جام طلای حسنلو یکی از شاهکارهای دنیای باستان از شهر تاریخی حسنلوست که دارای نقوشی بسیار بی نظیر، بی بدیل و یکی از شاهکارهای باستان شناسی است. تاکنون کتابهای متعددی از این اثر در دنیا چاپ شده است. جام طلایی سه هزار و ۲۰۰ ساله حسنلو، اثری شگفتانگیز و خیره کننده است که وجود صنعتی بسیار ظریف و درخشان را در تمدن آذربايجان غربی نشان میدهد؛ اثری که وقتی تیم آمریکایی به رهبری رابرت دایسون آمریکایی اقدام به کاوش این منطقه کرد، باور نداشت چنین گنجی را یافته است. جام طلایی حسنلو در آوار یک ساختمان سوخته در تپه دژ حسنلو در سال ۱۹۵۷ میلادی (۱۳۳۶ هجری شمسی) کشف شد؛ جایی که انگار زمان در آن متوقف شده بود؛ ۹۰۰ سال قبل از میلاد در این مکان آتشسوزی بزرگی روی داده بود و اجساد و اشیای زیادی در زیر لایههای خاکستر و آوار مدفون شده بودند. بر روی بدنه این جام پرآوازه، نقشهای بسیاری نگاشته شده است که گمانمیرود داستانی حماسی را بازگو میکند. این جام که در زیر اسکلت مردی به دست آمده، ضربه خورده و کج شده است. کارشناسان بر این باورند که این مرد با در دست داشتن جام در حال فرار از دست سپاه مهاجمان بوده، و، چون در حال فرار جانش را از دست داده جام زیر فشار بدنش ضربه خورده و کج شده است. این جام هماکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود. درباره این جام مستند «جام حسنلو» توسط محمدرضا اصلانی ساخته شده است. او سال ۱۳۴۶ این مستند را بر اساس ماجرای کشف جام تمام طلای حسنلو ساخت.
بزرگترین پلان در «جام حسنلو» تنها سه ثانیه است
محمدرضا اصلانی کارگردان فیلم «جام حسنلو» در این زمینه گفت: زمانی که این فیلم ساخته شد، من بیست و سه ساله بودم. آن زمان طراحی بخش پژوهش در تلویزیون را من و فریدون رهنما انجام دادیم. این بخش را برای موضوع ایرانشناسی پی ریزی کردیم که طرح آن از جانب تلویزیون پذیرفته شد. قرار بر این بود که سینماگران جوان را دعوت کنیم تا از سرزمین مادری خود فیلم بسازند که کیمیاوی از مشهد و تقوایی از جنوب فیلمهایی را مقابل دوربین بردند.
وی با بیان اینکه ما اشیا را میبینیم تا معنا را کشف کنیم، افزود: در فیلم چشمها بیننده را تماشا میکند، چراکه از نظر من بیننده همان حلاج است و سرنوشت او همچنان و در نظامهای سرمایه داری برای بشر رخ میدهد. نباید به اشیا تصوری همچون برده داشت. چراکه این جام زنده است و سخن خاموشی دارد که باید کشف شود. این جام خود دارای داستان است بنابراین میتوان آن را به داستانهای دیگری نیز نسبت داد. برای همین، در ابتدای فیلم صداهایی از زندگی روزمره شنیده میشود. این جام مربوط به تاریخ گذشته نیست و برای امروز است. نسبت گذشته با زمان حال منقطع نیست بلکه زمان حال تجمیعی از گذشته است. آینده نیز در زمان حال وجود دارد. گذشته هیچ وقت همانی نیست که خود بوده بلکه، آنی است که ما در آن بودهایم.
کارگردان فیلم «شطرنج باد» گفت: بزرگترین پلان در «جام حسنلو» تنها سه ثانیه است. شما فکر کنید ابعاد این جام تنها بیست سانتی متر در بیست سانتی متر است. آن زمان فیلمبرداری یک کار سینمایی درهشت تا دوازده روز انجام میشد. ما ۲۳ روز فیلمبرداری کردیم. نورپردازی این اثر بسیار دشوار بود. باید به نوعی نورپردازی صورت میگرفت تا دیافراگم کمتر از هشت نباشد، زیرا در غیر اینصورت تصویر از حالت فوکوس خارج میشد.
اصلانی بیان کرد: عادت یعنی ندیدن و ندیدن به معنی مرگ است. اشیا زندانی عادت ما هستند و ما باید بتوانیم رویه را تغییر دهیم و رسالت فیلم مستند، چنین چیزی است. من سال ۸۶ و سی سال پس از «شطرنج باد» فیلم سینمایی دیگری ساختم و تا امروز دیگر کار نکردم و اگر با حساسیت به این مسئله نگاه کنیم، خود کمتر از ماجرای حلاج نیست. هنوز کسی از من نمیپرسد چرا دیگر فیلمی نساختید.
اصلانی درباره شیوه کاری خود گفت: به جز فیلمی که درباره بانک ساختم، هیچ وقت کسی سوژه فیلمهای من را انتخاب نکرده است و تنها خودم درباره آن تصمیم میگیرم. من با موضوعات فیلمهایم زندگی میکنم. دورهای با مرحوم رهنما برنامهای را درباره بزرگان و چهرههای عرفانی تهیه میکردیم که از مراجع مهم ما، «تذکره الاولیا» بود. چون در آن زمان منابع به راحتی در دسترس نبودند، من برای تحقیق به کتابخانه مجلس و کتابخانه ملی میرفتم و رهنما متنها را تنظیم میکرد و آقای قائم مقامی آنها را میخواند. آن هنگام نیز یکی از متنها متعلق به حلاج بود و بنابراین من این کتاب را از پیش میشناختم.
