سالهاست که بحران فرونشست زمین، تهدیدمان میکند، بحرانی که به دلیل برداشت بیرویه آب، شدت بیشتری به خود گرفته و پیامدهایی را نیز به دنبال داشتهاست. هر سال در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور مانند تهران، مشهد، کرمان و حتی شهرهای تبریز و اردبیل چندین فرونشست اتفاق میافتد که گاهی خسارتبار نیز میشود.
چندی پیش در خیابان کارگر جنوبی تهران نیز فرونشست اتفاق افتاد و زمین یک مرتبه دهن باز کرد، هر چند شانس با رهگذران یار بود و این اتفاق در ساعت کم تردد رخ داد و بدون خسارت جانی ختم به خیر شد، اما زنگ خطر رسیدن فرونشست زمین به قلب تهران را به صدا درآوردهاست. معلوم نیست ادامه بیتوجهیها نسبت به کاهش مخاطرات فرونشست زمین چه پیامدهای جبرانناپذیری را به دنبال دارد. در همین راستا و به منظور بررسی اقدامات موردنیاز برای کاهش مخاطرات فرونشست زمین با دکتر علی بیتاللهی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی گفتگو کرده ایم.
باز هم یک حادثه دیگر در اثر فرونشست زمین و این بار در تهران، اتفاق افتادهاست. ارزیابی شما از فرونشست زمین در پایتخت کشور چیست و کدام مناطق آن، بیشتر در معرض خطر قرار دارند؟
حوادث فرونشست خیابان کارگر جنوبی اولین فرونشست تهران نبود و آخری هم نخواهد بود. ما از این حوادث حوالی سال ۹۶ در شهران نیز داشتیم، رویداد عظیمی که موجب قطع شدن گاز شد و همچنین در خیابان پیامبر، خیابان مولوی، میدان قیام، میدان محمدیه و سرای خیام نیز فرونشست داشتیم. در واقع این حوادث به طور مکرر اتفاق میافتد، حتی در همین خیابان کارگر منتهی ضلع شمالی میدان انقلاب، یعنی خیابان کارگر شمالی هم یک گزارش تهیه کردیم و همان حادثه آنجا نیز رخ دادهاست. اینها به دلیل این است که زیرساخت شهر تهران از زیستگاه وجود قناتها و مقارها خالی است و هر از چندی این دارد خودش را نشان میدهد. موضوع فرونشست که در این مورد به صورت فروریزش ناگهانی بود خوشبختانه به دلیل اینکه در آن لحظه ترددی در این نقطه نبود منجر به حادثه جانی و خسارت مالی شدید نبود، اما گویای خطر بالقوهای است که در ساختار تهران وجود دارد.
هر چه به سمت مناطق جنوبی تهران میرویم از کمربندی میانی به سمت جنوبی شهر میل کنیم، تعداد این حوادث و رخدادها بیشتر میشود. در جنوب و جنوب غرب تهران اثرات فرونشست به صورت ناحیهای هست و قسمت اعظمی از مناطق ۱۷، ۱۸ و ۱۹ متأسفانه درگیر فرونشست زمین هستند که این پدیده نسبت به سالهای گذشته دارد توسعه پیدا میکند و زمینهای بیشتری را در برمیگیرد؛ بنابراین مناطق جنوبی و جنوب غربی تهران از نظر زونهای مستعد برای فرونشست و فروریزشهای سطحی، استعداد بالایی دارند و خطر بالقوه آنجا زیاد است، به خصوص قسمت محدوده شهرری و همینطور مناطق ۱۷، ۱۸ و ۱۹ تهران در این کمربند واقع میشوند که زون فرونشستی بزرگی است، تا منطقه شهریار و از آنجا تا جنوب استان البرز گسترش دارد، یکی از بزرگترین میلهای فرونشست زمین در همین مناطق هست که ما در سمت جنوب غربی تهران بالای ۲۰ سانتیمتر در برخی از نقاط فرونشست زمین داریم و در جنوب استان البرز هم این امتداد را اگر گسترش بدهیم تا مرز ۳۲ سانتیمتر در سال فرا میگیرد.
