علیرضا خامسیان با انتشار متنی از انصراف در دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی خبر داد. متن وی را در ادامه میخوانید.
به عنوان فردی که بیش از ربع قرن فعالیتهای سیاسی و رسانهای دارم مطمئنا با شناخت از فضای سیاسی کشور و نوع نگاه مردم به موضوع انتخابات و جریانات سیاسی کشور نامزد انتخابات مجلس دوازدهم شدم اگرچه شخصا در گذشته به دوستان جوانی که قصد ورود به نهادهای نظارتی از جمله شورای شهر و مجلس را داشتند پیشنهاد میکردم با توجه به درخشش جوانان در فعالیتهای اجرایی بیشتر در این حیطه متمرکز شوند و نهادهای نظارتی را به افراد باتجربهتر در قانون گذاری محول کنند، اما به هر ترتیب با توجه به اقتضائات سنی که در رده پیشامیانسالی قرار دارم و اندک تجربهای که هم در تحصیلات آکادمیک کسب کردم و هم در فعالیتهای اجرایی و مرتبط با نهادهای نظارتی داشتم و همینطور عملکرد اسف بار مجلس یازدهم بواسطه حضور تعداد بیشمار از افراد بیگانه با مطالبات مردم تصمیم گرفتم علی رغم پیش بینی از نحوه مشارکت مردم در عرصه انتخابات ورود کنم که در مرحله سوم بررسی صلاحیتها یعنی مرحله مربوط به شورای نگهبان تایید صلاحیت شدم.
مشخص و واضح بود که به لحاظ گفتمانی باید منتظر تصمیم جبهه اصلاحات به عنوان مرجع تصمیم گیر این جریان درخصوص انتخابات باشم، ولی وقتی مشاهده کردم سخنگوی محترم این جبهه در تابستان امسال اعلام کرد که هیچ توصیه و تشویقی برای ثبت نام افراد در انتخابات اعلام نمیکنند مسجل شد تصمیم نهایی این جبهه در نهایت عدم مشارکت در انتخابات است راهبردی که نتوانست بدنه حامیان خود را اقناع کند و به همین دلیل نتوانستم تصمیم خود را منوط به اعلام راهبرد جبهه اصلاحات منطبق کنم.
بعد از اعلام تایبد صلاحیت با برخی بزرگان جریان اصلاحات و دبیران کل احزاب عضو جبهه اصلاحات و تعدادی از چهرههای حزبی مشورت کردم پیشنهاد اول تغییر حوزه انتخابیه به زادگاهم بابل بود که به دلیل اینکه سالها از این شهر که نقش مهمی در مناسبات سیاسی کشور دارد به دور بودم اخلاقا نمیتوانستم خود را به مردم این شهر بویژه نخبگان آن تحمیل کنم پیشنهاد دوم حضور در لیست نزدیک به گفتمان اصلاحات بود و پیشنهاد سوم انصراف از عرصه انتخابات.
با توجه به اعلام راهبرد جبهه اصلاحات مبنی بر اینکه در انتخابات مجلس لیستی ارائه نمیکند - البته در آینده تبعات این تصمیم را که پیشتر در یادداشتی با عنوان فرجام جبهه اصلاحات پیش بینی کرده بودم - خواهیم دید، طبیعتا لیستی وجود نداشت که بخواهم برای حضور در آن اقدامی انجام دهم، ولی با توجه به اینکه دبیران کل برخی احزاب اصلاح طلب قرار شد در مقام مشورتی به یکی از داوطلبین حوزه انتخابیه تهران برای تهیه لیست مستقل از جبهه اصلاحات مشورت دهند، همان عزیزان این حقیر را برای حضور در این لیست پیشنهاد کردند البته در این بین برخی مرتبطین با محور اصلی لیست مذکور به من پیشنهاد کرده بودند که برای قطعیت حضور در لیست شخصا یا با واسطه یکی از بزرگان اصلاحات با ایشان تماس گرفته شود که به هیچ وجه چنین پیشنهادی را قبول نکردم چه آنکه برای حقیر حضور در لیست دغدغه اصلی نبود و از سویی این اعتقاد را داشته و دارم که هویت حزبی و جریانی را نباید در ذیل بلیط یک شخص آن هم برای یک لیست انتخاباتی قرار داد.
با توجه به لطفی که دو تن از دبیران کل احزاب اصلاح طلب در جهت معرفی ام برای حضور در لیست مورد اشاره داشتند صلاح ندیدم قبل از قطعیت اعلام لیست از عرصه انتخابات انصراف دهم چرا که برای خودم قابل پیش بینی بود که به دلیل تاثیر گذاری برخی افراد و احزاب غیر اصلاح طلب در تهیه لیست مذکور و شناخت آنان از مواضعم حضورم در لیست را علی رغم آنکه آن عزیزان (دبیران کل احزاب اصلاح طلب مرتبط با این لیست) قطعی اعلام کرده بودند قطعی شده نمیدانستم و به لحاظ اخلاقی میبایست تا آخرین لحظه اعلام نهایی اعضای لیست مذکور منتظر میماندم و بعد اعلام انصراف میکردم.
بعد از اعلام نهایی این لیست تعدادی از دوستان هم نسل خودم پیشنهاد کردند که لیستی با حضور هم نسلان خود که به گفتمان اصلاحات معتقد هستند تهیه کنیم و همینطور تعدادی از همکاران رسانهای نیز پیشنهاد کردند که لیستی صنفی از فعالان رسانهای بدون در نظر گرفتن گرایشهای سیاسی منتشر کنیم که شخصا ضمن قدردانی و لطف همه این عزیزان ارائه لیست دیگر را حداقل برای حضور خودم در آن لیستها به مصلحت ندانستم.
انتخابات برای عدهای بیزینسی پرسود است و در این بازار مکاره کسی که "بیزینس من" نباشد نمیتواند آنچنان موفق باشد. انصراف از عرصه این انتخابات را آغازی دورهای جدید از فعالیت هایم محسوب میشود و البته تاکید میکنم که همچنان پایبند به بیانیه موسوم به روزنه گشایی هستم چه آنکه آن بیانیه هیچ ارتباطی با لیست خاص انتخاباتی ندارد و با نگاه به آینده نوشته شده است.