داشتن نگرش مثبت به زندگی اگرچه برای رفاه ذهنی خوب است اما مشکل این است که زندگی همیشه مثبت نیست. همه ما احساسات و تجربیات دردناکی داریم. این احساسات، در حالی که اغلب ناخوشایند هستند اما برای دستیابی به پذیرش و سلامت روانی بهتر، باید آشکارا و صادقانه احساس شوند و با آنها برخورد شود. این در حالی است که روانشناسی زرد، با تکنیکهایی غیراصولی همچون "مثبتگرایی سمی" سعی دارد تا بر احساسات واقعی ما درپوش بگذارد.
سمانه رضایی، متخصص روانشناسی و مدرس دانشگاه ضمن نقض مثبتگرایی سمی میگوید: «مثبتگرایی و خوشبینی اگرچه برای زندگی همهی افراد مفید است اما این اثربخشی زمانی محقق میشود که شما تمام احساسات را کنار هم پذیرا باشید.»
مثبتگرایی سمی از ما چه میخواهد؟
رضایی در تعریف مثبتگرایی سمی میگوید: «مثبتگرایی سمی به معنای داشتن رویکرد "فقط حالات خوب" به زندگی و کنار گذاشتن هرگونه احساسات بهظاهر منفی است.»
او ادامه میدهد: «مثبتگرایی سمی از ما میخواهد که فقط مثبت فکر کنیم، قسمتهای تیرهوتار زندگی را نبینیم و فقط به قسمتهای روشن زندگی توجه کنیم. بهطورکلی، اصلاً به حال بد و احساس غم و اندوه فکر نکنیم.»
رضایی مثبتگرایی سمی را نهتنها مورد نقض روانشناسی اصولی میداند بلکه معتقد است که این نوع مثبت اندیشی حتی ازنظر قرآن هم مردود است: «خداوند در آیه 4 سوره بلد میفرماید "لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ" یعنی ما انسان را به حقیقت در رنج و مشقت آفریدیم؛ لذا اینکه انسان در دل رنج و سختی آفریدهشده، یعنی کامیابیهای دنیوی آمیخته با رنج و زحمت است.
تحقیقات نشان میدهد که مثبتگرایی سمی میتواند بهطورجدی بر سلامت روان تأثیر بگذارد و منجر به احساس گناه، اضطراب و بیکفایتی شود. رضایی درباره اثرات مثبتگرایی سمی بر سلامت روان میگوید: «اگر قرار باشد انسان در زندگیاش فقط به دنبال شادی باشد و فقط به چیزهای مثبت فکر کند، کمکم از خودش ناامید و مأیوس خواهد شد.»
این روانشناس ادامه میدهد: «گاهی وقتها این تفکر اشتباه که "حال ما همیشه باید خوب باشد" باعث ایجاد افسردگی خواهد شد. خیلی از مراجعینی که دچار افسردگی هستند، پس از بررسی مشخص میشود که دلیل اصلی افسردگی آنها این است که از زندگی انتظار بهترینها رادارند، درحالیکه گریه و شادی در زندگی آمیخته بهم است.»
رضایی میگوید مثبتگرایی سمی باعث میشود تا ما احساس گناه کنیم: «اینکه ما همیشه انتظار داشته باشیم که حالمان خوب باشد و انرژی داشته باشیم، غلط است. ما خیلی وقتها روزهای سخت داریم و حال خیلی بدی را تجربه میکنیم، گاهی وقتها از روی دلتنگی دلمان میخواهد گریه کنیم؛ هیچکدام از این احساسات بد نیست اما مثبتگرایی سمی باعث میشود تا ما با عدم پذیرش احساسات و شرایط زندگی خود احساس گناه کرده و درنهایت دچار افسردگی شویم.»
مثبتگرایی سمی را با خوشبینی اشتباه نگیرید
رضایی با اشاره به تفاوت خوشبینی با مثبتگرایی سمی میگوید: «خوشبینی و مثبتگرایی اصولی یعنی اینکه ما درست مثبت فکر کنیم نه اینکه احساسات منفی را نادیده بگیریم. مثبتگرایی یعنی علیرغم همهی کمبودها و مشکلات، با خودمان مهربان باشیم، شفقت داشته باشیم و پذیرای تمام چیزهای منفی باشیم اما مثبتگرایی سمی، یعنی ما کلاً احساسات منفی را نادیده بگیریم که این قطعاً باعث ایجاد افسردگی میشود.»
شبکههای اجتماعی در ترویج مثبتگرایی سمی تأثیرگذارند
رضایی درباره تأثیر شبکههای اجتماعی در ترویج این احساس میگوید: «قطعاً شبکههای اجتماعی ازجمله اینستاگرام در فرهنگ مردم اثرگذار است. وقتی بلاگرها و سلبریتیها فقط حال خوب و لحظات مفرح خودشان را با مردم به اشتراک میگذارند، ناخودآگاه این پیام را به مخاطب القا میکنند که زندگی همیشه باید مثبت و عاری از هرگونه غم و اندوه باشد.»
