۱۳ دی بود، هوای شهر مانند روزهای قبل خشک و سرد بود.
صبح جمعهای از روزهای تعطیل و مردم در مرز خواب و بیداری که ناگهان، همه جا با انتشار یک خبر ترکید.
سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس درحمله پهپادی دشمن درنزدیک فرودگاه بغداد آسمانی شد.
خبر تند وتیز و تلخ بود و آنچنان شوک قوی بود که جهان را بعد رفتنش باقدرتمندترین تکانههای غیر زلزلهای لرزانید.
سردار حاج قاسم سلیمانی افتخار و نابغه نظامی و نورچشم کرمانیها زاده اول فروردین ۱۳۳۵ در روستای قنات ملک رابر بود. همانجایی که زمستانهای سرد و سوزناک و تابستانهایی دلپذیر و خنک داشت.
همانجایی که عشایر زاده بودند و آزاده بزرگ شده بودند.
بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی حاج قاسم به دنبال کار و در کنار آن تحصیل درجات بالاتر راهی شهرکرمان مرکز استان شد تا بعدها بنا و سپس کارمند یکی ادارات استان.
اما آنچه قاسم کم سن و سال را تبدیل به فرمانده رشید گردان و سپس لشکر همیشه پیروز ثارالله کرمان کرد، رشادت و بی باکی این نوجوان قنات ملکی بود.
خانم شهین نیک ورز فرمانده بسیجی است که سالها افتخار آشنایی و ارتباطی نزدیک با خانواده سردار دل ها دارد.
قاسم ۱۰ ساله و شجاعت شبانه
زنی مهربان و خوش صحبت که گفت و گو با مرا فرصتی برای تجدید خاطرات خوش گذشته میداند.
میگوید گفت و گویی با خانواده شهدا در روستای قنات ملک داشته است و آنان از خاطرات شجاعتهای حاج قاسم درکودکی میگفتند و اینکه حاج قاسم و جمعی دوستان که به تازگی سواد دارشده بودند، پنج شنبه شبها قصیده مشکل گشا را برای خانوادهها به شکل خانه به خانه میخواندند و از آنجا که تعداد بچههای سواد دار روستا کم بوده، گاهی هر ۵ شنبه شب باید قصه مشکل گشا را تا ده بار میخواندند.
وی به نکته جالبی اشاره میکند و اینکه زمستان ها که هواسرد و برف و یخبندان بود، بچهها کمتر خانههای دورتر روستا را برای خواندن قصه مشکل گشا سرمی زدند؛ اما تنها کسی که علی رغم تاریکی، سرمای زیرصفردرجه و خطر حمله حیوانات وحشی به خانههای دورتر سر میزد، قاسم کم سن و سال بود.
پرش در ارتفاع کوتاه عادتی که تا بزرگسالی ادامه داشت
نیک ورز اضافه کرد: در روستای قنات ملک دو کوه درکنار هم و در میان آن آبشاری وجود دارد که رفتن بالای این کوهها کار هرکسی نبود، اما تمام روستاییها خاطرات قاسم ۱۲ ساله را یادشان هست که بین دو کوه را با شجاعت تمام میپرید و حتی تا سنین میانسالی هرگاه به قنات ملک سرمی زد، برای محک توان بدنی ش پرش بین دو کوه و آبشار را انجام میداد.
خانم نیک ورز مسئول تیم حفاظت بانوان در بیت الزهرا حاج قاسم بود و زمانی که حاج قاسم به کرمان میآمد ازجمله کسانی بود که در دیدارها حاضر بود.
میهمانان خارجی و کشوری زیادی را یاد میآورد که میهمان حاج قاسم بودند، از لبنان و عراق و فلسطین و دیگر کشورها، گاهی خانمهای خارجی و میهمانان کشوری میآمدند و بنده هم در معیت حاضر میشدم.
وی میگوید: از بین فرزندان حاج قاسم در مهربانی و حتی نوع خشم ناشی از کم کاری افراد دخترشان زینب به حاجی شباهت دارد.
نیک ورز بیان کرد: حاج قاسم گاهی که جدی میشد و بعضاً او را خشن معرفی می کردند. این نوع برخوردشان هم زیاد ناراحت کننده و آزار دهنده نبود و متوجه بود با هرکسی متناسب با نوع رفتار اشتباهش برخورد کند.
از علاقه شدید بچههایی که پاتوق شان بیت الزهرا نبود؛ اما با دیدن حاج قاسم و جذبه خاصی که داشت، پای ثابت مراسمهای بیت الزهرا شدند میگوید.
