ارکان نظام و رسانه ملی در حالی در نقطه عطفی حیات سیاسی خود قرار گرفته اند که چرخش ناشیانه رویکرد‌ها توسط برخی مدعیان انقلابی بودن از جمله مسیح مهاجری مصداقی برای استحاله سیاسی فرهنگی آن‌ها است.

هادی ابراهیمی کیایی کارشناس ارشد مسائل سیاسی

یدک کشیدن عنوان نمایندگی ولی فقیه هرگز مصونیت فرهنگی و معافیت از نقد رسانه‌ای ایجاد نمی‌کند و راحت‌تر بگویم این عنوان نه بالاتر از عنوان قائم مقام رهبری و نه کلیدی‌تر از نماینده تام الاختیار امام علی (ع) در حکمیت است.

اصلی‌ترین شرط حضور در بالاترین سطح مدیربت یک روزنامه سراسری و آنهم منتسب به ولی امر مسلمین، برخورداری محسوس و ملموس از عنصر و موهبت بصیرت است اما رصد مجموعه یادداشت‌ها و مقالات جناب آقای مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی، در چند چیز تشکیک ایجاد می‌کند:

۱-کیفیت عینکی که از پشت آن به مسائل جامعه می‌نگرد
۲-اعتبار منابعی که با استناد به آنها، مسائل جامعه را آنالیز و تحلیل می‌کند
۳-سلامت مزاج ایشان که به واسطه آن به ارزیابی بی طرفانه، عاقلانه و منصفانه مسائل می‌پردازد
۴-شخصیت اطرافیانی که حوزه کاری او را احاطه کرده و ذائقه سازی می‌کنند
۵-مشتریان خاصی که محصولات قلمی و لسانی او را با تمجید‌ها مواجه ساخته و ایشان را مجاب به استمرار چنین نگارشی می‌کنند
۶-نظارتی که از سوی نهاد‌های نظارتی جامعه اعم از نظارت‌های حرفه ای، قضایی، امنیتی و یا نظارت اجتماعی بر این سلسله نوشتار‌ها بعمل می‌آید

فرق قلم امثال مسیح مهاجری با ورشکستان سیاسی چندپاره و قلم به دست‌ها و فحاش‌ها و هتاک‌های مثل مسیح علی نژاد و یا اصلاح طلبان ساختاری و معاندان و بیگانگان این است که آن‌ها در روبرو ایستاده و شمشیر‌ها از رو بسته اند، اما این مسیح، مدعی خودی بودن با نظام است و از پشت خنجر می زند!
همه از دست غیر ناله کنند
سعدی از دست خویشتن فریاد

حال و روز این روز‌های جناب مسیح مهاجری، شبیه بچه‌ای است که پدر و مادرش را گم کرده، اما داد میزد که پدر و مادرش گم شده اند و یا زبان حال منتظران امام زمان (عج) که متأسفانه امام را گمشده خطاب می‌کنند و خودشان را پیدا می‌دانند، در حالیکه خودشان از امام فاصله گرفته و راه را گم کرده اند

مهاجری که بیش از چهار دهه در اتاق ریاست خود در یک روزنامه نشسته، با مواضع اپوزوسیونی، مبتلا به سیاه نمایی و قربانی تبلیغات پروپاگاندایی معاندان است و لجوجانه‌تر از سن کهنسالی اش هر از چند گاهی با قلم از نیام کشیده و تحلیل‌های فاقد اطلاعات و ارزیابی‌های علمی و آماری همه ارکان نظام را جمله رسانه ملی، انقلاب، شورای نگهبان، وزارت خارجه، دولت سیزدهم، نیرو‌های جبهه انقلاب و حتی سپاه و بسیج را نیز در لبه پرتگاه و در وضعیت خطرناک دیده و در دل طوفان‌های انحراف و فتنه با تکیه بر تخته شکسته‌های نامطمئن، برای ساحل نشینان، آژیر خطر می‌کشد و مغرورتر از همیشه، گمان می‌کند که هر آنچه از پشت شیشه‌های دودی عینکش می‌بیند، حقیقت است و از این رو به خودش حق می‌دهد که هوای آفتابی نیمروز تابستان داغ را ابری و یا شب تصور کند!

با تورق تاریخ به راحتی می‌توان ریشه‌های فریب خوردن ابوموسی اشعری از عمروعاص را بیاد آورد که نماینده امام با تشویق‌های تشویش گرانه خوارجی ها، چگونه علی (ع) را خلع و معاویه را بر مسلمین حاکم کرد، کافی است که به نامه ۱۳۶۷/۱/۶ امام راحل به آیت الله منتظری رجوع مجدد داشته باشیم تا از سقوط منتظری به دامان لیبرال‌ها و منافقین کشف رمز نمائیم و بر ما مسجل شود که این پروژه، منحصر به برهه‌ای از زمان گذشته نیست، بلکه در همه ادوار و اعصار قابل تکرار است و این حقیقت تلخ را امروز هم می‌توان در قلم آقای مسیح مهاجری دید

