زن جوان که پس از ۶ سال زندگی مشترک با درمان و نذر و نیاز باردار شده بود وقتی در یک سانحه رانندگی فرزندش سقط شد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.

زوج جوان وقتی وارد شعبه دادگاه شدند قاضی نگاهی به پرونده آن‌ها کرد و سپس رو به زن جوان که درخواست طلاق داده بود کرد و گفت: دخترم شما هنوز سنی ندارید که پا به دادگاه خانواده گذاشته‌اید و می‌خواهید جدا شوید.

زن جوان که بغض داشت سرش را پایین انداخت و سکوت کرد قاضی گفت: خب حالا ماجرا را برایم تعریف کن ببینم به چه دلیلی دادخواست طلاق دادی؟

دختر که داشت ناخن‌هایش را می‌جوید گفت: این مرد زندگی مرا نابود کرده است ببینید به چه روزی افتاده‌ام که از شدت اضطراب ناخن‌هایم را می‌جوم.

شوهرش با دیدن این صحنه گفت: آقای قاضی من عاشق همسرم هستم از روز اولی که مرجان را دیدم عاشقش شدم ما دانشجوی رشته ادبیات فارسی بودیم و هر دو عاشق شعر و شاعری ما با شعر‌های استاد شهریار عاشقی کردیم.

قاضی لبخندی زد و گفت: پس شروع عاشقانه‌ای داشته‌اید.

مرد جوان گفت: بله بسیار عاشقانه ما ۴سال دوران دانشجویی با هم دوست بودیم و همه می‌دانستند من چقدر عاشقم. الان هم نزدیک به ۶ سالی هست که باهم زندگی مشترک داریم خوشبخت بودیم تنها حسرت‌مان بچه‌دار شدن بود که بعد از کلی دوا و درمان و نذر و نیاز بالاخره خدا به ما یک فرزند داد، اما در یک سانحه رانندگی بچه سقط شد.

در این لحظه مرجان از جای خودش بلند شد و گفت حادثه نبود سانحه نبود تو بچه‌ام را کشتی تو که رانندگی بلد نبودی تو به عمد سبقت گرفتی و باعث تصادف شدی تو قاتل بچه منی؟!

چند دقیقه‌ای سکوت همه جا را فرا گرفت مرد سرش را پایین انداخته بود که ناگهان مرجان با همان صدای پر از بغض گفت: آقای قاضی من واقعاً شوهرم را دوست داشتم، اما الان دیگر ندارم به‌خاطر اینکه می‌توانست با درست رانندگی کردن مانع این اتفاق بشود.

او می‌دانست ما بعد از ۶ سال با بدبختی و سختی بچه‌دار شده بودیم باید مراقبت می‌کرد. اگر سرعت نمی‌رفت اگر سبقت بی‌جا نگرفته بود الان بچه‌ام زنده بود.

شوهرش در حالی که گریه می‌کرد گفت: آنقدر مرا عذاب نده این چه حرفی است من هم به اندازه تو ناراحت و عزادارم او بچه من هم بود.

مرجان گفت: اگر عزادار بودی الان اینجا نبودی من وقتی گفتم طلاق می‌خواهم من را درک نکردی می‌توانستی حداقل به من دلداری بدهی آرامش بدهی این مصیبت بزرگی است، چون من دیگر نمی‌توانم بچه‌دار شوم و تو باعثش بودی.
قاضی گفت: دخترم من تو را درک می‌کنم می‌دانم حادثه‌ای دلخراش رخ داده، اما طلاق راه‌حل مناسبی نیست و من می‌خواهم خواهش کنم بیشتر فکر کنی حیف این زندگی عاشقانه است که خراب بشود نباید سریع و احساسی تصمیم بگیرید.

بعد از صحبت‌های قاضی مرجان از جای خودش بلند شد و بدون هیچ حرفی اتاق را ترک کرد و قاضی رو به شوهرش کرد و گفت کمی بیشتر مراقب همسرت باش پسرم او الان به تو بیشتر از قبل نیاز دارد اوضاع که بهتر شد حتماً مرا در جریان حال همسرت بگذار. مرد جوان تشکر کرد و به دنبال همسرش از اتاق بیرون رفت.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

متأسفانه حادثه‌ای که برای این زوج جوان رخ داده سبب شده آن‌ها دچار یک شوک عاطفی عمیق شوند و اینکه مرجان احساس می‌کند باعث این اتفاق شوهرش بوده فقط به‌خاطر این است که او به آن بچه وابسته بوده که البته کاملاً امری طبیعی است چرا که او یک مادر است شوهرش هم باید این حال همسرش را درک کند چرا که او آسیب روحی دیده و باید با گفتگو و محبت دوباره احساس عشق را بین خودشان بازسازی کنند تا آن حادثه را در کنار هم کم کم فراموش کنند.

اما همسرش به جای محبت و جبران گذشته با او همراه شده و به دادگاه آمده تا جدا شوند و این موضوع بیشتر زن جوان را حساس کرده به حدی که احساس می‌کند دیگر او را دوست ندارد و باید زندگی‌اش را جدا کند درحالی که شوهرش می‌تواند با دلگرمی و صبر و حوصله او را به زندگی برگرداند.

برچسب ها: سانحه تصادف ، طلاق
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۱۶ ۱۱ اسفند ۱۴۰۲
سکه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۱۱ ۰۲ بهمن ۱۴۰۲
زنا نه پول میخوان نه امکانات فقط قربون صدقه میخوان
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۴۱ ۰۱ بهمن ۱۴۰۲
خدا شفا بده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۴۳ ۰۱ بهمن ۱۴۰۲
عجبآ! !! عاشق چه آدم زبون نفهمی شدی مرد حسابی
خدا بهت صبر بده بتونی تا آخر عمر تحملش کنی
Iran (Islamic Republic of)
Shadi
۱۴:۳۹ ۰۱ بهمن ۱۴۰۲
شما آقایون تا جوابتونو میدیم دس به کتک زدنتون خوبه . مجبور به طلاق میشیم
United States of America
ناشناس
۱۰:۰۸ ۰۱ بهمن ۱۴۰۲
حق با مرجان هست بعضی از آقایان واقعا وقتی همسرشان باردار هست خیلی بی‌دقتی میکنند مثلاً تو رانندگی روی دست اندازها بجای اینکه سرعت خودرو را به صفر برسانند و آروم رد شوند با همان سرعت پرش میکنند ویا با یکی که درست رانندگی نکرده با هاش کل میندازند با لج و لجبازی تو جاده کارهای پر خطر انجام میدهند دیگه فکر نمی‌کنند همسر بار دارشون کنار دست شون نشسته حالا خانم هر چی داد بزنه و تذکر بدهد بیشترر لج میکنن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۳۰ ۰۱ بهمن ۱۴۰۲
قشنگ معلومه تدوین گر این خبر فیلم هندی زیاد میبینه.احتمالا موقع کارش کای هم گریه کرده.اطلاع رسانی کنید،تجزیه و تحلیلش با خواننده.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۰۹ ۰۱ بهمن ۱۴۰۲
هزینه های ناباروری بایستی به صفر برسد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۵۶ ۰۱ بهمن ۱۴۰۲
بیشتر شبیه داستان ، قصه های شب رادیو بود.
آخرین اخبار