اصلانی با بیان اینکه اصولاً به امید و ناامیدی اعتقادی ندارد، گفت: جهان دائما در حال تغییر است و اخلاق باید خود را با به صورت منظم با شکل جدید جهان تطبیق دهد. توصیه میکنم فراسوی امید و ناامیدی حرکت کنید و تنها به فکر عملی خلاق و سازنده باشید، حتی اگر آن عمل اشتباه باشد. انسان تنها موجودی است که اشتباه میکند و هنگامی که مرتکب اشتباه میشود، یعنی هنوز زنده است انسان تنها موجودی است که اشتباه میکند و خود را به سمت ناشناختهها پرتاب میکند. اگر در چاله بیفتید بهتر از حرکت در مسیری مستقیم است. راه صاف برای افرادی است که راه رفتن بلد نیستند. راه رفتن برای افرادی است که به بی راهه میروند و باید این نکات را آموخت.
اصلانی با بیان اینکه از نظر من انسان جام اصلی است و این موضوع در فیلم وجود دارد، بیان داشت: وقتی یک اثر در زمان خود موفق نمیشود، جریانی ایجاد نمیکند، اما این فیلم تأثیرات خود را داشت و نکته جالب این است که تا آن زمان اصلا کسی این جام را نمیشناخت. در جامعه روشنفکری ما نیز حلاج جایگاهی نداشت و فیلم «جام حسنلو» باعث مطرح شدن او شد و چند سال بعد توجه به این شخصیت زیاد شد و حتی تعزیه حلاج به صحنه رفت و اینها تاثیرات این فیلم هستند.
فیلم «جام حسنلو» باعث مطرح شدن این شی تاریخی شد
ارد عطارپور کارگردان کشوران درباره «جام حسنلو» گفت: امروز شاهد یک فیلم بسیار خوب هستیم که در سال ۱۳۴۶ ساخته شده است و فرصت تماشای این اثر ممکن بود که دیگر فراهم نشود. «جام حسنلو» یکی از فیلمهای مورد علاقه من در سینمای مستند است. در سال ۱۳۳۷ رابرت دایسون به همراه گروهش که در ایران حفاریهای باستان شناسی انجام میدادند، در تپه حسنلو این جام را پیدا کردند. جامی که مانند بسیاری از آثار دیگر از جمله جام شیردال مارلیک، مچاله شده است.
وی ادامه داد: بر روی این جام تصاویری روایت پردازانه حک شده است. آن زمان این اثر به اندازه بعضی الواح مکشوف مانند لوح داریوش سر و صدا ایجاد نکرد و فیلم «جام حسنلو» باعث مطرح شدن آن در محافل شد. نزدیکی این تصاویر اسطورهای که روایتی داستانی دارد و نزدیک کردن آن به دوره نزدیک به منصور حلاج، اتفاق ویژهای است. هر لحظه از این فیلم به نکات ریزی اشاره دارد.
عطارپور درباره ویژگیهای این اثر نیز گفت: فیلم از نظر تکنیکی از زمان خود بسیار جلوتر است و انقلابی در این زمینه به شمار رفته و نوع دیگر از بیان را به کار میگیرد. پیش از این اثر، فیلمی که با شکستن قالبهای تکراری و وارد شدن به عرصههای نو راهی تازه را در پیش گیرد وجود نداشت. مدتی پیش در محفلی حاضر بودم که فیلمهای تجربی روز را نشان میدادند و در میان آنها آثار خوبی وجود داشت. با این وجود و در مقایسه با آن فیلمها، اثر آقای اصلانی از نظر بیانی همچنان حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و همچنان به عنوان یک اثر نو و جدید دارای ارزش است. فیلمی که غیر قابل تقلید است، هرچند بسیاری از مستند سازان از آن تاثیر گرفتهاند.
عطار پور بیان داشت: فیلم دارای روایت است و هنر اصلانی در این است که روایت را از عصر بخصوصی گرفته و آن را با اسطورهها و نمادهای میترایی تلفیق کرده است؛ بنابراین زمانی که صدای فردی همچون هیتلر را در فیلم میشنویم، جای تعجبی ندارد چراکه با تصاویر کاملا هماهنگ است. روایت فیلم با هوشمندی از تذکره الاولیا برداشته شده و با تصاویر یک جام ترکیب شده است. از من خواسته شده بود که بر اساس پیکره مرد شمی فیلمی بسازم. اثری که نشانه حماسه و رستاخیز ایران است و من فکر میکردم چگونه میتوان این کار را صورت داد. در صورتی که اصلانی با نگاهی ویژه موفق به انجام این کار شده است. من معتقدم یک نگاه هنرمندانه پشت این کار است. چشمها در این اثر و نیز فیلم «جیغ» وجود دارد.
عطار پور با بیان اینکه اغلب اوقات شرایط ساخت فیلم فراهم نیست، بیان داشت: زنده یاد سینایی فیلمهای مختلف پرتره مخصوصا درباره نقاشهای مختلف ساخته بود. خود او به نقاشی علاقهمند بود و همه این فیلمها را کارگردانی کرده بود تا بتواند فیلم اصلی خود درباره «رضا عباسی» را بسازد. سینایی بیست سال در پی ساخت آن فیلم تلاش کرد و با حسرت ساخته نشدن اثر مورد علاقهاش از دنیا رفت. آقای اصلانی مایل هستند فیلمی درباره مولانا بسازند، اما هیچ حمایتی از او صورت نمیگیرد. «جام حسنلو» فیلم یک جوان بیست و سه ساله بود و بدون آنکه تمایزی میان سینمای داستانی و مستند قائل شوم، از نظر من «جام حسنلو» یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است.