همه ابرقهرمان‌ها و قهرمان‌هایی، چون سوپرمن، بتمن، مرد عنکبوتی، مرد آهنی، ثور، ترمیناتور، راکی، رمبو و... از اتاق فکر استودیو‌ها و کمپانی‌هایی بیرون می‌آیند که صهیونیست‌ها آن‌ها را اداره می‌کنند.

سوپرمن به‌عنوان نخستین ابرقهرمان کتاب‌های کمیک آمریکایی و بعد سینما، راه را برای ابرقهرمان‌های بعدی باز کرد. سوپرمن با آن شنل و لباس چسبان که اندام ورزیده‌اش را نشان می‌داد، با توانایی‌های خارق‌العاده‌اش به جنگ تبهکاران می‌رفت تا دنیا را از نابودی نجات دهد.

ویژگی‌های جذاب چهره و شخصیت سوپرمن در ترکیب با قدرت خارق‌العاده‌اش نقش مهمی در محبوبیت این کاراکتر داشت. این محبوبیت با تبلیغات و نفوذ هالیوود و تولید گسترده محصولات جانبی بسیار افزایش یافت. رخنه صهیونیسم از همین نقطه آغاز ابرقهرمانی قابل ردیابی و برجسته است و نفوذ آن‌ها در هالیوود و صنعت سرگرمی آمریکا را نشان می‌دهد.

سوپرمن را جری سیگل به‌عنوان نویسنده و جو شوستر به‌عنوان طراح خلق کردند و نخستین بار از این شخصیت در شماره اول مجله کمیک‌های اکشن در۱۹۳۸ رونمایی شد. جری سیگل که با نام‌های مستعار جو کارتر، جری اس و هربرت اس فاین هم شناخته می‌شد، در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. جو (جوزف) شوستر نیز درشهر تورنتوی ایالت انتاریو در کانادا در خانواده‌ای یهودی متولد شد. صهیونیسم به این قهرمان‌سازی و اسطوره‌سازی احتیاج داشت تا مجری سیاست‌های حاکمیت آمریکا برای نفوذ گسترده تفکر صهیونیستی در جهان و اجرای اهداف موردنظر خود برای سلطه‌گری باشد.

همه ابرقهرمان‌ها و قهرمان‌هایی، چون سوپرمن، بتمن، مرد عنکبوتی، مرد آهنی، ثور، ترمیناتور، راکی، رمبو و... از اتاق فکر استودیو‌ها و کمپانی‌هایی بیرون می‌آیند که صهیونیست‌ها آن‌ها را اداره می‌کنند. جعل و تحریف تاریخ، تاریخ‌سازی و کسب هویت دروغین و جبران بی‌ریشگی و بی‌تمدنی آمریکا به بهترین شکل در هالیوود و صنعت سرگرمی آمریکا اتفاق افتاد و به مرور هم مباحثی، چون اسلام‌هراسی و تضعیف قدرت‌هایی که نقطه مقابل سیاست‌های آمریکا در جهان هستند، در دستورکار سیستم سلطه قرار گرفت. زرق‌وبرق فیلم‌ها و قهرمانان و ابرقهرمانان هالیوودی، در همه این سال‌ها مهم‌ترین بازوی اجرایی اهداف و سیاست‌های آمریکا، صهیونیسم بوده و به‌ویژه جوانان بی‌مطالعه و بی‌اطلاع از تاریخ و فرهنگ و هویت سرزمین خودشان در کشور‌های دیگر را مورد هجمه‌ای هدفمند قرار می‌دهد و آن‌ها را مجذوب و شیفته و از این طریق، تفکر مورد نظر خود را به این جماعت حقنه می‌کند.
 