نیک ورز ادامه میدهد: درسالهای متمادی پایگاه بسیج ما دارای رتبه برترکشوری و خودم نیز جزو فرمانده هان زن بسیجی نمونه کشوری معرفی شدم؛ اما روحیه زیبایی حاج قاسم یادمان داده بود در بند کارت و عضویت و مسائل اداری نباشیم؛ ولی ازسال ۷۸ اجباراً تابع امر سیستم شدیم.
نیک ورز اضافه کرد: یادم هست تولد حضرت معصومه بود. رفته بودم هدیهای برای دخترها بخرم که همسر شهید سلاجقه تماس گرفتند وگفتند آماده باشید حاج قاسم دعوت تان کرده است، با تعجب سوار ماشین شدم و در روستای پدری حاج قاسم پباده شدیم و ایشان که درجمع چند میهمان کشوری بودند ما را از بین در منتظر دیدند و شخصاً تشریف آورده ما را به اتاقی درخانه پدری شان هدایت کردند و خودشان از سماوری که در اتاق بود برایمان چای ریختند و به جرات میگویم خوش طعمترین چای عالم بود که خوردیم.
از کار کردن حاجی در هیات و مردم داری اش، میگوید: حاج قاسم که به نگاه جدی اش مشهور است، وقتهایی که برای روضه از پلههای بیت الزهرا بالا میآمد، نگاهش عجیب معصوم ومهربان میشد. با همان حالتی که یکی از ابروهایش را بالا میانداخت، وقتی هم روضه تمام میشد دوست داشت چایی بریزد که بچهها مانع میشدند؛ اما آخربار کار خودش را میکرد و برای بچههایی که آنجا خدمت رسانی میکردند، سینی چایی میبرد.
خانم نیک ورز دنیایی از خاطره دارد، درباره همسایه داری حاج قاسم اظهارکرد: هر وقت حاجی از سفر میآمد به همه همسایهها سر میزد. مخصوصا یک همسایه غیرمسلمان داشتند که تاکید کرده بودند کسی جلوی خانه ایشان خودرو پارک نکند، وبعد از کار هیات نیز میگفتند خانم نیک ورز حواستان باشد از غذای تبرکی برای همه همسایهها بدهید.
نکته عمیقی درباره حاج قاسم میگوید و آن این بود که میگویند شهادت توفیقی بود که خدا به حاج قاسم داد؛ در حالی که من نظرم این است که حاج قاسم برای این توفیق الهی خیلی زیاد تلاش کرد.
دارم حرفش را مزه مزه میکنم حاج قاسم تلاش کرد و به گفته خودش در کوهها و دریاها و دشتها به دنبال شهادت بود؛ اما خداوند او را به گونهای شهید کرد که فرمانده جبهه بین المللی مقاومت نام گرفت و شهید سلیمانی قویتر از حاج قاسم قنات ملکی کارخودش را انجام داده و میدهد.
خانم ه__ از خبرنگاران با سابقه بالای کرمانی است که خاطرات زیادی از دیدار و گفت و گو با حاج قاسم دارد، اما تلاشهای من برای گفت و گو با وی به جایی نمیرسد، وی که نویسنده کتابهایی در حوزه دفاع مقدس است، میگوید: یادم هست چندین سال قبل درجلسه شورای فرهنگ عمومی یک شخصیت شاخص فرهنگی را باید به تهران معرفی میکردند. همه به اتفاق، شخصیت حاج قاسم را به سبب برگزاری کنگره عظیم شهدای استان کرمان و سیستان و بلوچستان، چاپ کتب خاطرات و زندگی نامه شهدا، راه اندازی و فعال کردن موزه دفاع مقدس کرمان و این چنینی اقدامات تاثیرگذاری معرفی و در آن نشست ۹۹ درصد افراد به انتخاب حاج قاسم رای دادند در ادامه شیطنتهایی شد و نام فرد دیگری را قصد داشتند معرفی کنند که با اعتراض شدید اعضای شورای فرهنگ روبرو شد.
وی ادامه داد: آن زمان حاج قاسم تلفن هایش را جواب میداد و من با وی تماس گرفته و گلایه کردم از اتفاق رخ داده که ایشان گفت عیب ندارد. این آقا شخصیت بزرگی است از بچههای جبهه وجنگ و کارهای خوبی در کارنامه دارد و به من گفتند به این مسائل اهمیت ندهید.