وضعیت سایر استانها در رابطه با فرونشست زمین چیست؟
این وضعیت در استانهای دیگر کشورمان هم هست، در استانهایی مثل خراسان رضوی، فارس، اصفهان، کرمان به ترتیب پهنههای گستردهای از فرونشست زمین وجود دارد، البته در سایر استانها هم همینطور. جای تأسف است در استان سرسبزی مثل مازندران که به نسبه وضع آبی بهتری دارد، متأسفانه نرخ فرونشست در نیمه شرقی این استان تا حدود ۱۰ سانتی متر در سال رسیده که عدد بسیار بسیار بزرگی برای این خطه است. تنها استانی که آثار فرونشست خفیف یا ناچیز در آن دیده میشود، استان گیلان است. با این وضعیت و پرسپکتیوی که از خطر فرونشست در کشور ترسیم کردیم و طبق برآوردهایی که انجام دادیم به صورت نقشههای متعدد درآوردیم نزدیک به ۴۹ درصد جمعیت کشور در پهنههای فرونشستی یا مجاور این پهنهها قرار دارند و زندگی میکنند. متأسفانه جاهایی که جمعیتها زیاد است و کشور مجاور این پهنهها زندگی میکنند و بدتر اینکه جاهایی که جمعیت شهرها زیاد است و کلانشهرهای ما مستقر هستند به دلیل فشار بر آبخوان و نیاز آبی بالا، آنجا فرونشست تشدید پیدا کردهاست.
با این تفاسیر انتظار داریم که اقدامات ویژهای در خصوص کاهش خطرات فرونشست زمین در بعد برنامههای کلان ملی صورت بگیرد. آیا این کار انجام شدهاست؟
بله لازمه کاهش فرونشست یک برنامه ملی کاهش خطر فرونشست است که باید اعتبار به آن تخصیص داده شود و به طور جدی اجرایی شود، در غیر این صورت ممکن است به شرایط حساسی برسیم که دیگر آن موقع هر کاری هم انجام دهیم تأثیر نخواهد داشت! از نظر من بهترین شاخص قابل اندازهگیری میزان توجهمسئولان به فرونشست زمین، تدوین برنامه هفتم توسعه کشور است که متأسفانه اگر در آن، کلمه «فرونشست» را سرچ کنید حتی یک بار هم آن را نمیبینید؛ پس یعنی هیچ توجهی به آن نشدهاست. این نشان میدهد که بهرغم صحبتها و شعارهایی که از سوی مسئولان امر داده شدهاست در عمل آنها هنوز عمق فاجعه را لمس نکردهاند.
چه میزان از جمعیت کشور در معرض خطر فرونشست زمین هستند؟
۴۰ درصد جمعیت کشور در سکونتگاههایی زندگی میکنند که در معرض خطر فرونشست زمین است، علاوه بر آن شریانهای حیاتی، لولههای انتقال نفت، گاز و آب از یک طرف و نیز آثار تاریخی کشورمان به عنوان مثال تخت جمشید، نقش رستم، میدان نقش جهان در اصفهان همه اینها به طور مستقیم تحتتأثیر فرونشست زمین قرار دارند.
اقداماتی مثل تزریق آب به سفرههای زیرزمینی در دستور کار قرار گرفته و انجام شدهاست. آیا این اقدامات میتواند برای کاهش خطر فرونشست زمین کارا باشد؟
بله. این کارها در کشوری مثل چین، ژاپن انجام شده و اتفاقاً پاسخ بسیار مؤثری هم گرفته شدهاست. تا جایی که نرخ فرونشست در این کشورها یا متوقفشده، مثل دشت توکیو که فرونشست آن به صفر رسیدهاست، یا نرخ فرونشست آنها را به حداقل رساندهاست، مثل شانگهای. چنین اقداماتی قطعاً تأثیرگذار است به ویژه اقدامات دیگری، چون بهرهبرداری از روانآبها که در فصلی که نزولات جوی اتفاق میافتد و فصل مصرف آب در کشاورزی هم نیست. کشورهای درگیر خطر فرونشست معمولاً این روانآبهای سطوح شهری و اطراف آن را به سمت گودالهای طراحیشده هدایت میکنند تا آبخوانهای زیرزمینی را تغذیه کنند. چنین اقدامی سبب میشود که سطح آبخوانها افت پیدا نکند و گاهی موجب ترمیم آنها نیز میشود.
اگر این اقدامات انجام شود چند سال طول میکشد تا شرایط بهبود پیدا کند؟
اگر این اقدامات در کنار سایر اقدامات به صورت یک برنامه جامع درآید و لازمالاجرا شود، قطعاً ظرف پنج سال به یک وضعیت امیدوارکننده خواهیم رسید. من نمیگویم کلاً خطر رفع میشود، نه! میگویم میتوان به یک وضعیت امیدوارکنندهای برسیم.