رسانه ملی تنها و تنها بخاطر اینکه گلیم خود را از تجاوز فکری و فرهنگی معاندان و فتنه سازان بیرون کشیده و با سند تحول، بازگشت شکوهمندی به ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب و امام و نظام و شهدا داشته و دارد و با خانه تکانی اساسی، سلبریتی سالاری را برای همیشه پایان داده و التزام همزمان فکری و عملی به ولایت فقیه را به نمایش در آورده، مغضوب مهاجری‌ها و امثال آن‌ها شده و در حالی مدیریت آن را فاقد مهارت کافی می‌داند که خود واقف است هیچیک از رؤسای قبلی رسانه ملی مانند ایشان مدرک دانشگاهی مرتبط نداشته و رشد پلکانی را تجربه نکرده و اینگونه از تیم‌های کاربلد و هماهنگ استفاده نکرده است و نه تنها رسانه ملی را به انحصار عده‌ای خاص در نیاورده، بلکه در‌های آن را بروی همه چهره‌هایی که خود را ملزم به رعایت سند تحول و خط قرمز‌های نظام می‌دانند، بازگذاشته است.

مسیح مهاجری، در پیشینه قلم مسموم خویش از سران فتنه و اغتشاشات سال‌های اخیر اعم از اعتشاشات آبان ۹۸ در خصوص سهمیه بندی بنزین، شورش‌های ۹۶ و اغتشاشات پائیز ۱۴۰۱ حمایت کرده و حتی تاخت و تاز علیه دولت سیزدهم را قبل از شروع کارش آغاز کرده و از روز اول بر طبل ناسازگاری کوبیده است

جناب آقای مهاجری انتقاد ساز و کار دارد، شیوه، اصول، راهکار و سیاست نوشته و نانوشته می‌خواهد، نمی‌شود بر حسب بغض و کینه بر طبل ناسازگاری کوفت و دچار دوگانگی شد، نمی‌شود یک رفتار دولت سیزدهم را نقد کرد در حالی که همان رفتار را در دولت‌های اصلاح طلبان مورد تمجید و ستایش قرار داد مانند حضور مهمانان خارجی در مراسم تحلیف آقای دکتر رئیسی که آن را نماد اشرافی گری خواندید در حالیکه چهار سال قبل، با افتخار، عکس یادگاری مهمانان خارجی مراسم تحلیف حسن روحانی را عکس اول روزنامه خود کرده و نوشتید مراسم تحلیف حجت‌الاسلام دکتر حسن روحانی با حضور بیش از یکصد و پنج هیئت بلند پایه خارجی و برگزار شد.

در همین روزها نیز باز هم شاهد مواضع ضدولایی مسیح مهاجری بوده ایم که روی واژه انقلابی بودن نیروهای ولایی و حزب اللهی که غالبا واژه ی تأکیدی مقام معظم رهبری است، متمرکز شده و انقلابی خوانی آنها را اشتباه دانسته و آنها را متصف به انقلابی خواری کرده و با توهین به جای مهر در پیشانی آنها، آن را پوچ و بی ارزش می خواند و علاوه بر آن تأکید می کند که اگر مو را از ماست بکشیم متوجه می شویم که همه اش مو هست و ماست فقط یک لایه نازک روی این موهاست!

این شدت حقد و کینه نسبت به مؤمنان ولایی که از انقلاب اسلامی و آرمانهایش پاسداری می کنند و در متن فتنه ها حتی از جان خویش هم مایه می گذارند، نشانه چیست؟! آیا استحاله فکری ایشان در ذهن ها تداعی نمی شود؟!

یادمان نرود این مطالب و یادداشت ها در روزنامه های ضدانقلاب چاپ و منتشر نمی شوند، بلکه در روزنامه جمهوری اسلامی که یادگار شهید بهشتی و دستاورد خون شهدای ۷ تیر است، درج می شود و این چرخش ناشیانه رویکرد و سوء استفاده ابزاری از شهید مظلوم بهشتی، تحریف ارزشها، زدن زیر میز بازی و ده‌ها شیطنت رسانه‌ای دیگر، نه در شأن یک رسانه قدیمی است و نه در شان یک مدیرمسئول معمم و مدعی انقلابی بودن که بواسطه اعتماد نظام، کسب اعتبار کرده است

حال که رهبر معظم انقلاب با درایت و دوراندیشی خاص خود، رسانه ملی را در حساس‌ترین برهه تقابل با فتنه‌های فرهنگی، به انقلابیونی سپرد که فارغ از گرایشات جناحی و یا روحیه معامله گری با بیگانگان و معاندان، خودشان را وقف آرمان‌ها و اندیشه‌هایی کردند که امام راحل از آن بعنوان اسلام ناب محمدی (ص) یاد می‌نمود به جناب آقای مسیح مهاجری توصیه می‌کنم که در ذیل اندیشه‌های بلند مقام معظم رهبری که مشخصا در عرصه رسانه‌ها آقایان شریعتمداری در کیهان و صالحی در اطلاعات در دو وجه متمایز و موسع در حال ارائه خدمات رسانه‌ای به افکار عمومی و هدایت حرفه‌ای جامعه هستند، ایشان هم با روش‌های عقلانی و منش‌های حرفه ای، عینک بدبینی به نیروها و ارگان‌های جبهه ولایت و انقلاب را از چشمان خویش برداشته و آزادانه بنگارد و بجای غش کردن در طرف ضدانقلابها، با بصیرت عمل کرده و هوای انقلاب و ارزش‌ها را داشته باشد

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.