چهارده قرن عظمت از آن روز سخت و سهمگین به جا مانده است؛ چهارده قرن وفاداری، ایثار، عزت، صبر، ادب و احترام و جنگ آوری درون سیاه چاله تاریخ از محرم سال ۶۱ هجری به یادگار مانده است.
قلم ها در ستایش آن روز خونین، هرچقدر بنویسند بازهم ناگفته ها بیش از گفته ها خواهد بود و اگر تمام جوهر های جهان در وصف آن واقعه مکتوب شوند، بازهم تمام آنچه که باید گفته نشده است.
عاشورا یک روز نبود بلکه چهارده قرن است که عاشورا، چشم بینا و گوش شنوا می خواهد برای آنکه بتوان وقایع اش را درک کرد. عاشورا یک سبک هنری است، سبک هنری از تمام خیر و شر هستی که بر بوم روزگار حک شده است. شاعران و کاتبان چه خوش برای مصیبتی که بر اباعبدالله وارد آمد، مینویسند.
و چه خوش تر که شاعران و کاتبان صحنه صحنه واقعه عاشورا را با تمام ارادت به تصویر می کشند.
تایخچه شعر عاشورایی
یکی از مقولههای مهم در شعر آیینی، شعر عاشورا و تـفاوت آن بـا شـعر عاشورایی است.
موضوع شعر عاشورا، مسائل مربوط به قیام الهی امام حسین و اخبار مـبتنی بـر شـهادت آن حضرت، از زمان حضرت آدم تا خاتم و حوادث مرتبص با این نهضت بی نظیر، از مکه تـا کـربلا و از کربلا تا مدینه و مکه است و همانند سایر انواع شعر سنتی در زبان فارسی سـبک هـای مـختلف، قالبهای متنوع و اوزان متعدد عروضی دارد؛ علاوه بر این در قلمرو شعر نو و آزاد نیز آثاری ارزنده در مـوضوع کـربلا و عاشورا وجود دارد که از ضوابص خاص خود پیروی میکند.
در حقیقت شعر عاشورا بیشتر بـه جـنبه هـای عاطفی، احساسی، ماتمی و گاه حماسی نهضت حسینی اشاره دارد و جای مفاهیم ارزشی در آن تقریبا خالی است. امـا شـعر عاشورایی که خود را به عنوان طرحی نو از شعر عاشورا متمایز میکند، در واقـع در پس انـدیشۀ مـتفکران و شاعرانی قرار دارد که صحنههای پرشور عاشورا را با مفاهیم ارزشی عظیمی که در پس هر کدام نـهفته اسـت؛ بـه تصویر کشیده اند.
بنابراین در تعریف شعر عاشورایی باید گفت: شعرعاشورایی، به سرودههایی اطـلاق مـیشود که به حادثۀ عظیم عاشورای سال ٦١هجری و رویدادهای پیوسته به آن میپردازد. در این گونه سروده ها، سوگ، حماسه، عـظمت، اخـلاق و ابعاد گوناگون این نهضت خونین تصویر و ترسیم میشود. پس فلسفۀ قیام حسین بـن عـلی، اهداف الهی نهضت عاشورا، فلسفۀ همراهی خـاندان امـام بـا او، راز مهلت خواستن در شب عاشورا از سوی امام، اسـارت زنـان و فرزندان و سر افشاگریهای زینب و امام سجاد همگی در این حیطۀ شعری (شعر عاشورایی) امـکان بـیان و طرح مییابد.
محتشم شعر عاشورایی را به اوج رساند
حجت الاسلام والمسلمین سیدی شاعر و کارشناس ادبیات در این زمینه گفت: شعر عاشورایی درواقع شعری است که واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری را به تصویر بکشد و از صحنه صحنه آن واقعه سنگین بگوید.
وی افزود: شاعران زیادی چندین قرن پس از واقعه عاشورا درباره این واقعه شعر گفته و سرودند که میتوان سرچشمه اشعار عاشورایی را، کسایی مروزی دانست که پس از او شاعران دیگری هم در وصف اباعبدالله و واقعه عاشورا شعر گفته اند اما طبق تاریخ، کسایی مروزی جزو اولین شاعران در این حوزه بود.
این کارشناس ادبیات ادامه داد: بعد از کسایی مروزی شعر عاشورایی در بین شاعران بالا و پایین زیادی داشت اما در زمان محتشم کاشانی تقریبا به اوج خود رسید و در اوج هم باقی ماند. ترکیب بند باز این چه شورش است که در خلق عالم است، ترکیب بندی معروف از محتشم کاشانی است که امروزه در محافل عزای امام حسین(ع) از او، به یادگار مانده است.
سیدی همچنین بیان کرد: در زمان معاصر نیز شاید بتوان به جرات گفت روزی صد ها بیت شعر برای اباعبدالله نوشته میشود و شعر عاشورایی بیش از پیش در بین شاعران معاصر جایگاه پیدا کرده و نوشته میشود.
وی تصریح کرد: کتاب های شعر کم قطر و قطور بسیاری با محتوای شعر آیینی و شعر عاشورایی، این روز ها در بین جوانان به خصوص مداحان و روضه خوان ها دست به دست میشود که این خودش یک ظهور پرمفهوم برای عرصه شعر عاشورایی به حساب می آید. هرچند که شمع عشق و علاقه به امام حسین(ع) هرگز در قلب ها خاموش نخواهد شد و این فقط یک مثال است.
