از نگاه دانشآموزی که وارد مدرسه میشود «مشق شب» بدترین چیزی است که وجود دارد. «شکنجه»، «استرس»، «اضطراب» و «کار بیهوده»، اینها توصیف دانشآموزان از مشق شب است، هر چند طبق پژوهشهای انجامشده دانشآموزان باید به ازای هر مقطع تحصیلی، ۱۰دقیقه تکلیف درسی روزانه داشته باشند و در مقاطع بعدی ۱۰ دقیقه دیگر به آن اضافه شود، اما این مسئله در عمده مدارس رعایت نمیشود، چراکه از یک سو حجم کتب درسی و کمکدرسی زیاد و از سوی دیگر زمان آموزش کم است، بنابراین وقتی معلم نمیتواند کتابهای قطور را سر کلاس آموزش دهد، ناچار است از برخی محتوای درسی به سرعت عبور کند و آموزش اصلی آن را با تمرین بیشتر به خانه حواله دهد! اما در خانه جایی برای درس خواندن نیست، دانشآموز خسته است و بازیگوشی میکند و مادران و پدران هم که تحمل سر باز زدن او از درس و مشقش را ندارند، بنابراین از کوره درمیروند و نتیجهاش دلزدگی دانشآموزان نسبت به درس و مدرسه میشود.
دانشآموزان در طول سالهای متمادی هیچ وقت نفهمیدهاند که نوشتن مشق و حفظ دروس بدون آنکه درک کافی از آن داشته باشند، در کجای زندگیشان کاربرد دارد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که تکلیف غیرضروری به دلیل تحمیل حجم زیادی از استرس، بیش از آنکه مفید باشد، به دانشآموز آسیب میرساند، اما بسیاری دیگر نیز اعتقاد دارند تکلیف شب مزیتهای زیادی برای دانشآموزان خواهد داشت، به این دلیل که به آنها کمک میکند بیرون از کلاس با استقلال بیشتری فکر کنند، اما این در شرایطی است که حجم تکلیف در منزل به نحوی باشد که دانشآموز را به استقلال و تفکر وادارد، نه اینکه به دلیل حجم زیاد این تکالیف، دنبال بهانهتراشی و فرار باشد.
تکلیف والدین با «تکلیف» چیست؟
آنهایی که فرزند مدرسهای دارند کلافه هستند و نمیدانند با تکالیف درسی فرزند خود چگونه برخورد کنند. اگر با او همراه شوند و بخواهند برای تفهیم محتوای درسی کمکحالش باشند، ممکن است دانشآموز را در انجام تکالیفش به خود وابسته کنند و به ناچار تا سالهای سال برای انجام مشق شب او را همراهی کنند، اگر هم بخواهند فرزندشان را به حال خود بگذارند و بگویند که خودت تمرینهای درسیات را حل کن، ممکن است سبب افت تحصیلی دانشآموز شود. متأسفانه دانشآموزان در هر مقطع تحصیلی با راه و روشی خاص که عمدتاً والدین آن را انتخاب کردهاند، دروس را مرور میکنند، بنابراین باید سازوکار مشخصی برای انجام تکالیف درسی وجود داشته باشد تا والدین و دانشآموزان را از این سردرگمی نجات دهد.
بار آموزش روی دوش خانوادهها
والدین دانشآموزان به خصوص دانشآموزانی که در مقطع ابتدایی تحصیل میکنند، پا به پای فرزندشان مشق شب مینویسند، آنها مدام به فرزند خود تشر میزنند که دست از شیطنت و بازیگوشی بکشد و پای درس و مشقش بنشیند. این والدین از دعوا و مشاجره روزانه خود با فرزندشان بر سر انجام تکالیف مدارسشان میگویند. خانم، ولی زاده، مادر یک دانشآموز مقطع دوم ابتدایی است. او درباره مشکلات مشق شب فرزند خود این گونه توضیح میدهد: «گاهی معلم دخترم تکالیفی میدهد که انگار این تکالیف برای من نوشته شده است و نه برای فرزندم. نوع تمرین دادن و ساخت کاردستی به گونهای است که دخترم به تنهایی از عهده آن برنمیآید و نیاز به کمک دارد، به همین دلیل از روز اول مهرماه و آغاز سال تحصیلی تا روز آخری که مدارس دایر است، بیشتر وقتم را برای آموزش یا همراهی نوشتن تکالیف او میگذرانم. به نظر من معلمان از آموزش و تمرین بچهها دست کشیدهاند و بار آموزش را روی دوش پدران و مادران انداختهاند.»
