه کند. پس از پایان تراژیک جنگ صفین، دوازده هزار نفر از سپاهیان در اعتراض به غائله حکمیت از حضرت جدا شدند و به جای کوفه راهی محلی به نام «حروراء» شده و هسته جمعیتی را گذاشتند که خود را نماینده شرع و تنها وارثان راستین اسلام می‌دانستند.

شاکله خوارج، سپاهیان و افرادی بودند که به طبقه قاریان یا قُراء تعلق داشتند و بر همین اساس شماری از محققان عقیده دارند رویکرد عملی و نظری خوارج را باید در پیوندشان با طبقه قاریان و پس‌زمینه بدوی-عربی‌شان جست‌وجو کرد. از دیدگاه طبقه قاریان، قرآن کتاب علم و اجتهاد نبود، بلکه کتاب عمل و تقوا بود.

قاریان به‌رغم عصبیت دینی، نه تنها مایل به انزوا و گوشه نشینی در خلوتگاه نیایش نبودند، بلکه به حضور در عرصه‌های اجتماعی اصرار داشتند و خود را تنها افراد دارای صلاحیت 

درباره قضاوت میان کفر و دین افراد و سرزمین‎ها می‌دانستند. رویکردی که مشکلات عدیده‌ای برای جامعه اسلامی ایجاد کرد.

«شورمذهبی قوی» و «عقلانیت ضعیف»، دو پایه‌ای بود که رفتار این گروه را صورت‌بندی می‌کرد. گروهی که ایمان را بر اخلاق مقدم می‌شمردند و هم‌وغمشان التزام سفت‌و‌سخت به ظواهر دینی بدون ملاحظات عقلانی بود. این گروه برای ابعاد خاصی از شریعت و دینداری اهمیت زائدالوصفی قائل بودند. ملاک و معیار در اندیشه خوارج، ظاهر قرآن و عمل به آن بود و عمده توش‌وتوان‌شان روی بخش‌هایی از سلوک دینی متمرکز بود که به معرفت و منطق کمتری نیاز داشت.

عصاره اجتهاد‌های بی‌مبنا و اندیشه‌های ظاهربینانه این طیف که بیش از هرچیز بر تاویلات شخصی مبتنی بود، تقسیم‌بندی افراد بر اساس ظاهر به «مومن» و «کافر» بود؛ با این توضیح که یک فرد یا ایمان داشت یا کافر و مهدورالدم بود. خوارج برای امام و خلیفه هم اهمیت دینی یا قدسی قائل نبودند و بر این باور بودند که خلیفه، همانند شیوخ قبیله در دوران جهالت، فردی برای اداره امور نظامی و حفظ منفعت افراد است؛ لذا اگر به‌گونه‌ای رفتار کرد یا تصمیم گرفت که با معیار‌های خوارج هم‌خوان نبود، نه تنها از او پیروی نمی‌کردند بلکه حق داشتند او را معزول یا محاکمه کرده و حتی به قتل برسانند. همین اصول عقیدتی بود که سه نفر از خوارج را بر آن داشت تا بعد از اتمام حج، حضرت علی (ع)، معاویه و عمروعاص را مهدورالدم بدانند و برای ترورشان برنامه‌ریزی کنند.

خوارج در دوران مدرن

عموم مردم بر این باورند که «خوارج» به‌عنوان یک جریان شناخته‌شده در تاریخ تطور سیاسی و اجتماعی مسلمانان سهم زیادی نداشته است، اما نگاهی عمیق‌تر نشان می‌دهد «خارجی‌گری» در عموم ادیان همچنان زنده است و کارکرد دارد. چنانکه حضرت علی (ع) فرمودند که نسل خوارج در اصلاب مردان و ارحام زنان باقی خواهد ماند.

«خوارج مدرن»، همانند اسلاف کلاسیک‌شان با ظاهربینی و باصطلاح تکلیف گرایی، اعمال دینی را به‌مراتب بالاتر و والاتر از هدف غایی و ماهیت دین می‌دانند و به واسطه همین دیدگاه با جمود، تعصب و خودشیفتگیِ دینی، هم مناسبات بین هم‌کیشان و هم تعامل با غیر هم‌دینان را مختل می‌کنند.

درک ناقص و سطحی از دین و برابر قلمداد کردن ظواهر دینی با جوهره شریعت و تعمیم آن به حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، پدیدآورنده رفتار‌هایی به نام دین می‌شود که در واقع خروج از دین است.

منبع: نونیوز

برچسب ها: خوارج ، مدرن ، اسلام
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار