غزه نشان دهنده گره کور برای رژیم صهیونیستی است، زیرا غزه آخرین سنگر باقی مانده مقاومت فلسطین در برابر تلاش برای محو و از بین بردن آرمان آنهاست. این منطقه پر از گروههای مقاومت فلسطین است که به اولین دشمن و تهدید اصلی برای تلآویو تبدیل شدهاند. از منظر صهیونیستها عجیب به نظر میرسد که گروههای مقاومت با تجهیزات و تسلیحات محدود موفق به توقف زندگی و مقابله با نیروی هستهای رژیم صهیونیستی شوند رژیمی که ادعا میکند یکی از قویترین ارتشهای منطقه و حتی جهان را در اختیار دارد اما گذشت چهل روز از جنگ غزه خلاف این باور را نشان داد.
این رژیم حتی از بدو تاسیس پشتیبانی همه جانبه کشورهای غربی علیالخصوص آمریکا را دارد با این حال تنها از گروههای مقاومتی که شاید دربرابر امکانات رژیم صهیونیستی کوچک بنظر برسند، در فلسطین و لبنان شکست میخورد.
مطالعات نظامی انجام شده توسط مرکز رند ارتش آمریکا نشان میدهد که تجزیه و تحلیل تلاش برای تهاجم زمینی به غزه از سال ۲۰۰۸ به سران آمریکا نشان داد که رژیم صهیونیستی در هیچ زمانی قادر به سرکوب مقاومت نبود، فقط هر بار مجبور بود خود را با قلمرو غیرنظامی یک منطقه تطبیق دهد.
خطرناکترین چیزی که مقاومت دارد این است که یک حریف ترکیبی است که میتواند از جنگ نامنظم یا چریکی به جنگهای متعارف حرکت کند. معادلهای که رژیم صهیونیستی را از سال ۲۰۰۸ در یک معضل استراتژیک قرار داده است. از میان تمام ابزارهای قدرتی که جنبش حماس در اختیار دارد، تونلها در راس تهدیدات امنیتی ارتش اشغالگر قرار دارند زیرا شبکه آن شامل ۱۳۰۰ تونل است که در پیچ و خمهای زیرزمینی پوشیده با بتن مجموعا حدود ۵۰۰ کیلومتر منشعب میشوند و عمق برخی از آنها به ۷۰ متر در زیر زمین میرسد. این سلاح به نیروهای حماس این امکان را میداد که آزادانه به دور از بمباران در سراسر غزه حرکت کنند، بدون اینکه در معرض خطر یا شناسایی توسط پهپادهای جاسوسی رژیم قرار گیرند.
آنها همچنین برای تجدید قوای دوباره نیروها، ذخیره سلاح و موشک، مخفی کردن اسرا و انجام حملات غافلگیرانه از این تونلها استفاده میکنند. اگرچه اسرائیل از فناوری مانند حسگرها و دوربینهای حرارتی برای مکانیابی این شبکه مرموز استفاده کرد، اما نتوانست آن را کشف یا نابود کند. به عنوان مثال، در جریان نبرد سیف القدس در سال ۲۰۲۱، اشغالگران بر تخریب تونلها متمرکز شدند و در واقع توانستند ۱۰۰ کیلومتر از آنها را طبق ادعای خود تخریب کنند. اما یحیی السنوار، رئیس دفتر سیاسی حماس در غزه اعلام کرد که فقط ۵ درصد از تونلها آسیب دیده و مقاومت شروع به بازسازی آن کرده، گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است.
این تونلها معضلی برای تل آویو هستند، زیرا یگانهای تخصصی ایجاد شده توسط ارتش صهیونیستی، از جمله مهندسان و زمین شناسان، قادر به دستیابی به یک راه حل ریشهای برای آنها نبودند و این امر آن را مجبور میکند در هر رویارویی با حماس، حمله زمینی را به تاخیر بیندازد. فقدان اطلاعاتی زیاد از سوی اشغالگران درباره زیرساختهای حماس در نوار غزه، اوضاع را پیچیده کرد و آن را به مرز ناامیدی رسانده است.
نفتالی بنت، نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی، پیش از این طرح واحدی را برای محاصره حماس و از دست دادن نقطه قوت منحصر به فرد آن ارائه ادعا کرده بود که ارتش صهیونیستی نباید به عمق نوار غزه نفوذ کند، بلکه باید به محاصره کامل حماس بسنده کند. تا حماس بدون سوخت، تهویه و روشنایی که در تونلها وجود ندارد مجبور به تسلیم شود. اکنون همین سناریو در دست اجراست اما آن نیز موفقیت آمیز نیست.
