قرار بود شهریور ماه امسال قبل از آغاز به کار مدارس، پروژه مدرسه تخصصی اوتیسم کرمان نیز به بهره برداری برسد .

اینجا یکی از خیابان‌های شهر کرمان است، ساعتی کمی بعد از ۸ است و اغلب سرویس مدارس دانش آموزان را به مقصد رسانده وکلاس‌های درس برقرار است، اما دراین خیابان مدرسه‌ای وجود دارد که بعد از ۵۰ روز از آغاز ماه مدرسه قرار است آغاز به کار کند.

برای رفتن به مدرسه جدید اوتیسم آدرس را از یکی اولیا مدرسه می‌گیرم، مدرسه اوتیسم هنوز به بهره برداری نرسیده است و من خودم را به عنوان کسی که فرزند اوتیسمی دارد معرفی می‌کنم تا بتوانم بدون دردسر وارد مدرسه بشوم.

جلوی مدرسه که می‌رسم تعدادی از مادران را معطل و سرگردان می‌بینم، نمای تمیز ومرتب ساختمان نوساز جلوی رویم است، بعد از در زدن و باز شدن قفل در که برای جلوگیری از خروج بچه هاست؛ وارد سالن راهرو مانند مدرسه می‌شوم باخودم فکر می‌کنم باید از حیاط مدرسه وارد می‌شدم، اما از سالن اصلی وارد شدم!

 

این مدرسه با ۵۰ روز تاخیر آغاز به کار نکرده، تعطیل شد!

 

عده‌ای از کادر مدرسه در پی دانش آموزان در حال تلاش برای بدست آوردن دل بچه‌ها برای حضور درکلاس هستند و برخی والدین سرکلاس درس نشسته اند، مشخص است مدرسه هنوز کاملا سرپا نشده است آن هم بعد از ۵۰ روز از آغازبه کار مدرسه های عادی!

گریه های ناتمام این کودکان

مادر یکی از بچه‌ها که پشت درکلاس نشسته است می‌گوید: تا این مدرسه راه بیفتد طول می‌کشد، مدرسه قبلی خیلی موقعیت نادرستی داشت واصلا استاندارد نبود، ما حاضر نیستیم به آن مدرسه برگردیم.

می‌پرسد بچه شما هم تو مدرسه است می‌گویم نه میخواهم بدانم مدرسه در چه سطحی است که فرزندم را بیاورم، بعد اظهار بی اطلاعی کرده و می پرسم به نظر شما ثبت نام می‌کنند وسط سال؟ می‌گوید: این مدرسه هنوز تازه امروز فعال شده حتما ثبت نام می‌کنند.

این مدرسه با ۵۰ روز تاخیر آغاز به کار نکرده، تعطیل شد!

 

چند دقیقه بعد در کلاس با شدت باز می‌شود پسربچه حدودا ۸ ساله‌ای با سرعت خودش را به مادر رسانده او را بوس می‌کند و چند لحظه بعد به کلاس بر می‌گردد، این حرکت هر ربع ساعت یک بار تکرار می‌شود، مادر می‌گوید: اضطراب جدایی دارد، می‌ترسد من بروم باید اینجا باشم تا خیالش راحت شود وبه درس برسد، پسرک صحبت نمی‌کند و نگاهش پر از استرس است مادرش را که می‌بوسد لبخندی می‌زند ودوباره به نزد معلم برمی گردد.

پشت در کلاس بعدی مادری مضطرب به صدای گریه دخترش آن سوی در گوش سپرده وناراحت است، چند دقیقه بعد در باز می‌شود دخترک با چشمانی اشک آلود مادرش را نگاه می‌کند و مادر فقط با نگاهش گویا او را آرام می‌کند؛ پسربچه‌ لاغر وریزجثه ای که تازگی ها به مدرسه آمده از همه بدتر است دائما گریه می‌کند، معلم سعی می‌کند با او دوست شود اما بچه به شدت عصبی وناراحت است. کم کم پسرک معلم را جای مادرش حساب می‌کند و حتی زنگ تفریح نیز از کنار خانم معلم تکان نمی‌خورد، در همین حین که می خواهم از او عکس بگیرم برق مدرسه قطع می شود!

این مدرسه با ۵۰ روز تاخیر آغاز به کار نکرده، تعطیل شد!

 

خانم اسماعیلی مادریار است و هر لحظه یک بار باید برای بردن بچه‌ها به دستشویی برود یا میان وعده اش را بدهد یا اشک هایش را پاک کند.

وقتی می‌داند برای آشنایی با مدرسه آمده ام، می‌گوید: بچه‌ها راهرچند لحظه یک بار باید دستشویی برد و اگر غافل شویم ممکن است خودشان را خیس کنند.

در همین لحظه دریکی کلاس‌ها به شدت باز می‌شود و معلم مادریار را صدا می‌کنند.

این مدرسه با ۵۰ روز تاخیر آغاز به کار نکرده، تعطیل شد!

خانم شفیعی مادریار دیگری است که دائما در سالن به دنبال بچه هاست، خوراکی هایشان را به آن‌ها می‌دهد و به هیچ وجه نمی‌توان با وی گفتگو کرد، چون دائما وی را صدا می‌زنند. دوان دوان خودش را به کلاس درس می‌رساند تا مشکل یکی از کودکان را برطرف کند، هیکل درشت برخی پسرها واقعا نیاز دارد نیروی کمکی آقا که آنها را کنترل کند.

خانم حیدری معاون مدرسه است از ابتدای صبح مانند مادریار‌ها در حال راه رفتن در سالن مدرسه و رتق وفتق اموراست و جالب اینکه لبخند از لب وی جدا نمی‌شود.

به او می گویم آمده ام شرایط مدرسه را ببینم برای بچه اوتیسمی که دارم.

از وی درباره وضعیت فعلی کلاس‌ها با توجه به ساختمان ناتمام مدرسه می‌پرسم، می‌گوید: هرسه نفر ازبچه‌های اوتیسم نیاز به یک معلم دارند و ما اکنون ۵ معلم در مدرسه کم داریم درنتیجه وضعیت کلاس هایمان شلوغ‌تر از استاندارد است.‌

می‌پرسم چه اتفاقی می‌افتد اگر جمعیت کلاس مثلا ۶ نفر باشد، اظهارمی کند: پارسال دو کلاس ۷ نفره داشتیم بازدهی کم داشتند و کنترل کلاس برای معلم سخت و معلم به سبب فرسودگی که شرایط برایش پیش آورده، بیش از یک سال در مدرسه ما نمی‌ماند در نتیجه امسال ما معلم کم داریم.

به خانم حیدری می‌گویم که می‌خواهم با نحوه تدریس وکار مدرسه آشنا شوم، عذاب وجدان دارم بگویم خبرنگارم!  اما ناچارم برای اینکه راحت تر حرف بزنند بگویم مادر اوتیسمی هستم.

عدم رعایت استانداردهای آموزشی به سبب کمبود معلم!

حیدری می گوید: شما نگران نباشید اینجا شرایط خوبی برای بچه‌ها رقم می‌خورد از مادرهای دیگر بپرسید متوجه می شوید.

از او درباره خدمات کمک آموزشی مانند گفتاردرمانی وکاردرمانی می‌پرسم، وی بیان کرد: نیروی کاردرمان وگفتاردرمان در مدرسه مانند سال قبل خواهیم داشت.

از وی سوال می‌کنم چه تعداد دانش آموز درمدرسه دارید می‌گوید: ثبت نامی‌های امسال ما ۵۹ دانش آموز است درحالی که سال قبل فکر کنم ۳۰ و اندی دانش آموز بود از این تعداد نیز ۱۱ دختر وبقیه پسر هستند.

در کلاس خالی که همین نزدیک است را باز می کنم تا فضای این مدرسه مثلا اختصاصی را ببینم، پارکت چوبی ،نور خوب، نورهای قابل تنظیم اتاق و سیستم خوب تهویه از امتیازات خوب مدرسه است .

این مدرسه با ۵۰ روز تاخیر آغاز به کار نکرده، تعطیل شد!

حیدری می‌گوید: مادریار‌ها نیرو‌های آزاد هستند که با کمک‌های مدرسه که با کمک های مالی والدین تامین می‌شود در اینجا کمک ما هستند و از بابت سپردن بچه‌ها به آن‌ها خیال تان راحت باشد.

برخی پسر‌ها هیکل‌های درشتی دارند و من نگرانم آیا این بچه‌ها بتوانند با بچه‌های کوچک‌تر ارتباط بگیرند، یک آقای معلم می‌بینم خودم را معرفی می‌کنم و او با دلسوزی می‌گوید: اینجا با بچه‌ها رفتارخوبی می‌شود و از نظر آموزشی نیزسطح کار خوب است.

تعهداتی که در موقع خود انجام نشد!

درهمین لحظه یک پسر با صدای دو رگه به وی سلام می‌کند و او با مهربانی پاسخ می‌دهد، رفتار خوب معلمین ومعاون مدرسه ستودنی است.

ولی من برای ماموریتی دیگر آمده ام، چرا مدرسه اوتیسم که ما در خبر‌ها وگزارش‌های قبلی مان اعلام کرده بودیم طبق تعهدات خیرمدرسه ساز و نیز اداره نوسازی مدارس و با کمک آموزش وپرورش این مدرسه باید در شهریورماه تحویل داده می‌شد، اما اکنون بعد از ۵۰ روز همچنان کارگران در حیاط مدرسه درحال محوطه سازی، دیوارسازی وکف سازی هستند!

این مدرسه با ۵۰ روز تاخیر آغاز به کار نکرده، تعطیل شد!

از خانمی که با گروه پیمانکار کار می کند می خواهم درب حیاط مدرسه را باز کند تا بیرون را ببینم، لابد تصور می کند از کادر آموزی هستم، چند عکس از حیاط مدرسه می گیرم وبرمی گردم، یکی از مادریارها از شیرآب روی حیاط بطری آب را برای بچه ها پرمی کند، حتی آبخوری مدرسه هم راه نیفتاده است!

متاسفانه در سال‌های اخیر بعضا مسئولین با خیال آسوده افتتاحیه‌های مهمی مانند این مدرسه را معوق می‌کنند، مدرسه اختصاصی اوتیسم کرمان که باید شهریور به بهره برداری می‌رسید ومجهز می‌شد امروز ۱۵ آبان ماه هنوز در حال حیاط سازی و تمیز کاری است.

این مدرسه با ۵۰ روز تاخیر آغاز به کار نکرده، تعطیل شد!

مدیرکل آموزش وپرورش استان کرمان بالاترین مقامی است که باید دراین خصوص از وی سوال کرد چرا که این پروژه خاصی است و از آنجا که به شکل اختصاصی این مدرسه فعال خواهد شد، با آقای رضایی مدیرکل آموزش وپرورش استان تماس می‌گیرم پاسخی نمی‌شنوم ناچار در قالب یک پیامک خودم را معرفی می‌کنم و باز پاسخی نمی‌شنوم.

با خیّری که مدرسه را ساخته است نیز تماس می‌گیرم وپاسخی نمی‌شنوم و باز هم مجبور می‌شوم پیامک بزنم وخودم را معرفی کنم و باز پاسخ نمی‌شنوم.

حسن نیت خودمان را نشان دادیم

تنها کسی که بعد از پیامک پاسخ می‌دهد، هدایتی مدیرکل نوسازی مدارس استان کرمان است.

وی در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان گفت: ساخت ساختمان مدرسه درتعهد مابود که انجام شده فقط پارکت کف پوش تازه رسیده که انجام شده است.

هدایتی افزود: محوطه و حیاط در تعهد خیر بوده است که شرکت ۱۱۵ مسئولیت کار را برعهده دارد و باید محوطه، حصار خیابان را به اتمام برساند.

وی بیان کرد: ما در اردیبهشت ماه به خیراعلام کرده بودیم که مدرسه اول مهرماه باید تحویل داده شود و پیمانکار ما ۱۰ روزی است که کار راتحویل داده است و از امروز نیزدانش آموزان به مدرسه آمده اند.

هدایتی با اشاره به فشردگی کاراظهار کرد:همکاران ما ده روز قبل شبانه روز کار کردند موتور خانه هم راه انداختندو کنتور گاز فردا نصب می‌شود شخصا هم با آقای بنی اسد رئیس آموزش وپرورش استثنایی صحبت کردیم و برخی مسائل راهماهنگی کردیم.

این مدرسه با ۵۰ روز تاخیر آغاز به کار نکرده، تعطیل شد!

در خصوص قطع و وصل برق مدرسه از وی سوال می‌کنم، پاسخ می‌دهد: بحث انشعابات آب وبرق وگاز با آموزش وپرورش است ما از برق تک فازی که پیمانکار برای کارگاه خود دراختیار دارد به مدرسه دادیم و اگر برق سه فاز را وصل نکنند اسپیلت‌ها که هزینه میلیونی برایشان شده است سریعا می‌سوزند.

وی به تفاهم نامه بین نوسازی مدارس و خیر مدرسه اشاره و می گوید: ماه اردیبهشت یا خرداد به خیر نامه زدیم که حصار محوطه زده شود، گفتند تداخل پیش می‌آید وباید بعد ازکار‌های نوسازی آنان وارد عمل شوند، از طرفی ساختمان ما شهریور ماه آماده شد، ما سه هفته قبل جلسه‌ای در اتاق بازرگانی داشتیم وخیر مدرسه آنجا مشکلات پیمانکاری را مطرح کردند و ما با پیمانکارمان صحبت کردیم تا کار را به پایان ببرد، درواقع ما حسن نیت مان را نشان دادیم تا سریع‌تر مدرسه به بهره برداری برسد.

دنیای پر اضطراب این کودکان

بچه‌های اوتیسمی به کوچکترین صدایی واکنش داده و اغلب شاهد به هم ریختگی این بچه‌ها در مدرسه هستیم و کنترل آنان سخت است.

هر یک از این بچه‌ها دنیایی جداگانه دارند وکار با آن‌ها سخت است وسخت‌تر آنکه در سیستم آموزش وپرورش به اندازه مدارس خصوصی یا غیرانتفاعی هم توجهی به آن‌ها نشده وهمچنان خانه به دوش هستند.

بعد از بیرون آمدن از مدرسه مادر یکی از بچه ها به من خبر می دهد که مدرسه را تعطیل کرده اند چون  آب و برق وگاز مدرسه هنوز وصل نیست وهوا اندکی سرد است.

گزارش مرضیه السادات حسینی راد

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.