اگر در این پنج سال نسبت به کاهش خطرات فرونشست زمین بیتوجهی صورت بگیرد، آن وقت چه اتفاقی خواهد افتاد؟
ما یک مدت زمان پنج تا ۱۰ ساله داریم برای اینکه اقدامات مقابلهای برای کاهش خطرات فرونشست زمین را انجام دهیم، در غیر این صورت فرونشست زمین مانند یک بیماری خواهد شد که دیگر دارو روی آن اثری ندارد. شرایطی که اصطلاحاً به آن شرایط غیرقابلبازگشت نیز گفته میشود؛ یعنی هر اقدامی هم انجام شود، تأثیرگذاریاش به شدت کم است، چراکه بعد از فرونشست زمین، پیوستگی سطح از بین میرود و تراکم لایهها، رفتهرفته زیادتر میشود و اگر تراکم این لایهها به حداکثر میزان برسد، نفوذپذیری خود را از دست میدهد و اصطلاحاً میگوییم «مرگ آبخوان فرارسیدهاست» آن وقت هر کاری کنیم کمتأثیر و بیتأثیر خواهد بود.
پیشنهاد شما برای جلوگیری از مرگ آبخوانها چیست؟
پیشنهادی که ما داریم، آن را به صورت کتبی به وزارت کشور و سازمان برنامه و بودجه ارائه دادهایم. نظرمان این است که به عنوان یک حرکت ملی تدوین مقررات ملی فرونشست زمین باید در کشور انجام شود؛ یعنی یک مقررات همهجانبه که هم از نظر حفر چاه، هم از نظر کشاورزی، نوع کشت و زرع، نوع آبیاری که باعث میشود مصرف آب زیرزمینی را به حداقل برساند. در جاهایی مثل اصفهان و فارس برخی از محصولات مانند برنج و هندوانه کاشته میشود که اینها محصولات آببر هستند و اصلاً مناسب آنها نیست. خب این مدیریت آبیاری و حتی نوع آن در کشت و زرع باید مورد بررسی و نظارت قرار بگیرد. از طرفی در برخی از نقاط کشاورزی با آبیاری غرقآبی انجام و منجر به هدر رفت آب میشود. علاوه بر آن مکانیابی صنایع آببر با اشکالات زیادی مواجه است و باید برای آنها برنامهریزی شود. همچنین باید مقاومسازی ساختمانها مدنظر قرار بگیرد؛ اینها مجموعه ضوابط و مقرراتی است که ما باید آن را به عنوان مقررات ملی فرونشست زمین در کل کشور ساری و جاری کنیم. اگر این کار شروع شود حداقل وظایف دستگاههای اجرایی مشخص میشود. من نوعی به تنهایی نمیتوانم مقابل فرونشست زمین اقدامی کنم. این اقدام باید همهجانبه باشد؛ وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی وزارت راه و شهرسازی، وزارت نفت و حتی شهرداریها باید وظایف و تکالیف خودشان را بدانند تا حداقل خسارتها را داشته باشیم و این کار ضرورت بسیار ویژهای دارد.
در حال حاضر هیچ قانونی برای فرونشست زمین وجود ندارد. درست است؟
در حال حاضر قانونی حتی به اندازه یک بند هم وجود ندارد تا مقررات ساخت و ساز یا نوع کشت محصول یا مکانیابی صنایع آببری، چون فولاد را در کشور مشخص کند. در صورتی که اگر قانون داشتیم که مثلاً در پهنای فرونشستی که عدد فرونشست آن مثلاً ۱۰ سانتیمتر در سال است بارگذاری صنایع فولادی و پتروشیمی ممنوع تلقی میشد، حداقل تکلیف همه را مشخص میکرد، اما الان، چون چنین قانونی وجود ندارد، افراد به استان خشک و کمآب مثل یزد میروند و در آنجا صنایع آببر تأسیس میکنند که با نیاز آبی فراوان مواجه میشود و به آبخوانها فشار میآورد که سطح آب را کمتر و فرونشست را تشدید میکند. در واقع یک نقض غرض عمده صورت میگیرد. البته این فقط یک بعد قضیهاست. در حال حاضر چندین باب مدرسه به دلیل خطرات فرونشست زمین تخلیهشده و خیلی از خانهها ترک خوردهاست. متأسفانه در وضعیتی هستیم که نیاز به اقدامات ویژه و جدی دارد، اما همانطور که گفتم انعکاسی از حساسیتها و توجهات آن در برنامه هفتم توسعه وجود ندارد و حتی یک واژه فرونشست هم در این برنامه گنجانده نشدهاست.
منبع: روزنامه جوان