معلوم نیست که وقتی ما معمولی ها، با غیرکلیشه ایترین وتر و تازهترین حسمان، دست میاندازیم به همان کلیشه ایترین و قدیمیترین جمله و میگوییم "التماس دعا"، چقدر اطمینان داریم که میشود یک نفر با همین دعا، خواسته هایمان را بریزد توی مشتش و تحویل خدا دهد، اصلا شاید آن یک نفر خودمان بودیم و دعای خودمان.
در این گزارش حجت الاسلام «محمد جواد ابراهیمی»؛ مدرس و محقق حوزه و دانشگاه با پرداختن به نکات شنیدنی و کاربردی از چهار سکانس داستان حضرت عیسی علیه السلام و نیز آیه مباهله، شیرینی و حال خوشی که در لابلای دعاها میتواند عایدمان شود را برایمان پر رنگتر میکند.
دعای حَنّه خانم، مادر بزرگ حضرت عیسی
«لطفا برایمان روشن کنید چرا و چگونه دعا جایگاه ویژهای در زندگی ما دارد؟ اصلا اهل دعا بودن چقدر اهمیت دارد؟» این همان سوالیست که در شروع گفتگو از حجت الاسلام ابراهیمی پرسیده شد. استاد هم ماهرانه و دست پُر، چند سکانس شنیدنی از ماجرای حضرت عیسی و نکات کاربردی و شنیدنی آن در چند آیه از سوره آل عمران را برای پاسخ شفاف و گره گشا به همین سوال توضیح داد: «داستان حضرت عیسی در قرآن داستان عجیبی است. شروع داستان حضرت عیسی با مادربزرگ ایشان، یعنی حَنّه خانم است. خب اول بگوییم این آل عمران که در آیه ۳۳ سوره آل عمران هم به آن اشاره شده چه کسانی هستند؟ دو تا عمران داریم، یکی عمران که پدر حضرت موسی بود و یکی هم عمران که پدر بزرگ حضرت عیسی بود. بین اینها حدودا ششصد سال فاصله است.
آل عمران در اینجا مربوط به پدر بزرگ حضرت عیسی است. خدا میگوید من داستان اینها را میخواهم بگویم، اینها آدمهای خاصی هستند. داستان حضرت عیسی و موضوع دعا در این ماجرا، طبق آیه ۳۵ آل عمران از حَنّه خانم یعنی مادربزرگ حضرت عیسی شروع میشود، یعنی از همسر عمران و مادر حضرت مریم. درواقع خدا این جامخاطب را به این نکته توجه داده است که ببینید در وجود حضرت عیسی و توفیقاتی که نصیب حضرت عیسی شده است دعا چقدر نقش مهمی داشته است.
حالا این دعا را چه کسی کرده؟ دعایی که اینجا مطرح شده را خود حضرت عیسی نکرده، مادر حضرت عیسی نکرده، بلکه مادربزرگش این دعا را کرده. ببینید دعای یک مادر بزرگ این اثرها را داشته. مادر بزرگ طبق آیه ۳۵ آل عمران میگوید: «خدایا من فرزندی را که در شکم خود دارم برای تو نذر کردم که او را در راه خدمت به تو آزاد بگذارم، پس او را با رضایت از من بپذیر که تویی شنوا و آگاه.» اینجا مادر بزرگ نذر کرد و دعا کرد. دعا چی بوده؟ فَتَقَبَّل مِنّی. یعنی خدایا میشود این را از من قبول کنی؟ از طرفی دعا باید با اسماء و صفات الهی رابطه داشته باشد، مثلاکسی که مریض هست با نام یا شافی مناجات و دعا میکند، کسی که دستش تنگ است و از خدا روزی میخواهد میگوید یارَزّاق و دعایش را میکند. یعنی در زبان دعا اسماء و صفتها باید با درخواستها هماهنگ باشد؛ لذا اینجا این مادر بزرگ خدا شناس که میگوید اِنَّک اَنت السمیعُ العلیم، گویا با آن دعای فَتَقَبَّل منّی هماهنگ هست. نکته دیگر در آیه ۳۶ آل عمران این هست که علیرغم اینکه این مادر بعداز زایمان بر خلاف انتظارش، غافلگیر شد و دید بچه دختر است، اما مثلا به قول امروزیها افسردگی بعد از زایمان نگرفت. ببینید این مادر چقدر مسلط است، توحید قوی دارد و راضیست به رضایت خدا. بلافاصله میگوید اسمش را میگذارم مریم و یک دعای بسیار مهم دیگری میکند و میگوید اِنّی اُعیذُهابِکَ وَ ذُرِّیَّتَهامِن الشّیطانِ الرَّجیم. یعنی او و نسلش را از شرّ شیطان رانده شده به تو پناه میدهم. آیه بعد میگوید:فَتَقَبَّلَهارَبُّهابِقَبول حَسَن، یعنی خدا به بهترین شکل دعای اورا قبول کرد و این دختر را به بهترین شیوه رشد داد و حضرت زکریا را کفیل او کرد که اورا بزرگ کند.