وی خاطره دیگری از چای تازه دم روضههای بیت الزهرا دارد و میگوید یکی از بچههای بیت الزهرا تعریف میکرد گاهی از ابتدای روضه تا اخر به دفعات مکرر از من چای میخواست. من تعجب می کردم، چون می دانستم ایشان زیاد چایی خور نیست و بعداً متوجه شدم این کار را برای تست چای و اینکه دایم چای تازه دم و خوش عطر در مراسمهای روضه توزیع شود، انجام میدهد.
حاج قاسم شبیه خودش بود از یک طرف فردی که مانند دیگران زندگی خصوصی و علایقی داشت که آن علایق را فدای حق کرد و از سویی شخصیت نظامی و وظایف سنگینی که بر دوش داشت، و در همه اینها موفق بود، با این جمله گفت و گویم را با خانم ه. تمام میکنم.
کسی چه میدانست پسرکی که شجاعتش بین اهالی روستا مثال زدنی باشد، روزگاری از گستره روستا، شهر، استان وکشورش بیرون برود و بشود خار چشم دشمنان و عکسش کابوسی برای دشمنان قسم خورده دین اسلام ناب محمدی شود.
درود بر آن رزمنده ساده و مهربانی که دفاع مقدس نیز خاطرات رزمهای شجاعانه و تزهای جنگی اش به ویژه در عملیات بیت المقدس را بیاد خواهد داشت.
امشب چهارمین سالگرد آسمانی شدن قاسم بن حسن سلیمانی است، مردی که با نان حلالی که درسفره فرزندانش گذاشت، تاریخ بشریت را از دور دستترین تا نزدیکترین نقاط، متحول کرد آن هم با بزرگ کردن فرزندی به نام سرباز قاسم سلیمانی، شهید القدس.
مرضیه السادات حسینی راد
خداوندا ما را در زمره رهروان ایشان قرار بده انشالله
صلوات بفرست بر محمد و آل محمد
خدا لعنت کنه هر کی که در شهادت حاجی دست داشت
چرا با بابک زنجانی ها راندخورها،فقر،کودکان کار،فساد بانکی مملکت،فساد اقتصادی مملکت.........
....کاری نکرد.واقعا مردم چقدر کوتاه فکرن ودر خواب هستین
....خداوند رحمان از قتل و کشتار و تجاوز بیزار است...چاپلوسی می کنید روش های مختلف وجود دارد....خداوند رحمان روحشان راشاد کند و یک سرباز وطن بوده است وهمه اورادوست داریم وشاید نزدیک به یک ميليون شهید مطهر درایران باشد..همه جان را برای امنیت دیگران ومن و شما دادند دارند مزد دوجهان رادریافت می کنند یکی بهشت برین یکی نام جاودان ودیگری بازماندگان بی نیاز....بی تربیت پاچه خواری نکن...بخدا قسم من هر جمعه خیرات می کنم وبین مردم تقسیم حتی اگر بسته شکلات ناقابل....ولی پاچه خواری نمی کنم....چونکه میدانم خداوند رحمان صدایمان رامیشنود و درضمن شهیدان هم از خیرات باخبر هستند چونكه زنده هستند......بی تربیت بی خانواده پاچه خواروچاپلوس
به نظر من خداوند او را برای خودش خلق و هدایت کرد تا برای جهان نور باشد
میتونی پسر نوح باشی یا پسر پیرمردی زحمتکش اما خروجی بسیار متفاوت است.
لعنت به یزید لعنت به آمریکای جهانخوار وترامب و همدستانش
روحت شاد
ولی یعنی بقیه نان حلال نخوردن؟
توجان دادی که تا جانها بماند
توخون دادی که تا ایمان بماند
که راهت سرخ و جاویدان بماند
کنون خونت ثمر داداست سردار
دمی بنگر توسر از خاک بردار
زخونت عرصه بر صهیون تنگ است
مریدانت چوشیر در حال جنگ است
زخونت یک جهان هوشیار گردید
جهانی گربخواب بیدار گردید
بگیریم انتقامت را ز صهیون
اگر ازخون ما دنیا چو جیحون
شده رسوا زخونت دشمن زشت
درو خواهد کند آنشّر که خودکشت
روح این دو عزیز برگوار شاد
همه ایرانیان مدیون ایشان هستند
هر چه
صادقانه در کف ترازو
برای وطن گذاشتند
Inside the persecuted church of Iran
Documentary series
Radical
خدای متعال هم به همین خاطر نام و یاد این عزیز را بزرگ کرد.
خداوند رحمتش کنه و ما را هم به او با شهادت وصل گرداند.
روحش شاد که مرد خدا بود
ان شاالله ما هم مثل شما عاقبت بخیر بشیم