آقای عشرتی پدر یک دانشآموز مقطع اول ابتدایی است. او هم از حجم بالای تکالیف در منزل فرزندش گلایه میکند: «در حالی که در کشورهای پیشرو در آموزش، تکلیف در منزل به این شکل وجود ندارد و بچهها در مدرسه آموزش کافی میبینند و فرصت کافی برای تمرین دارند، نظام آموزشی در کشور ما به گونهای است که هر بچهای باید با خانواده خود درس بخواند، تمرین کند و کاردستی بسازد! اما این کارها در سایر کشورها با همراهی معلم و در کنار همکلاسیها انجام میشود.» او میگوید: «معلم کلاس پسرم یکسری تکلیف برای خانوادهها میدهد، مثلاً اینکه باید موارد آموزشی را رنگآمیزی کنند یا حتی لوحه نویسی دارند تا بچهها با کمک آنها با کلمات آشنا شوند، در صورتی که میشود با یک مدیریت صحیح این کارها را پیش از آغاز سال تحصیلی و در مدرسه انجام و با چاپ و تکثیرشان، آنها را در اختیار دانشآموزان قرار داد، همانگونه که در سالهای گذشته این موارد از سوی معلم و مدرسه انجام میشد، اما همه کارها را بر دوش خانوادهها انداختهاند.»
یکی دیگر از والدین که دو فرزند دارد هم از تکالیف اضافهای که دانشآموزان باید در منزل انجام دهند، به ستوه آمده است: «یک دختر اول ابتدایی دارم و دختر دیگرم هم سه سالش است. هماهنگی رفتوآمد مدرسه دختر بزرگترم در کنار تمرینی که برای خانه دارد، بسیار برایم سخت است چراکه وظیفه رسیدگی به دختر کوچکترم را هم دارم. مدرسه هر کاری را که میخواهد بر دوش ما میاندازد و اصلاً گاهی فکر میکنم عمده آموزش کتاب را به خانه و خانواده میسپارد.» او ادامه میدهد: «دختر من کلاسورزش هم میرود، اما به دلیل تکالیف سنگینی که به او محول میشود، هیچ فرصتی برای فعالیتهای ورزشیاش ندارد. متأسفانه سیستم رقابتی مدارس و اضافهشدن کتابهای کمکدرسی مشکلات را دوچندان کرده است که باید مسئولان فکری برای آن کنند.»
دست درد به خاطر مشق
دانشآموزان ابتدایی در سنی نیستند که از آنها توقع داشته باشیم، دوسه ساعت یک جا بنشینند و درسی را که آن روز یاد گرفتهاند، تمرین و مرور کنند. آنها به دنبال بازی و تفریح هستند و حداقل دوسه سال زمان میبرد تا توانایی یک جا نشستن و انجام تکالیف را پیدا کنند، به همین دلیل است که اگر از این بچهها بپرسید کدام درس را بیشتر از همه دوست دارید، اسم «ریاضی» و «علوم» را خواهند برد، چراکه این دو کتاب بیشتر بر پایه بازی و سرگرمی طراحی شدهاند.
امیرعباس کلاس دوم است. او درباره مشق روزانهاش میگوید: «خانم معلم هر روز یک صفحه دیکته، پنج سؤال ریاضی، سه سؤال نگارش و ۳۰ دقیقه مطالعه را به عنوان تکلیف در خانه تعیین میکند. هر روزی که نتوانیم مشق بنویسیم، جریمه میشویم و روز بعد باید دوبرابر مشق بنویسیم.» او با لحن کودکانهاش میگوید: «دو ساعت، سه ساعت طول میکشد تا تمرینها را انجام دهیم. من به کلاس زبان هم میروم و تمرین کلاس زبان و تمرین کلاسهای درس روی هم تلنبار میشود.»
بهار هم دانشآموز دیگری است که در مقطع سوم ابتدایی و در مدرسه دولتی درس میخواند. او درباره تکالیف مدرسهاش این گونه توضیح میدهد: «ساعت ۵/۱۲ به خانه برمیگردم و تا ناهار بخورم و خستگی درکنم، بعد از ظهر میشود. امروز خانم معلم گفته که از عدد هزارو ۱۰ تا هزارو ۳۰ یک مرتبه به صورت عدد و حروف بنویسم. چندین سؤال هم در دفتر ریاضی است که باید به آنها جواب بدهم. فردا امتحان دیکته داریم، باید از روی کتاب فارسی تمرین کنم. قرار است یک نمایش هم اجرا کنیم که در آن من نقش «گل» را دارم. برای همین باید متن مربوط به «گل» را حفظ کنم. از صفحه ۳۶ کتاب نگارش هم باید رونویسی کنم. تا همه اینها را انجام دهم، وقت خوردن شام و خوابیدن است!».
