تلاش برای نشر یک آرمان و عقیدهی مقدس و آسمانی رسالتی پسندیده و مقدس است که باید بر اساس اسناد و منابع معتبر انجام شود که این خود توفیقی از جانب خداوند مهربان است. در میدان هنر، هنرمند برای این امر مهم تبلیغی، بدلیل نیاز به انتقال سریع و متقن موضوع، دچار سختیها و چالشهای خاص خود میشود پس هنرمند بیشتر باید به رسالت و فلسفه موضوع بپردازد، تا در اجرای اثر هنری گرفتار اشکالات و نواقص ابتدایی نشود!
یکی از موارد آسیب شناسی در آثار هنری، کپی کاری یا مونتاژکاری عیان و ضعیف است که باعث صدمات فراوانی به اصل سوژه میشود! یکی از صدمات خندیدن و استهزای اثری است با عنوانی مقدس که واقعا آزاردهنده است. هنرمند واقعی همواره باید بداند که کار بزرگ حاصل تلاش فراوان و بررسیهای عالمانه است که اگر چنین نباشد خروجی کارهای وی، به کار ضعیف، سخیف و حتی اثرعوامفریبانه نیز متهم خواهد شد.
یک اصل مهمی که در تبلیغ هنری دین و به عبارتی تبلیغ قرآن و حضرات معصومین سلام الله علیهم مطرح است، این ست که اثر هنری و ادبی باید در اوج و کمالی باشد که در شأن و قداست ذوات مقدس است. مانند آثار خط، گرافیک و نقاشی محکم و اصولی، که بارزترین ویژگی آن انتقال سریع بصری و منطقی بودن آن است. بالعکس پرهیز جدی از آوردن هرگونه جنس کم ارزش و بُنجل و یا راضی شدن به انتخابهای سهل الوصول و غیرتخصصی در حریم قرآن و معصوم ضروری است که نتیجه آن، اثری سبُک و کم محتوا است که حتی باعث صدمه و تخریب دراصل موضوع خواهد شد.
ناصر گلستانی مدرس قرآن و منتقد آثار هنری نقاشی و گرافیک، در یادداشتی اختصاصی برای باشگاه خبرنگاران جوان نقاشی عاشورایی، " عرش بر زمین افتاد " یکی از آثار حسن روح الامین را مورد نقد هنری قرار داده است که متن آن به شرح ذیل است.
اگر قرار باشد شما به عنوان یک نقاش رئالیست، فردی را در محاصره و حلقهی دشمنان به جهت کشتن وی، آن هم با نهایت غیظ و کینهی دشمن، نقاشی کنید آیا جز این است که حتما و قطعا باید نیت، نگاه، جهت و انرژی دشمنان همه به سمت آن فرد تنها و مظلوم باشد؟! و آیا هر دشمن را در جایگاه خود از فیزیک، فرم و یا فیگور و حضور صحیح و واقع گرایانه قرار نمیدهید؟!
در تابلوی زیر موارد زیادی از شخصیتها با شماره مشخص شده اند که به بررسی خیلی ابتدایی آنها بدون نکات فنی دیگر، همراه با داوری شما خوانندگان و بینندگان گرامی، میپردازیم.
در این اثر به غیر از شخصی که تیک خورده است سایر اشخاص را جداگانه بر اساس زاویه نگاه، جهت و فرم بدن و حس و انرژی آنان نسبت به نیت و حضورشان بررسی نمایید!
بطور مثال:
شخص حلقه یک، در اوج دشمنی در چهره، گویی قصد کشتن فرد جلویی خود را دارد! و کاری با امام ندارد...
شخص حلقه چهار، گویی هیچ حس و ربطی در این واقعهی عظیم ندارد یعنی فیگوری مخصوص آتلیه عکاسی است!
اشخاص حلقه شش، که هر کدام به مانند اشخاص دیگر، مونتاژ نابجایی دارند و تنها برای دور شدن از یکنواختی در ترکیب بندی محیطی چیده شدند، ولی غافل از بی ربطی حضورشان در این بزرگترین اتفاق عالم و هستی! بعبارتی عدم رعایت کمپوزیسیون ناموزون عناصر اصلی.
