یکی از افرادی که در جریان واقعه عظیم کربلا به دعوت امام حسین علیهم السلام پاسخ منفی داد عبیدالله بن حرّ جُعفی است و با وجود این که ساکن کوفه بود سپس، به شام نزد معاویه رفت. چون در برخی از منابع تاریخی گفته شده است که طرفدار عثمان بود و پس از قتل او به معاویه پیوست.
هنگامی که معاویه از دنیا رفت، به محض این که متوجه شد امام حسین (ع) تصمیم دارند به کوفه بیایند از این شهر خارج شد تا با حضرت سیدالشهداء (ع) روبرو نشود، اما در نزدیکی شهر کربلا بود که با امام حسین (ع) مواجه شد.
گفته شده است که امام حسین (ع) به خیمه عبیدالله رفتند و پس از سپاس خداوند متعال به او فرمودند: «ای مرد، در گذشته خطای بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مواخذه میکنند، آیا نمیخواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تا جدّ من روز قیامت، نزد خداوند متعال شفیع تو باشد؟» و عبیدالله در پاسخ به حضرت سیدالشهداء (ع) گفت: یابن رسول الله! اگر به یاری شما آیم، همان اول کار، پیش روی شما کشته میشوم و نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب را بگیرید، به خدا قسم تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته است مگر این که به آن رسیده و هیچ کس در طلب من نیامده مگر این که از او سبقت گرفته و نجات یافته ام. که امام حسین علیهم السلام از او روی برگرداندند و فرمودند: نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو.» و سپس، این آیه از سوره کهف را خواندند که «ما گمراهان را به یاری خود نمیطلبیم.
اما از این جا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را در آتش جهنم میاندازد و هلاک میشود.
عبیدالله پس از واقعه عظیم کربلا از این که دعوت امام حسین علیهم السلام را نپذیرفت و به یاران حضرت سیدالشهداء (ع) نپیوست به شدت پشیمان شد و خود را سرزنش کرد و حتی شعری سرود: آه از حسرتی که تا زنده ام در میان سینه و گلویم در جریان است.
محمدحسین رجبی دوانی، پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: سومین زیارتی که در نقلهای تاریخی و مقاتل ثبت شده است مربوط به عبیدالله بن حرّ جعفی است. او از رجال و از رئیسان قبیله بنی جعفی از قبایل مهم کوفه بود و این فرد هنگامی که کوفیان، امام حسین علیهم السلام را به شهر خود دعوت کردند عبیدالله بن حرّ از کوفه خارج شد. چون میدانست که امام حسین علیهم السلام به سوی کوفه روانه هستند و با توجه به تغییر اوضاع و احوال که ابن زیاد به این شرح آمده و بر اوضاع مسلط شده است درنظر داشت به جایی برود که مجبور نشود به یاری امام حسین (ع) برود یا مجبورش کنند به جنگ آن حضرت علیهم السلام برود.
این پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: عبیدالله بن حرّ در عین این که رئیس قبیله بود شاعر زبردستی هم بود و به کربلا که رسید خودش و افراد قبیله اش، مزار مطهر امام حسین (ع) را زیارت کردند و شعر بسیار زیبایی در پشیمانی خود سرود و در آن جا گریست و از این که امام حسین (ع) را یاری نکرده بود ابراز ندامت زیادی کرد که دیگر برای او سودی نداشت. اگرچه او فرد مثبتی نبود، اما کسی بود که در چنین موقعیتی به صورت رسمی و آشکار به زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) با افراد قبیله خود آمده و نام خود را در تاریخ ثبت کرده است.
نقل است در زمان ظهور امام زمان ع
مردان ایرانی در رفاه و آسایش زندگی میکنند، که وقتی امام شیعیان را به یاری میطلبد...
امتحان بزرگ ایرانیان که سالها برای اهل بیت ع بر سر و سینه میزدند،
آغاز خواهد شد ... آماده باشید که آیا حاضرید زندگی لاکچری را رها کنید و به یاری امام بروید یا میگوید من کار دارم و پول کمک میکنم...