سینما ابزار رسوخ فرهنگی
امروزه سینما در ظاهر به‌عنوان ابزار مهمی برای کسب ثروت و ترویج افکار و فرهنگ در جوامع به کار برده می‌شود؛ به‌خصوص در آمریکا که دستگاه سینمایی این کشور، هالیوود با ورود به تمام عرصه‌ها سعی دارد علاوه بر سرگرم‌سازی و جذب مخاطب به‌نوعی در فرهنگ‌ها رسوخ کند و به انتشار فرهنگ و اندیشه مورد نظر خود در کشور‌های گوناگون، به‌ویژه کشور‌هایی که در تعارض با آمریکا هستند بپردازد. همچنین از دیگر برنامه‌های اصلی سینمای آمریکا که همواره روی آن کار شده، به تصویر درآوردن موضوع‌ها همراه با اغراق و بزرگنمایی است تا مخاطب به آن تمایل و گرایش پیدا کند. یکی ازاین موضوع‌ها، اسطوره‌سازی است، که دربطن مطرح‌کردن آنها، مسائل اخلاقی منفی به گونه‌ای مثبت جلوه پیدا می‌کنند. مانند سری فیلم‌های بتمن و سوپرمن که درواقع چیزی جز جلوه‌های تصویری زیاد و افکت‌ها و جلوه‌های ویژه ندارند. این اسطوره‌های تصویری کاملا ساخته و پرداخته ذهن خالقان‌شان هستند وهیچ پشتوانه فرهنگی و تاریخی خاصی ندارند.
 
آمریکا، منجی دروغین جهان
نکته قابل تأمل درباره اسطوره‌های سینمایی این است که سعی می‌کنند مخاطب خود را در میان نسل جوان پیدا کنند. نزدیک‌شدن احساسی وروحی مخاطب به این اسطوره‌های دروغین و مصنوعی، به استحاله ارزش‌های اخلاقی و اصیل انسانی منجر می‌شود.

اسطوره‌سازی جعلی در هالیوود به دو صورت قابل شناسایی است: اول: معرفی غرب و آمریکا به‌عنوان منجی و دوم: معرفی اسلام و مسلمانان به‌عنوان شر. در اکثر فیلم‌های اسطوره‌ای، جامعه درگیر مشکلات، نمایش داده می‌شود و کسی می‌آید و آن‌ها را حل می‌کند. در این فیلم‌ها، شخصیت قهرمان فیلم ظهور پیدا می‌کند و با نیروی خارق‌العاده خود که تنها مبتنی بر ابزار و قدرت فرد است، جامعه را نجات می‌دهد. جالب این که مانند اغلب فیلم‌های هالیوود نیز قهرمان فیلم هیچ ارتباطی با خدا و نیروی ماوراءالطبیعه ندارد و فقط به صرف نیروی مادی و ابزاری و توانایی بدنی خود همه کار‌ها را انجام می‌دهد و این موضوع به‌خصوص در مورد شخصیت‌هایی مانند بتمن و مرد عنکبوتی به‌وضوح مشاهده می‌شود.

همه فیلم‌های اسطوره‌ای هالیوود یک فاکتور مشخص دارند. آن‌ها می‌کوشند شرایط و واقعیت را به‌گونه‌ای جلوه دهند که بیننده احساس کند از دست کسی کاری برنخواهد آمد، به‌جز یک اسطوره و قهرمان. این اسطوره درواقع نمادی از خود آمریکاست، یعنی در این فیلم‌ها به مخاطب خود القا می‌کنند که آمریکا، منجی جهان است. اغراق بیش از حد در قدرت اسطوره، یکی از ویژگی‌های مهم این گونه فیلم‌هاست. به عنوان مثال در فیلمی، چون «مرد آهنی» قدرت نظامی آمریکا در حد بسیار بالایی نشان داده می‌شود.


