تابستان سال ۱۴۰۰ خبر ناپدید شدن مردی میانسال به پلیس شهر قم اعلام شد. با شروع تحقیقات مشخص شد که این مرد ۶۶ ساله از افراد سرشناس و نیکوکار شهر بوده که صبح همان روز سوار بر خودروی پژو ۲۰۶ خود از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.
در حالی که تحقیقات برای یافتن سرنخی از وی ادامه داشت، عصر روز بعد مأموران کلانتری فرودگاه امام خمینی (ره) حین گشت در منطقه به یک خودروی پژو ۲۰۶ که در مسیری خلاف جهت در حرکت بود، مشکوک و متوجه شدند زن و مرد جوانی داخل خودرو با هم درگیر هستند.
مرد راننده به محض دیدن خودرو پلیس با سرعت فرار کرد و بدین ترتیب تعقیب و گریز آغاز شد. دقایقی بعد مأموران گشت پلیس موفق شدند خودرو را متوقف کنند.
هنگامی که مأموران برای بازرسی خودرو زن و مرد جوان را پیاده کردند، ناگهان با جسد مردی میانسال روی صندلی عقب روبهرو شدند که دست و پایش را بسته بودند. گزارش کشف جسد به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد و تیم جنایی راهی محل شدند.
در ادامه بررسیها، مشخص شد جسد متعلق به همان مرد نیکوکار است که ناپدید شده بود. با شروع تحقیقات مرد جوان که اعتیاد به مواد مخدر داشت گفت: من و همسرم وضع مالی بدی داشتیم. از آنجا که این مرد در شهر قم به نیکوکاری معروف بود به همسرم گفتم سراغش برود و از او درخواست کمک کند. چند بار این اتفاق افتاد و او هم به همسرم کمک کرد تا اینکه تصمیم گرفتیم او را گروگان بگیریم و پول کلانی به جیب بزنیم.
روز حادثه همسرم سراغش رفت و از او خواست به خانه ما بیاید تا با کمک وی مرا برای ترک اعتیاد به کمپ ببرند.
او که حرف همسرم را باور کرده بود، به خانه ما آمد و سه نفری سوار خودرواش شدیم، اما در مسیر کمپ ناگهان من با چاقو به او حمله کردم و با تهدید دست و پایش را بستیم و روی صندلی عقب انداختیم بعد هم کارت بانکیاش را گرفتیم و به سمت تهران منطقه رباطکریم آمدیم و تا میتوانستیم از حسابش پول برداشتیم. برای اینکه سروصدا نکند به او مواد مخدر تزریق کردم. روز بعد هم متوجه شدیم او مرده است. داخل خودرو با همسرم بر سر این موضوع که جسدش را کجا مخفی کنیم درگیر شدیم که پلیس ما را دستگیر کرد.
با تکمیل تحقیقات پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد و زوج جوان پای میز محاکمه رفتند. در ابتدای جلسه فرزندان مقتول برای متهمان درخواست قصاص کردند.
در نهایت پس از دفاع متهمان، قضات دادگاه کیفری مرد معتاد را به قصاص و همسرش را به ۲۵ سال حبس به خاطر معاونت در قتل عمد و هر کدام را به ۸ سال حبس برای آدمربایی محکوم کردند. با تأیید این حکم در دیوانعالی کشور، پرونده برای اجرای حکم به شعبه دوم اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد.
روزنامه ایران
پسرش از قصاص پدرش رضایت نده کلاه سرت نره خود خود هستی فقط اعدام درد درمان هست رضایت بدهید به درد جامعه نمیخوره درد زیر خاک میخوره
برای خلافکاران و معتادان در نظر گرفته بشه
و همشون را عقیم و
بعد تمام روز کار کنند .کشاورزی وووو
یا با دستگاه به پا
برای جمع اوری زباله در جنگل .جاده .دریا .اطراف مترو تهران ..کرج
بقدری گذارندن در زندان
سخت باشه که وقتی اسم زندان
میاد
لرز برای بدن خلافکاران بیفتدد
نباید زندان
دانشگاهی برای اموزش خلاف از یکدیگر بشه
چونکه وقتی از زندان بیرون میایند
حرفه ای تر میشوند
مثل بیگاری از زندانیان با غل و زنجیر در فیلم ها
زندان با آب وغذا و هوای خوب به چه درد میخوره
تازه شگردهاشون رو به اشتراک میزارن
عجب روزگاری شده با خوندن خبر خیلی ناراحت شدم
بنده خدا اومده کمک اتون کنه ، گرفتین طرف بستین ، بهش مواد زدین و طرف کشتید
واقعا چطور میشه یک نفر این قدر پست میشه