اسلم ترکی نامی گمنام اما تاریخ ساز برای ایرانیان
تاریخ راکه ورق بزنی و چند باری با دقت بخوانی، نام یک شاعر ایرانی ترک زبان را در میان نام های ۷۲ تن از شهدای کربلا میبینی. شاعری که عاشق منش و بزرگواری امام حسین(ع) شد و در کنار امام ماند و نامش را در بین شهدای کربلا ثبت کرد.
شهیدی که در میان ما ایرانی ها کمتر وصف او گفتند و کمتر او را شناختیم اما جنگ آوری با رشادت بود که شاید بتوان گفت شعر عاشورایی را اول هنگام او در میان رجز هایش در میدان جنگ شروع کرد و بعدها به عنوان شعر عاشورایی در بین شاعران رواج پیدا کرده است.
حجت الاسلام والمسلمین سیدی شاعر و کارشناس ادبیات درباره این شخصیت گفت: اسلمبنعَمر ترکی دیلمی قزوینی که به نام های اسلم ترکی و اسلم دیلمی قزوینی نیز مشهور بوده، این شخصیت ایرانیالاصل و اهل قزوین قدیم بوده که در زمان واقعه کربلا سعادت داشته تا امام حسین (ع) را در این جنگ یاری کرده و از یاران ایشان باشد و در نهایت در این راه جان خود را فدا کند.
وی افزود: در نقل های بسیاری گفته شده که اسلم شاعر بوده و برای امام حسین(ع) نیز کتابت میکرده، همچنین در برخی نقل ها نیز آمده است که او برای فرزندان امام حسین(ع) نیز قصه گویی میکرده و قاری قرآن هم بوده است.
سیدی بیان کرد: اینکه اسلم چگونه با امام حسین(ع) آشنا شد جای بحث زیادی دارد اما طبق یکی از روایات معروف، اسلم یکی از افرادی است که در جریان ورود نیروهای اسلامی به ایران به اسارت گرفته میشود و به کوفه منتقل میشود. طبق نوشته مامقانی، بعد از شهادت امام حسن (ع)، امام حسین (ع) اسلم بن دیلمی قزوینی را بهعنوان غلام خریداری میکند و به فرزند خود علی بن حسین (ع) یعنی امام زینالعابدین (ع) میبخشد.
این کارشناس ادبیات ادامه داد: اسلم غلامی بوده است که توسط امام حسین (ع) خریداری و توسط امام حسین (ع) آزادشده است اما در همین بین شیفته اخلاق امام حسین(ع) می شود و تا پایان عمر به امام حسین (ع) وفادار میماند.
رجز اسلم در میدان جنگ اکنون بسیار معروف است
وی تصریح کرد: اسلم در زمان واقعه عاشورا تا بعد از نماز ظهر همراه امام حسین(ع) بود و طبق نقل قول ها می گویند پس از نماز ظهر عاشورا، از امام اذن میدان می گیرد و به میدان نبرد می رود. او بسیار دلاورانه می جنگد و با رشادت بسیار در رکاب اباعبدالله به شهادت می رسد. قبل از نبرد رجزی میخواند که امروزه این رجز او بسیار معروف است و در برخی از نوحه ها نیز از آن یاد می شود.
سیدی تاکید کرد: طبق روایات معتبر ابتدای رجزی که او خواند چنین متنی دارد: «امیری حسین و نعم الامیر/ سُرور فواد بشیر نذیر»
وی گفت: سپس پس از جراحات وارد آمده بر پیکرش، او از اسب خویش به زمین افتاد و امام حسین(ع) به سمت او شتافت و ملاحظه نمودند که وی هنوز دارای رمقی است و میخواهد خود را به امام برساند، حضرت او را در برگرفته و گریستند و صورت مبارک خویش را به صورت او گذاشتند سپس اسلم چشمهای خود را باز نمود و لبخندی زد و عرضه کرد: «فرزند رسول خدا صورت خود را به صورت همچو مَنی گذاشته است». چنین بود که بعد از ظهر روز عاشورا در دامان ابی عبدالله الحسین(ع) آخرین انفاس خود را افاضه گشت و درگذشت.
آن روز عرش خدا برای ماتم حسین(ع) گریست و تمام مخلوقات خدا از نهایت حزن، سینه هایشان به تنگ آمد؛ مصیبتی که بر اباعبدالله و اهل بیت ایشان وارد شد، بسیار سخت و سنگین بود. دنیا تیره گشت و آسمان خونین شد و هرچه بود و نبود برای دل زینب(س) آواز غم سر داد.
شعر عاشورایی از واقعه ای روایت می کند که دل در آن میمیرد و جان در آن تسلیم درد سنگین فراق می شود. شعر عاشورا از اسلم ترکی به یادگار ماند و رجز او در کتاب ها و شعر ها، نهادینه شد و امروز در محافل عزای اباعبدالله هم نقل می شود. شاید کار اسلم ترکی در همان روز واقعه تمام نشد و تا امروز ادامه دارد. نهضتی که یک شاعر در بر دارد بسیار پهناور است درست مثل اسلم که چهارده قرن است با رجز او، محافل عزای امام حسین(ع) جان می گیرد.
اسلم و اسلم ها آن روز در رکاب اباعبدالله به سعادت رسیدند و شاید هم اسلم هایی در آینده ظهور کنند و بازهم در رکاب اباعبدالله تاریخ ساز شوند.