بیشتربخوانید


ساخت فیلم‌های ضداسلامی
نوع دیگر فیلم‌های اسطوره‌ای درقالب آثاری ضداسلامی شکل می‌گیرند. در این آثار که بیشتر با محوریت آخرالزمان و آرماگدون خلق شده‌اند، کشور‌های مشرق زمین و مسلمان را به طور مغرضانه‌ای به‌عنوان آنتاگونیست معرفی می‌کنند. یعنی شیطان از کشور‌های اسلامی برمی‌خیزد و نیمه غربی عالم را مورد تاخت و تاز خود و یارانش قرار می‌دهد. به عنوان نمونه، فیلم «جنگیر» عنوان می‌کند که اسلام یک هیولای باستانی ماقبل تاریخ است. در این فیلم در خرابه‌های نینوای عراق، گروهی باستان‌شناس مشغول حفاری هستند که صدای اذان به گوش می‌رسد ـــ وقت غروب از نظر مسیحیان وقت شیطانی است ـــ ناگهان یک مقبره باستانی باز می‌شود و مجسمه شیطان آشور بیرون می‌آید، گویا روح شیطان که در وقت غروب و همزمان با صدای اذان از یک کشور اسلامی برخاست به شهر جورج تاون در آمریکا می‌رود و در کالبد یک دختر آمریکایی حلول کرده و او را به یک هیولا تبدیل می‌کند.

برخی مواقع هالیوود ارزش‌های اسلامی را به‌صورت ظریف به نفع خودش مصادره می‌کند و از آن خود می‌داند به‌طوری که بیننده احساس کند از ابتدا مال آن‌ها بوده‌است، زیرا با هزینه‌های بسیار این موضوع را به بیننده القا می‌کنند و به‌طور کل در این گونه فیلم‌ها بیشتر به جای این که حقیقت را بازگو کنند به‌دنبال اسطوره و منجی ساختن از آمریکا و صهیونیسم هستند و این که گروه‌های مخالف آن‌ها باعث شر و بدی در جهان هستند که در حال حاضر این گروه را مسلمانان می‌دانند و می‌کوشند بر ضد مسلمانان به صورت‌های مختلف سمپاشی کنند تا بتوانند هرگونه اقدام علیه آن‌ها را توجیه کنند، اما امروزه همه دنیا می‌دانند که آن‌ها جانیان جهان هستند و پرده نقره‌ای هالیوود نمی‌تواند جنایت‌های آن‌ها را بپوشاند. با این اوصاف، سینمای اسطوره‌پرداز هالیوود در تعارض کامل با فرهنگ ایرانی - اسلامی ما قرار دارد، چراکه موضوعاتی مانند منجی و قهرمان‌سازی طبق ایدئولوژی اسلامی، متصل به خدا دانسته می‌شود و برعکس آن‌ها که به‌نوعی بر دنیای مادی تکیه دارند، اما ما منشأ تمام خوبی‌ها و قدرت‌ها را خدا می‌دانیم.
 
مقابله فرهنگ اسلامی با اسطوره‌سازی کاذب
تعریف ما از اسطوره و قهرمان کاملا متفاوت است و یکی از دلایل اصلی آن برخورداری ما از فرهنگ و ایدئولوژی مشخص و پشتوانه دینی و تاریخی بسیار قوی است که ما را بی‌نیاز از هرگونه اسطوره‌سازی و قهرمان‌سازی دروغین می‌کند؛ برخلاف دنیای پر زرق و برق هالیوود که می‌کوشد با تکیه بر جلوه‌های ویژه و افکت‌های قوی برای بیننده خود جذابیت ایجاد کند. در واقع و به‌نظر بسیاری از کارشناسان، ایدئولوژی و فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی پاسخ محکمی به دروغ‌سازی‌های آن‌ها درباره قهرمان‌سازی و اسطوره‌سازی کاذب است.

ما با تفکرات اسلامی که درباره منجی و حضرت مهدی (عج) و ویژگی‌های یک قهرمان و اسطوره در خود داریم، می‌توانیم هویتی مستقل و مقابل با قهرمانان دروغین غرب در رسانه‌ای مانند سینما داشته باشیم که این موضوع در طراحی مهندسی فرهنگی بسیار مهم است. چراکه یکی از راه‌های مبارزات رسانه‌ای، مبارزه مستقیم است و مبارزه مستقیم به معنی این است که در همان موضوع و همان قسمت مبارزه شود. اگر بحث سینما و تولیدات تصویری در موضوعی خاص است، ما هم باید در سینما و در همان موضوع خاص پاسخی محکم بر مبنای هویت ایدئولوژیک خود به آن‌ها بدهیم و در این جنگ رسانه‌ای برای جلوگیری از تهاجم فرهنگی از رسانه‌های غربی پیشی بگیریم.
 