به غیر از برتری تونلها، رژیم صهیونیستی معتقد است که مهمترین نقطه قوت حماس همپوشانی ساختارهای غیرنظامی و نظامی آن در نوار باریکی به مساحت ۳۶۵ کیلومتر مربع و پر از جمعیت حدود دو میلیون نفر است که هر هدفی را برای صهیونیستها فاجعه بار میکند. اما صهیونیستها در جنایات اخیر نشان دادند که برای از بین بردن حماس به غزه حمله نمیکنند بلکه برای از بین بردن مردم فلسطین غزه را بمباران میکنند. همین جنایات باعث شده که در سطح بشردوستانه، فشار و محکومیت بین المللی بر آن وارد شود و تنها دولت آمریکا و برخی کشورهای غربی از او حمایت میکنند.
این بحران در پی جنگ ۱۹۶۷ آغاز شد، زمانی که اشغالگران لشکرکشی را علیه فلسطینیها به راه انداختند و به دنبال تخلیه نوار غزه از ساکنان آن بودند که پس از روز نکبت به آنجا کوچ کردند. در جریان نبرد طوفان الاقصی، یک سند اطلاعاتی صهیونیستی فاش شد که جنگ جاری را فرصتی برای تخلیه کل نوار غزه میدانست که نشاندهنده ادامه وسواس صهیونیستها برای کوچاندن اجباری جمعیت این منطقه است، زیرا غزه مامن مقاومت است که ریشه عمیقی در جامعه فلسطین دارد.
در نتیجه، رژیم صهیونیستی مدتهاست که تمایلی به تعیین اهداف نظامی عمده در مورد حماس ندارد و فقط میگوید که جنگهایی که علیه این جنبش انجام داد، با هدف اعمال نیروی کافی برای بازدارندگی مقاومت از انجام حملات خود بدون سرنگونی کامل حماس بود. با این حال، آشکار بود که تلآویو حتی نتوانست به هدف محدود اعلام شده خود دست یابد، زیرا این جنبش از قدرت نظامی و تسلیحاتی قابل توجهی برخوردار است که به آن امکان میداد بازدارندگی رژیم صهیونیستی را تضعیف کند. بنابراین، رژیم اشغالگر خود را با بدترین سناریو، که همان اشغال نوار غزه برای دستیابی به اهداف خود و انجام یک جنگ زمینی طولانی، علیرغم مشکلاتی که این سناریو برای ارتش اشغالگر به همراه دارد، مواجه دید.
این بار، رژیم صهیونیستی در مورد هدف خود برای حذف کامل حماس با صدای بلند صحبت میکند، اما بسیاری از جمله شخصیتهای خود دولت آمریکا، این خوش بینی را ندارند. به این دلیل که پیش از این رژیم صهیونیستی در جنگهای قبلی خود علیه نوار غزه نتوانسته به اهداف محدودتری دست یابد. دومین دلیل آمریکا این است که صهیونیستها دیدگاه منسجمی در مورد سرنوشت نوار غزه پس از تهاجم این رژیم ندارند و آخرین دلیل که از همه مهمتر است: این تهاجم مستلزم آن است رژیم صهیونیستی تا زمانی که ثابت کردن پیروزی خود در غزه به نوعی جنگ بپردازد که قابلیت یک جنگ طولانی را دارد اما رژیم آمادگی نبرد طولانی را ندارد.
جغرافیا یک عنصر تعیین کننده در تعیین سرنوشت حمله زمینی رژیم اشغالگر به نوار غزه است، زیرا پیچیدگیهای نبرد در یک محیط شهری با جنگهای معمولی سنتی متفاوت است. نوار غزه یک منطقه پرجمعیت است و ساختمانها موقعیتهای رزمی متمایز را برای رزمندگان خود فراهم میکند. این جغرافیا به مقاومت موانع بیشتری در مقابل حمله صهیونیستها میدهد. مشکلات پیش روی رژیم صهیونیستی نیز با حضور تعداد زیادی از غیرنظامیان فلسطینی که جایی برای رفتن ندارند، تشدید شده است. علاوه بر این، بازداشت حدود ۲۰۰ اسیر توسط حماس، کابینه صهیونیستی را در موقعیت نامناسبی در برابر افکار عمومی داخل این رژیم قرار داده است.