اما یکی دیگر از دانشآموزان به نام «طاها» که کلاس اول است، وقتی اسم مشق میآید، لحن صدایش تغییر میکند و میگوید: «مشق ما زیاد است، دستم درد میگیرد.» او درباره درس مورد علاقهاش میگوید: «ریاضی را خیلی دوست دارم، اما دلم نمیخواهد مشق زیاد داشته باشم.»
برخی مدارس غیردولتی در ازای گرفتن پول بیشتر، برنامه «عصر مانی» (After school) برای دانشآموزانشان تدارک میبینند، به این ترتیب که بعد از اتمام کلاس درس، یک معلم سرکلاس درس حاضر میشود و تمرینهایی را که معلم قبلی به خانواده محول کرده است همراه بچهها انجام میدهد! به عبارتی برخی مدارس غیردولتی با دادن تمرینهای متعدد به دانشآموزان، درآمدزایی میکنند و در ازای گرفتن پول با دانشآموزانی که خانوادههایشان فرصت کافی برای تمرین با او ندارند، تمرین حل میکنند.
اما یکی از معلمان که در مدرسه غیردولتی بالای شهر تهران کار میکند، روایت متفاوتی از کلاسهای «عصر مانی» دارد. او میگوید: «یکی از امتیازات مدرسهای که در آن تدریس میکنم، خدمات «عصر مانی» برای خانوادههاست، این گونه که همه بچهها از پیشدبستانی تا کلاس پنجم در یک کلاس مینشینند و تکالیفشان را انجام میدهند. در این بین یک معلم هم بالای سرشان است که اگر سؤالی دارند از او بپرسند. آنها باید ساعات زیادی را منتظر بمانند تا والدینشان دنبالشان بیایند. بارها اضطراب این دانشآموزان را دیدهام که گاهی به دلیل حضور طولانیمدت در مدرسه، دچار پرخاشگری و اختلال عصبی شدهاند چراکه دوست دارند مثل همکلاسیهایشان به خانه بروند و پیش خانوادهشان باشند، البته برخی از خانوادهها میگویند که چارهای جز این کار ندارند، چراکه پدر و مادر هر دو شاغلند یا وقتی برای تمرین با فرزند خود ندارند.»
دانشآموزانی که تکلیف روزانه ندارند نمرات بهتری میگیرند
موضوع تکلیف در منزل یک موضوع علمی و پژوهشی است که باید به صورت کارشناسانهای مورد بررسی قرار گیرد. در بسیاری از کشورهای پیشرو در آموزش، تکالیف مدارس، سالهاست به عنوان یک بحث علمی مورد ارزیابی قرار گرفته است. یکی از معتبرترین تحقیقات علمی در این رابطه از سوی «هریس کوپر» استاد روانشناسی دانشگاه «دوک» انجام شده است. او در تحقیق خود از سال۱۹۸۷ تا ۲۰۰۳ وضعیت دانشآموزان را در زمینه تکلیف شب و تأثیر آن روی میزان یادگیری آنها انجام داده و به نتیجه جالبی رسیده است. نتیجه تحقیق این استاد دانشگاه نشان میدهد دانشآموزان نباید بدون تکلیف باشند، اما از سویی یک کودک دوم دبستانی هم نباید روزانه دو ساعت مشق بنویسد. این چیزی است که به آن قانون ۱۰دقیقه میگویند؛ کودکان بر اساس پایه تحصیلی خود باید روزانه به مضربهای ۱۰دقیقه مشق داشته باشند، یعنی میزان مشق برای اول دبستانیها روزانه ۱۰دقیقه و برای دوم دبستانیها ۲۰دقیقه باشد، اما هریس کوپر مخالفانی هم دارد، «کچی وارلوت» استاد آموزش در دانشگاه «میزوری» در این رابطه در نقد تحقیق کوپر به مجله تایمز گفت: «ارتباط بین موفقیت و مشق شب کودکان به این منظور نیست که مشق عامل موفقیت است.