صهیونیسم و جهانی کردن اسطوره‌های دروغین
هالیوود، شهر کمپانی‌های فیلمسازی آمریکا با سود خالص بیش از۲۰میلیارد دلار درسال، ۷۸درصد سینما‌های جهان را تغذیه می‌کند و اهداف خود را به زبان تصویر ترجمه و القا می‌کند. هالیوود گرچه در جهان به عنوان یک صنعت سینمایی با تولید سالانه حدود ۷۰۰ فیلم شناخته شده، ولی عملکرد آن اثبات کرده که این صنعت بیش ازآن‌که در خدمت هنر باشد، در خدمت سیاستمداران آمریکایی، صهیونیسم و اهداف جنگ‌طلبانه آنهاست. شاید به نظر برسد که قدرتمندان اصلی در هالیوود کارگردان‌ها، ستارگان یا حتی تهیه‌کنندگان هستند، اما در این میان، نباید سایه صهیونیست‌ها را بر پیکره صنعت فیلمسازی نادیده گرفت. سینمای آمریکا هر روزه مشغول ساخت فیلم‌هایی است که به حمایت آشکار از صهیونیست‌ها می‌پردازد. پژوهش و تحقیقات نشان می‌دهد هالیوود از بدو پیدایش تا امروز، همواره برآورنده خواسته‌ها و نمایانگر سیاست‌های جهانی صهیونیسم بوده است. بسیاری از افراد گمنام دیروز و مطرح امروز در عرصه سینما به دلیل برخورداری از حمایت صهیونیسم، یک‌شبه ره صدساله پیمودند و در ردیف بزرگان سینما قرار گرفتند.
 
تحقیر ملل دیگر
با این‌که صهیونیست‌ها تنها ۳درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند، کاملا کنترل هالیوود را در دست دارند و با تمام نیرو فیلم‌هایی می‌سازند که هدف آن تخریب و تحقیر دیگر ملل است. صهیونیسم که مدت‌هاست درهالیوود به عنوان مرکز قدرت سینمای جهان نفوذ کرده، سال‌های اخیر مسیر دیگری رابرای نفوذ در سینمای جهان وبه‌خصوص خاورمیانه دنبال می‌کند. صهیونیست‌ها با نفوذ در پست‌های کلیدی هالیوود، تلاش کردند تا در مسیر تولید جهانی به نفع خود بهره‌برداری کنند و کمتر به‌طور مستقیم در مجامع جهانی شرکت کنند.

بزرگ‌ترین استودیو‌های هالیوود ازجمله کلمبیا، مترو گلدوین‌مایر، برادران وارنر، پارامونت، یونیورسال و فاکس قرن بیستم، توسط صهیونیسم تاسیس شده و به واسطه صهیونیسم‌های اروپای شرقی اداره می‌شود. تولید فیلم در هالیوود و توزیع آن در۵۰سال نخست حیات هالیوود، تحت سلطه صهیونیست مهاجر صورت می‌گرفته‌است و درحال حاضر نیز قسمت اعظم فیلمسازی در آمریکا تحت کنترل صهیونیست است. این نفوذ از همان ابتدا نه‌تن‌ها در مدیریت بلکه با حمایت ازهنرمندان یهودی شدت گرفت. امروزبسیاری ازاهالی هالیوود راهنرمندان یهودی تشکیل می‌دهند.
 
چهره‌های صهیونیسم سیاس در سینما
در فهرست کارگردانان یهودی با اسامی مشهوری که برخی از آن‌ها تهیه‌کننده آثار خود نیز محسوب می‌شوند، مواجه می‌شویم. کسانی، چون اریک فون اشتروهایم، جوزف فون اشترنبرگ، ارنست لوبیچ، استنلی کوبریک، ماکس افولس، دیوید کراننبرگ، فریتس لانگ، ویلیام شاتنر، رومن پولانسکی، سیدنی لومت، بیلی وایلدر، استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، سیدنی پولاک، راب راینر، مل بروکس، پیتر باگدانوویچ، ساموئل گلدوین، اندی اکرمن، مایک نیکولز، تیم برتون، ران سیلور، تونی راندال و…درمیان بازیگران یهودی شاغل در هالیوود نیز اسامی بسیاری دیده می‌شود.