شخص حلقه دوازده، این پرتره مرا به یاد نگارگریهای کتاب حافظ میاندازد و این که این شخص در این معرکه کجای ماجرا است!
شخص حلقه سیزده، با هیکل و حضوری رومی گونه در نقاشیهای متقدمین و خارج از عرف در کل صحنه که معلوم نیست با این همه ورزیدگی و مهارت، دقیقا کجای اسب سوار را نشانه رفته است! که شاید الهامی از قاتل حضرت حمزه علیه السلام در فیلم محمد رسول الله باشد.
شخص حلقه شانزده، که کلا به نظر میآید حواسش به دوربین است تا حضور خود را در این واقعه بزرگ تاریخی ثبت کند!
باقی بررسی شخصیتها و موارد به عهده خود شما، فقط فراموش نشود که هنوز این جماعتِ حاضر دراین کادرِاکشن نتوانسته اند ضربهای به سوارکار وارد کنند و پرواضح است که هر کدام مشغول نواختن ساز خود هستند! مگر حضور چند تیرانداز ناشناس از دور...!
دریک تابلوی نقاشی با زمینه عاشورایی یا هرعنوان مقدس، نباید صرف شلوغی کار و وجود رنگهای گرم و از طرفی سوءاستفاده از احساس و دانش و اعتقاد پاکِ و خالصانه بیننده از موضوع و واقعهی مقدس، او را دچار اشتباه در حقایق و در نهایت دچار کلی بینی و انحرافات کرد چرا که با مونتاژکاریهای ناشیانهی دیتیل ها، خواسته یا ناخواسته به شعور و فهم بیننده توهین خواهد شد.
آقا هرکسی که هستی ما همه وقایع کربلا رو شنیدیم،،کم یا زیاد ،راست یا دروغ ،مشترکاتی داشته که در این نقاشی با سلیقه و هنری به کار رفته تا در یک تصویر به خاطر بیاوریم پس شما نه تنها هیچ از وقایع کربلا نمی دانی بلکه از هنر هم نمی دانی
در حالیست که در صحنه جنگ آشوب،بی نظمی،همهمه،فرار،ترس و... قابل مشاهده است حال با حضور نفرات زیاد بر علیه یک نفر که شخصی خاص می باشد چه انتظار دارید این اثر بسیار نزدیک به واقعیت است و خدا قوت به جناب روح الامین
با این وجود هرکس برداشت خودش را از این تصویر دارد که از نظر من تصویر بسیار پر محتوا می باشد.
اوج بغض و کینه ، ترس و وحشت ، شک و تردید و در مجموع دوگانگی و چندگانگی تفکرات و رفتار افراد در آن روز چیزیست که به عینه در مقاتل موجود است .
حر ابن یزید در ساعاتی قبل از حمله به لشکر مقابل می آید
و بالعکس آن در روز عاشورا نیز اتفاق افتاده است ،
افراد زیادی از ترس حاکمین به جنگ آمده بودند و بدون تمایل باطنی
و گروهی فقط سیاهی لشکر بودند
در این مجمع اضداد که مخلوطی از حالات و رفتار و حب و بغض های
بروز داده و بروز نداده هستند
چطور شما توقع دارید که چهره و فرم همه افراد یکسان
و با نیت کشتن به زعم شما باشد ؟؟؟!!!
از جایگاه و سواد هنری شما اطلاعی نداریم
اما نقد سلیقه ای و نادرست شما
یا نشان از اتکا به نظر و بیان سلیقه ای و بی سوادی شما دارد
یا نشانی از عداوت شخصی
لطفا نقد هنری را با بررسی دقیق تر حادثه تاریخی مطرح بفرمایید
بانظر شما موافق نیستم در لحظه بغض و کینه و در هیاهوی محرکه جنگ و نیز یه لحظه است نگاه نقاش و احتمال دارد در آن لحظه بعضی از دشمنان نگاه دور و...داشته باشن.
اثر واقعا تاثیر گزار است و بهتراست نقدی نشود.
نظر شمارو قبول ندارم،