رژیم صهیونیستی تجارب بدی در مقابله با گروههای مسلح نامنظم دارد که در آنها با شکست نظامی مواجه شده است. این با عقب نشینی رژیم صهیونیستی از لبنان در سال ۲۰۰۰ و سپس از خود غزه در سال ۲۰۰۵ آغاز شد و در جنگ ۳۳ روزه با حزب الله در سال ۲۰۰۶ به اوج خود رسید، سپس در ۲۰۰۸-۲۰۰۹، و از آن به بعد، عملیات در سال ۲۰۱۴ همان شکستها تکرار شد.
در دو جنگ گذشته، ارتش صهیونیستی طی یک نبرد زمینی که محدود به جستجو و انهدام تونلهای عبور از خط تقسیم بود، به شمال غزه نفوذ کرد، اما هر دو بار با عقب نشینی نهایی رژیم صهیونیستی بدون پیروزی قاطع به پایان رسید. در هر نبردی حملات هوایی صهیونیستها موفق به انهدام تونلها نشد و نظامیان که به صورت زمینی نفوذ کرده بودند پس از درگیری شدید با مقاومت در داخل خیابانها و محلههای غزه نتوانستند میدان را کنترل کنند و آن را رها کردند.
نبرد «طوفان الاقصی» شبیه جنگ جولای در لبنان در سال ۲۰۰۶ است. زمانی که رژیم صهیونیستی پس از دستگیری دو سرباز صهیونیست به قصد انتقام و همچنین رهایی از تهدید، جنگی را در جنوب لبنان آغاز کرد. صهیونیستها حملات هوایی و زمینی به لبنان را آغاز کردند و با نیروهای حزب الله درگیر شدند و به زیرساختهای آن آسیب وارد کرد، اما در مقابل برتری نظامی، حزبالله با استفاده از تونلها و پناهگاههای سنگی حملات غیرمنتظرهای را انجام داد که به اشغالگران لطمه زد. پس از ۳۳ روز نبرد، رژیم صهیونیستی از نظر استراتژیک شکست خورده و ۱۲۱ سرباز خود را از دست داد و مجبور شد آتشبس را بپذیرد، بدون اینکه بتواند به اهدافی که در ابتدای جنگ تعیین کرده بود، از جمله تخریب ساختار حزب الله و ریشه کن کردن سیستم موشکی جنوب لبنان دست یابد.
امروز، کابینه نتانیاهو میخواهد به هر قیمتی به پیروزی نظامی در غزه دست یابد، به ویژه اینکه اگر او نتواند حماس را از بین ببرد، ممکن است سرنوشت خود نتانیاهو برای همیشه با پایان جنگ پایان یابد. در نتیجه واقعیت نبرد زمینی، ارتش اشغالگر برای اولین بار ۳۶۰۰۰۰ سرباز ذخیره را احضار کرد.
در بحبوحه جنگ، اقتصاد رژیم صهیونیستی در وضعیت بحرانی قرار گرفته است، زیرا ارقام نشان میدهد که کسری مالی به حدود ۶ میلیارد دلار رسیده است، در حالی که در سپتامبر گذشته ۱.۲ میلیارد دلار بود که نتیجه مستقیم حمله نظامی است. به همین دلیل، جنگهای طولانی یکی از بزرگترین نقاط ضعف رژیم صهیونیستی تلقی میشود و علیرغم آنچه نتانیاهو تبلیغ میکند که برنامهای طولانی طراحی کرده است که ممکن است ماهها طول بکشد، زیرا ارتش و اقتصاد آن نمیتواند یک جنگ طولانی را تحمل کنند.
حریفت_منم
حریفت_منم
تا اونجایی هم که سن بنده کفاف می ده، اسراییل کشوری نیست که با شعار و حرف از بین بره....
امریکا توو افغانستان چند هزار نفرو کشت ؟ عربستان توو یمن چند هزار نفرو کشت ؟ داعش توو سوریه و عراق چند هزار نفرو کشت ؟ اخرش چیشد ؟
ببخشید مگه معیار و ملاک پیروزی به تعداد کشته هاست یا به تعداد تخریب برج و ساختمونه ؟؟؟
چرا از فصل سوم داستان نظر میدی و اول و دوم قضیرو سانسور میکنی.؟؟
۷۰ ساله داره میزنه فلسطینو پ چرا نتونسته بگیره ؟ چرا نتونسته ب اهدافش برسه ؟ ابر قدرت مگه نیس ؟؟ چجوریه ک ی ابر قدرت واس گرفتن فلسطین و غزه ۷۰ سال درگیره
پوشالی نباشیم
مرغ همسایرو غاز نکنیم.