بازیگران مطرحی مثل جری لوئیس، جک لمون، کرک داگلاس، مایکل داگلاس، هریسون فورد، رابرت رد فورد، پل نیومن، چارلز برانسون، ژان کلود ون دام، تلی ساوالاس، جان استیوارت، پیتر سلرز، تونی کرتیس، برادران ماکس، مارتین شین، چارلی شین، رابین ویلیامز، رد استایگر، میشل فایفر، الیزابت تیلور، مریلین مونرو، آدری هیپورن، باربارا شرلی، سالی فیلد، سارا جسیکا پارک، از جمله این صهیونیست‌ها هستند. هرچند برخی از این افراد در سیطره تولید آثار صهیونیست‌ها قرار ندارند، اما بسیاری دیگر از این دست‌اندرکاران به تولید آثاری همسو با افکار صهیونیست‌ها پرداخته‌اند و همچنان می‌پردازند.
 
تسخیر اندیشه انسان‌ها
سینمای هالیوود در آمریکا دو هدف عمده را دنبال می‌کند: اول اهداف مادی و به دست آوردن سود‌های کلان و دوم تسخیر اندیشه انسان‌ها از طریق انتشار افکاری که مؤید اهداف سیاسی واجتماعی آن‌ها باشد. تاریخ حضور صهیونیسم درسینما به کنفرانس صهیونیستی بازل در سال ۱۸۷۹ بازمی‌گردد. دربند سوم این کنفرانس بر اهمیت رسانه‌های فرهنگی برای ایجاد اسرائیل و ضرورت رواج روح ملی بین صهیونیست‌های جهان تاکید شد و از اینجا بود که صهیونیست‌ها به سینما توجه نشان دادند. پس از کنفرانس بازل، صهیونیست‌ها به ساخت فیلم‌هایی برگرفته از داستان‌های تورات پرداختند و به‌تدریج سعی کردند این اندیشه را القا کنند که فلسطین، سرزمین موعود است.

بعد از وعده بالفور در سال ۱۹۱۷ و اعلام فلسطین به‌عنوان اسرائیل جدید، سینمای صهیونیسم با فیلم‌هایی مانند پسر زمین و ده فرمان در سال ۱۹۲۵ و فیلم صابر به کارگردانی الکساندر فورد صهیونیست‌های پراکنده را برای مهاجرت به فلسطین تشویق کرد. پس از تأسیس رژیم‌صهیونیستی، صهیونیست‌ها به ساخت فیلم‌هایی روی آوردند که در آن، این مسأله را تلقین می‌کرد که اسرائیلی‌ها نماینده فرهنگ و تمدن پیشرفته بشریت هستند و در کنار آن اعراب را بادیه‌نشینانی بی‌فرهنگ با خوی و منش غیرانسانی و مسلمانان را افرادی خشن و گروه‌هایی تروریست معرفی می‌کردند تا از آن‌ها تصویری نامطلوب در اذهان به‌وجود آورند و خود را ملتی با‌تمدن و دارای فرهنگ اصیل نشان می‌دادند.

پس از جنگ ۱۳۴۶ که دوره طلایی سینمای اسرائیل نیز محسوب می‌شود، فیلم‌هایی ساخته شد که در آن این مضمون را تلقین می‌کرد که اعراب باید قضیه فلسطین را فراموش و وجود رژیم‌صهیونیستی را قبول کنند. مردم جهان نیز باید این مسأله را بپذیرند که حق یهود در فلسطین از آن‌ها غصب شده بود که بعد از قرن‌ها صهیونیست‌ها توانسته‌اند این حق را اعاده کنند. دراین رابطه می‌توان به فیلم جنگ سینا (سال ۱۹۶۸) و نامم را نجوا کن (سال ۱۹۷۲) با کارگردانی جیمز کاموللر اشاره کرد. پس از مذاکرات کمپ‌دیوید و صلح بین مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۶که سینما در همه ابعاد زندگی نفوذ کرده بود، سینمای صهیونیسم گاهی به تبلیغ اندیشه صهیونیست‌ها و قهرمانی آن‌ها می‌پرداخت که نمونه آن فیلم روز استقلال به کارگردانی رولاند امریش در سال ۱۹۹۶ بود که جوایز بسیاری از جشنواره‌ها را به خود اختصاص داد.
 