این استاد دانشگاه تماشای فقط حال خوب دیگران را باعث احساس شرمساری میداند و میگوید: «زمانی که ما مدام در شبکههای اجتماعی میبینیم که یک نفر همیشه حالش خوب است، این ناخودآگاه باعث میشود تا ما احساس شرمساری کنیم؛ درحالیکه زندگی واقعی این نیست.»
او ادامه میدهد: «زندگی واقعی یعنی ناراحتی کنار شادی باشد، یک روزهای خیلی بدی را تجربه کنیم و همه کمبودها و کاستیها را -چه از طرف خودمان و چه از طرف اطرافیانمان- پذیرا باشیم.»
جملات انگیزشی در روانشناسی زرد باعث آرامش کاذب میشود
رضایی درباره دلیل جذب مردم به روانشناسی زرد میگوید: «روانشناسی زرد با حرفهای مثبت و انگیزشی مثلاینکه شما نباید ناراحت باشید، پول بسازید، انرژی مثبت بدهید تا انرژی مثبت دریافت کنید و... سعی میکنند تا افراد را به سمت خود جذب نمایند. درحالیکه زندگی بالا و پایین دارد و همیشه همهچیز مثبت و عالی نیست و وجود نخواهد داشت.»
او ادامه میدهد: «باید توجه داشت که روانشناسی زرد با القای مثبت اندیشی سعی دارد تا ما احساسات درونی خود مثل غم و ناراحتی را نادیده بگیریم. با ادامه این روند، ما فرصت چارهاندیشی برای حل مشکلاتمان را از دست میدهیم.»
این استاد دانشگاه میگوید روانشناسی زرد ادعا میکند که بر اساس روانشناسی اصولی استوار است اما چنین نیست: «روانشناسی اصولی در مقابل روانشناسی زرد بر این باور است که ما باید در زندگی رنج و سختی را تجربه کنیم و آنها را بپذیریم؛ در مرحله بعد، برای حل رنجهایمان تلاش کنیم که ماحصل حل رنجها میشود حال خوب و شادی در زندگی.»
چیکار کنیم که گرفتار مثبت اندیشی سمی نشویم؟
رضایی راهحل گرفتار نشدن در دام مثبت اندیشی سمی را پذیرش احساسات خود دانست و افزود: «سعی کنید تمام احساسات ازجمله احساسات منفی خودتان را بپذیرید و بدانید که مثبت و منفی و شادی و غم کنار هم قرار دارد. شناخت احساسات منفی مستلزم این است که به خود اجازه تجربه و بیان غم، خشم، ترس و ناامیدی را بدهید.»
به گفته این استاد دانشگاه، واقعبینی نسبت به احساسات عامل مؤثری در مقابله با مثبتگرایی سمی است: «هنگام مواجهه با یک موقعیت دشوار، طبیعی است که احساس استرس، نگرانی یا حتی ترس داشته باشید. از خودتان توقع زیادی نداشته باشید، مراقبت از خود را تمرین کنید و روی برداشتن گامهایی کارکنید که میتواند به بهبود وضعیت شما کمک کند.»
این روانشناس در پایان تأکید میکند: «مثبت بودن سمی میتواند جذاب باشد زیرا راهی آسان برای رهایی از غم و اندوه به شما ارائه میدهد. بااینحال، برخلاف مثبت اندیشی واقعی، شمارا از واقعیت منحرف میکند. لذا برای مواجه با احساسات خود، صرفنظر از اینکه چقدر سخت است، وقت بگذارید. پذیرش ناراحتیها ممکن است چالشبرانگیز باشد، اما درنهایت شما را در مسیر زندگی واقعیتر و لذتبخشتر قرار میدهد.»
منبع: ایرنا
.. و مورد 6 »»
مانند تفاوت بین (سادگی یا با. ساده لوحی!!!)
و من ا.. التوفیق
من خیلی موافق مطالب بالا نیستم زندگی فقط به دیدگاه انسان بستگی داره و اکثرا آینده افراد توسط خودشان و بر اساس بضاعتی که زندگی گذشته شان در نهادشان ایجاد کرده شکل میگیرد مثل همان باور بستن فیل با ریسمان نازک از زمان کوچک بودن آن چنین باورهایی را خیلی ها به اشنباه واقعیت می پندارند حتی بسیاری از غیر قابل تغییرها (باورها ) را میتوان تغییر داد فقط بایستی اراده کرد و مهارت و تجربه آنرا ایجاد کرد
امار مجرمان و قاتلان تحصیل کرده ایرانی و داشته باشین زنگ خطر هس
اینکه یک ایرانی تحصیل کرده خشم خودشو نمیتونه کنترل کنه و مرتکب قتل میشه مقصرش بدتربیتی از طرف والدین و اموزش ناقص در مدارس هس
اینکه دانش اموز فقط مطالبی درباره فواید کنترل خشم و حفظ کنه کار آمد نیس باید عملا کنترل خشم عملا ب دانش اموزان اموزش داده بشه