مشق عامل موفقیت است یا دانشآموزان موفق، مشق خود را انجام میدهند؟!» وارلوت اعتقاد دارد کیفیت تکالیف باید تغییر کند و از سویی کودکان در سن پایین هم اصلاً نباید تکلیفی داشته باشند. سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه که بیش از ۴۰کشور در آن عضو هستند، در این رابطه مطالعاتی انجام داده است که با یک نتیجه عجیب حرف وارلوت را تأیید میکند، دانشآموزانی که تکلیف شب ندارند، نمرات بهتری میگیرند! نتایج این تحقیق باعث شده است در سالهای اخیر ساعات مشق شب در کشورهای مختلف به شدت کاهش پیدا کند، سازمان همکاریهای اقتصادی در همین رابطه آماری منتشر کرده است که نشان میدهد در بسیاری از کشورها مشق شب در دبستانها حذف شده است، البته بحثهای علمی درباره حذف مشق شب در کشورهای دیگر همچنان ادامه دارد و آنها هر کدام برنامه متفاوتی دارند، اما مطالعات انجامشده یک موضوع را قطعی کرده است، مشق بیشتر، الزاماً به تعلیم و تربیت بهتر منجر نمیشود.
مدرسه محل مبارزه نیست
بارها و بارها کارشناسان آموزشوپرورش بر تکالیفی که مهارتمحور باشد، تأکید کرده و گفتهاند این نوع از تکالیف باید جایگزین مشق نوشتن شود، اما به نظر میرسد گوش مسئولان به این حرفها بدهکار نبوده است.
امیرحسین سلطانیفلاح، کارشناس تعلیم و تربیت در رابطه با مشق شب زیاد دانشآموزان به «جوان» میگوید: «تعدادی از مدارس، تکالیف سنگینی به بچهها میدهند و بعد از ساعات آموزشی حضوری، کلاسهای مجازی نیز برگزار میکنند. این مدارس بیشتر از آنچه مفید باشند، آسیبزا خواهند بود، البته مدارس خوبی هم پیدا میشود که فشار زیادی را بر دانشآموز برای انجام تکلیف در منزل وارد نمیکنند و این نکات را به خوبی میدانند.» او ادامه میدهد: «باید ابتدا این موضوع را بپذیریم که «مدرسه» محل آموزش است نه محل مبارزه، اگر هم مبارزهای در مدرسه ایجاد میشود، یک مبارزه کاذب خواهد بود. باید دانشآموزان درک کنند که مبارزه اصلی در زندگی است و مدرسه باید آنها را آماده کند.»
سلطانیفلاح به آسیبهایی ناشی از فشار بیش از حد بر دانشآموزان نیز اشاره میکند و میگوید: «گاهی دانشآموزان به کلاسهای متعدد میروند تا همه دروس را ۲۰ بگیرند. در این مواقع «خانواده» و «مدرسه» و به طور کلی «نظام آموزشوپرورش» به او تلقین میکند که باید در این رقابت عجیب، پیروز شود و حتماً اول باشد. بر فرض هم که اینطور شود، وقتی او در ۱۸ سالگی وارد دانشگاه، بازار کار و جامعه شود، هنگام مواجهه با اولین شکست، میشکند. از آنجا که این بچه اصلاً باختن را بلد نیست، ممکن است درگیر آسیبهای اجتماعی شود.»
او میگوید: «وقتی به بچهها مشق شب داده میشود، باید مسئله مهارتمحوری آن مدنظر قرار گیرد و تکالیف عملیاتی جایگزین نوشتن مشق شب شود. برای مثال در درس اجتماعی مقطع ابتدایی، احترام به بزرگترها آموزش داده میشود، به جای اینکه معلم به دانشآموز بگوید که برو خانه و کاربرگ پر کن، بگوید برو خانه و با پدربزرگ و مادربزرگت تماس بگیر و پنج دقیقه با آنها صحبت کن، آن بچهای که قرار است احترام به بزرگتر را یاد بگیرد، در همین تماس تلفنی یاد خواهد گرفت، اما این یادگیری در کاربرگ میسر نمیشود.»
او به ضرورت تغییر کتب درسی در جهت مهارتمحوری نیز اشاره میکند و اظهار میدارد: «اگر ملاک بر این است که آموزشوپرورش حرکت صحیحی در کمترشدن مشق شب داشته باشد، باید کتب درسی تغییر کند و مهارتمحور شود. نباید اینطور باشد که کتاب درسی، تمرینهای تئوری بدهد، اما از معلم توقع داشته باشیم خودسرانه، تمرینهای عملکردی برای دانشآموزان تعریف کند.»
به نظر میرسد میزان تمرین در منزل باید بر اساس سن و مقطع تحصیلی دانشآموزان باشد. همچنین کاربردی بودن تمرینها و مهارتمحوربودنشان باید مدنظر مسئولانآموزشوپرورش قرار گیرد. در واقع «مشق شب» باید به گونهای تعیین شود که دانشآموز را خسته نکند و بدون هیچ تنشی به موفقیت او بینجامد.
منبع: جوان آنلاین