تجارت با هولوکاست
بعضی اوقات نیز کارگردانان با ساخت برخی فیلم‌های مربوط به قضیه هولوکاست به برانگیختن احساسات جهانیان یا به‌دست آوردن دلار تکیه می‌کنند که بهترین مصداق آن فیلم فهرست شیندلر ساخته استیون اسپیلبرگ در سال ۱۹۹۴ است. این فیلم هفت جایزه اسکار را به خود اختصاص داد. تا قبل از جنگ ۱۹۶۷ فعالیت سینمایی صهیونیست‌ها محدود به سریال‌های کوتاه بود، اما از این سال به بعد با همکاری شرکت‌های بزرگ سینمایی آمریکایی در هالیوود به تولید فیلم روی آورد. مهاجرت صهیونیست‌ها به آمریکا با حمایت سرمایه‌داران یهودی آغاز شد و مهم‌ترین حرفه‌های سنتی صهیونیست‌ها نیز که شامل ایجاد شبکه گسترده تجارت مشروبات الکلی و عتیقه‌جات و مواد مخدر، فحشا، قمار، بانکداری ربوی و تبهکاری سازمان‌یافته بود به آمریکا منتقل شد.

درمیان نخستین نسل مهاجران یهودی که توسط لرد روچیلد و بارون هرش (سرمایه‌داران یهودی) به آمریکا اعزام شدند، بنیانگذاران صنعت سینمای آمریکا و هالیوود مانند لویی میر، برادران شنک، شموئل گلب فیش (که بعد‌ها نام خود را به ساموئل گلدوین تغییر داد) لویی زلنیک، برادران وارنر، سام اشپیگل، ال‌جانسون اسرائیل بالین (ایروینگ برلین) و‌... قرار داشتند. صهیونیست‌ها ابتدا سالن‌های سینما را در اختیار گرفته و آن را گسترش دادند و سپس به تولید فیلم هم پرداختند و با استفاده از بازیگران معروف سعی کردند تا آمریکایی‌های سنتی را جذب سینما کنند.

بالاخره با تلاش صهیونیست‌ها، انحصار فیلمسازی که متعلق به ادیسون و ساحل شرقی بود، از بین رفت و صهیونیست‌ها عازم ساحل غربی شدند تا هالیوود را بنیان گذارند. آن‌ها استودیو‌های ششگانه آمریکایی هالیوود را در دهه۱۹۲۰ در حومه لس‌آنجلس تشکیل دادند و تا حدود ۳۰سال حاکم مطلق بودند. صاحبان این کمپانی‌ها، یهودی و از مهاجران اروپای شرقی بودند. این عده شامل برادران وارنر (به‌ویژه جک وارنر)، ساموئل گلدن، لومیر، کارل لمله، آدولف زوکر و ویلیام فاکس می‌شدند که استودیو‌های برادران وارنر، متروگلدوین مایر، یونیورسال، پارامونت، کلمبیا و فوکس قرن بیستم را تاسیس کردند. اولین استودیو توسط کارل لمله تاسیس شد که نامش یونیورسال بود. آن‌ها با یک فرهنگ و جریان فراگیر برای رسوخ در قلب مردم عادی، اسطوره‌های رؤیایی برای مردم ساختند. صهیونیست‌ها برای ادغام شدن با مردم و تحت تاثیر قرار دادن آنان از هیچ تلاشی دریغ نکردند و در فیلم‌های‌شان یهود را طوری نشان دادند که دلسوزی مردم برانگیخته شود.
 
گسترش سیطره صهیون
از سوی دیگر، رؤیای زندگی شیرین آمریکایی با فیلم‌های موزیکال که اختراع استودیو‌ها بود، به اوج خود رسید که خود مروج ارزش‌های لیبرالی بود. ایروینگ برلین یهودی با ساخت موسیقی فیلم و سرود‌های ملی و میهنی آمریکایی از رئیس‌جمهور آیزنهاور جایزه مخصوص گرفت. صهیونیست‌ها، قهرمانانی اسطوره‌ای نظیر سوپرمن اختراع کردند که در ظاهر روزنامه‌نگاری روشنفکر، اما در واقع قهرمانی است که دولت‌ها و نیرو‌های خبیث را با قدرت خویش سر جایشان می‌نشاند. پس از ورود آمریکا به جنگ جهانی، هالیوود و دولت در یک اتحاد بی‌سابقه برای تبلیغات و رواج میهن‌پرستی شریک شدند.

فتنه‌سازان اعتقاد داشتند همه اختلافات نژادی در آمریکا باید کنار گذاشته شود تا نازی‌های ضد یهود شکست بخورند و به برکت شور جنگی ضد نازی، صهیونیست‌ها هالیوود برای نخستین بار جرات کردند مسأله یهودستیزی و ظلم به بنی‌اسرائیل را در سینما مطرح کنند، مانند فیلم «توافق آقایان» که برنده اسکار بهترین سناریو شد. به تدریج غول‌های هالیوود مثل لومیر از دور خارج شدند و رده‌های دیگری از صهیونیست‌ها کنترل را به دست گرفتند. امروزه کمپانی‌های یونایتد آرتیس و کانون آمریکا و فالکون انگلیس هم از آنِ صهیونیست‌هاست.

آن‌ها سعی می‌کنند با بلعیدن شرکت‌های کوچک‌تر، سیطره خود را در کشور‌های دیگر هم کامل‌تر کنند. هالیوود در آغاز هزاره سوم رنگ نژادی یهود را بر خود دارد و مدیران برجسته و تصمیم‌گیرندگان آن از صهیونیست‌ها هستند. همچنین تعداد زیادی از نویسندگان، تولیدکنندگان، کارگردانان صهیون هستند و در یک تحقیق مشخص شده ۵۹ درصد فیلم‌های یهودی از جمله بزرگ‌ترین و پر فروش‌ترین فیلم‌ها است. این نقطه ثقل مشترک وعمومی صهیونیست‌ها در یکی از قدرتمندترین و مؤثرترین صنایع در آمریکا به صهیونیست‌های هالیوودی توان سیاسی بسیاری بخشیده است؛ چرا که آن‌ها همیشه یکی از اصلی‌ترین تامین‌کنندگان مالی نامزد‌های ریاست‌جمهوری بوده و از این رو بعد از پیروزی نامزد‌ها با فشار و تلاش آن‌ها امتیازات بسیاری را از آن خود می‌کنند.

آن‌ها با متمرکز کردن نقش خود در رسانه‌های آمریکا، صهیونیست‌ها را از بزرگ‌ترین اندیشمندان و افراد دیگردوست و قابل اعتماد و از جمله افرادی که می‌توان با آن‌ها مهربانی پیشه کرد و شایسته حمایت و جانبداری هستند، جلوه داده‌اند. درحالی که میلیون‌ها نفر از آمریکایی‌ها عملا این تصویر تکراری را پذیرفته‌اند، ولی همگان نیز در سایه تاثیر از آن قرار ندارند. آنان با دقت تمام مسئولیت‌هایی را که برعهده دارند، انجام می‌دهند و هالیوود را به دقت تحت اداره و مدیریت خود گرفته‌اند. صهیونیست‌ها اکنون مالک این صنعت هستند و درباره اسرائیلی‌ها که آن‌ها را افرادی در رنج می‌نامند تلاش زیادی می‌کنند. برای مخدوش کردن هر چیز، بهترین وسیله هنر تصویر است. هالیوود صهیونیستی هنر را در سیطره خودش درمی‌آورد و از این وسیله در جهت رسیدن به اهداف پلیدش استفاده می‌کند. هنر و فناوری پیشرفته سینما در خدمت آن‌ها و برای پیشبرد منافع‌شان برای کنار زدن رقیب‌هاست.

اهداف صهیونیسم در سینما
صهیونیسم در سینما چند هدف را دنبال می‌کند از جمله:
- بسط ارزش‌های مادی‌گرایانه که امروزه در ارزش‌های آمریکایی متبلور است که شامل انحرافات جنسی، خشونت، وهم‌انگاری و جادوگری، علوم تجربی و پوزیتیویستی و شکاکیت می‌شود.
- جهانی‌کردن اسطوره‌ها و خرافات و دروغ‌های صهیونیستی
- صهیونیست‌ها برای باوراندن دروغ‌های بزرگی، چون کشته شدن شش میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم و دادرسی دادگاه نورمبرگ و فاشیسم‌ستیزی صهیونیست‌ها، فیلم‌هایی، چون اردوگاه آشویتس، فهرست شیندلر، هولوکاست (اتاق‌های گاز)، شوآ و سلام آلمان را دقیقا در همین راستا ساخته‌اند.
- جلوگیری از اعتراض و فشار افکار عمومی داخلی و جهانی به سیاست‌های اشغالگرانه و توسعه‌طلبانه صهیونیست‌ها و غربی‌ها در کشور‌های مختلف خصوصا فلسطین اشغالی.
- بی‌تمدن و عقب‌مانده و تروریست جلوه دادن و تحقیر دشمنان واقعی و خیالی خود خصوصا مسلمانان. فیلم‌هایی، چون محاصره و دروغ‌های حقیقی بر همین اساس تولید شده است.
- الگو دهی و آموزش نسل جدیدکشور‌های مختلف، همان‌گونه که خود می‌پسندند. بسیاری از فیلم‌های قهرمان‌پرور غربی مانند فیلم‌های آرنولد شوارتزنگر و ژان کلود ون‌دام با همین هدف ساخته شده‌اند.
- کسب و تجارت سودآور گیشه‌ها به هر بهایی و به وجود آوردن مصرف‌کنندگان منفعل و تنبل.
- ترویج و تقویت روحیه درونی قوم بنی‌اسرائیل مثل تقویت زبان عبری و نماد‌های توراتی، چون شمعدان هفت‌شاخه، عقاب، خروس، شیر، شاخه زیتون، تاج، ستون‌های معبد سلیمان، ستاره داوود، عرقچین مخصوص صهیونیست‌ها، کلاه شاپو و کت و شلوار سیاه رنگ، بلندگذاشتن مو‌های بنا گوش (کلاله) در مردان.
- برتر جلوه دادن صهیونیست‌ها و قوانین آن‌ها در تمام عرصه‌ها و تحقیر دیگر ادیان.
- در دست گرفتن جشنواره‌های بین‌المللی فیلم و دادن جایزه به فیلم‌های مورد نظر خود.
- جذب و خرید هنرمندان و سینماگران کشور‌های مختلف و خط دادن به این صنعت در اقصی نقاط جهان و کمرنگ‌کردن تلاش‌های معدود سینماگران متعهد جهان در افشای چهره حقیقی آنها.

منبع: روزنامه جام جم

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۲۵ ۲۱ آذر ۱۴۰۲
شما بیا از کوروش و خشایار و داریوش،یا حتی از رستم و آرش و آریوبرزن فیلم بساز ما قول میدیم دیگه این سوپرمن و مرد عنکبوتی رو نگاه نکنیم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۴۷ ۲۱ آذر ۱۴۰۲
این افراد رو هم که نام بردی دورغین و ساخته ذهن خلاق باستان گرا های انگلیسی هستند قهرمان های واقعی ما مشتی پلوری . هژبر سلطان . محمد جبه .کوچک جنگلی و شهیدان صیادشیرازی و سلیمانی هستند
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۳۳ ۲۲ آذر ۱۴۰۲
نمیدونستم ابوالقاسم فردوسی باستان گرای انگلیسی بوده!!!!