هر دو دعای مادر بزرگ عادی مستجاب شد
تاکید استاد بر عادی بودن حَنّه خانم، از این زاویه بود: «حالا دقت کنید که حَنّه خانم، معصوم هم نبوده، بلکه یک مادربزرگ عادی خداشناس بوده. در واقع خدا نمیخواهد بگوید تو وقتی دعا میکنی حتما باید مثلا حضرت معصومه باشی و دعا کنی، این طور نیست. همین مادر بزرگ عادی خداشناس دعایش قبول شد، آن هم چه قبول شدنی، بِقَبول حَسَن یعنی به بهترین شکل. اینجا سکانس اول تمام میشود. پس نقش دعا در سکانس اول ماجرا را دقت کنید، مادر حضرت مریم یعنی همان مادر بزرگ حضرت عیسی یک دعا قبل از به دنیا آمدن بچه کرد، و دعای دیگر بعد از به دنیا آمدن بچه. هر دو دعا را هم خدا قبول میکند. دعای اول که فَتَقَبَّل مِنّی بود و خدا هم گفت بِقَبول حَسَن یعنی به بهترین شکل قبول کرد؛ و دعای دوم هم همان که گفته بود من، او و نسلش را از شر شیطان رانده شده به تو پناه میدهم، خدا گفت وَاَنبَتَها نَباتا حَسَناوَ کَفَّلَها زکریّا. یعنی اورا به تربیتی نیکو پرورش داد و حضرت زکریا را برای کفالت و نگهبانی او برگماشت. در واقع خدا او را تحت سر پرستی حضرت زکریا قرار داد تا از شرّ شیطان در امان باشد.»
عالم غیر حساب که میوههای غیر فصل حضرت مریم از آنجا آمده بود کجاست؟
«کات»! این را حجت الاسلام ابراهیمی گفت و ماهرانه وارد توضیح سکانس دوم ماجرا شد: «از اینجا به بعد سکانس دوم ماجرا در آیه ۳۷ آل عمران هست. از اینجا به بعد دیگر صحبتی از مادر حضرت مریم نمیشود، صحبت از خود حضرت مریم میشود و کاری که مادر حضرت مریم کرده، یعنی همان دعای مادر حضرت مریم و جالب این است که انگار موضوع اصلی که در این آیهها جلو میرود موضوع دعاست. حضرت زکریا که در این ماجرا پیرمردی حدودا صد و بیست ساله بود، شوهر خاله حضرت مریم است. در آیه ۳۷ آل عمران آمده است که هر وقت حضرت زکریا در محراب عبادت مریم میرفت، نزد او رزقی میدید که در آن فصل انتظارش نمیرفت و برای حضرت زکریا ناشناخته بود. حضرت زکریا میپرسد یا مریم این میوهها از کجا برای تو آمده است؟ (یامریمُ اَنّی لَکِ هذا) حضرت مریم میگوید: هُوَ مِن عِندِاللهِ یعنی از جانب خداست. نکته درخشان در اینجا این است که با وجود اینکه حضرت زکریا برای پرسیدن در مورد میوهها از اسم اشاره که برای اشیا هست استفاده میکند و هذا را به کار میبرد، ولی حضرت مریم برای اشاره به میوهها ضمیر به کار میبرد و از هُوَ استفاده میکند. ضمیربرای صاحبان عقل است یعنی برای انسان ها، ملائکه و خداوند.
حالا حضرت مریم اسم اشاره هذا که برای اشیاء است را بهکار نمیبرد، در واقع حضرت مریم میخواهد حضرت زکریا را توجه بدهد به اینکه هذا برای سیب و گلابی و سایر درختان دنیایی است، اینها که میبینی دنیایی نیست که من اسم اشاره نزدیک اشیا یعنی هذا را به کار ببرم، اینها که میبینی "هُو"است. پس دقت کنید که اینجا " هذا" و " هُو" میخواهد دوتا الگوریتم مختلف، دو تا نرم افزار مختلف را بیان کند. در یک نرم افزار میتوان گفت هذا و در یک نرم افزار میتوان گفت هُو. خب، نرم افزار هذا دنیاست. اما نرم افزار هو کجاست؟
ادامه آیه توضیح میدهد و میگوید هُو مِن عِندِالله. یعنی این از نزد خدا آمده. پس از نزد درخت نیامده، عِندالشَّجَر نیست. یعنی این با میوههای دنیایی و با هذا فرق دارد، از درخت و شاخه اش چیده نشده. یعنی یک نرم افزار دیگر هست. یک چیز دیگر هست. حالا حضرت مریم این نرم افزار هُو را برای حضرت زکریا توضیح میدهد. میگوید:"اِنّ اللهَ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِساب. "یعنی خدا به هرکس بخواهد روزی بی حساب میدهد.
یعنی خدا یک نرم افزار دیگری هم در این عالم دارد که اسم آن عالم غَیر حساب است. غیر حساب را در فارسی نمیتوان به خوبی ترجمه کرد، چون میشود عالم بدون حساب، و بدون حساب در فارسی بار منفی دارد، منظور عالم بدون حساب کتاب و عالم شیر توشیری نیست. پس اینجا خود کلمه " غَیر" را باید به کار ببریم. یعنی چیزی که تو نمیدانی چیست. چون ما در عالم حساب داریم زندگی میکنیم. حالا باید ببینیم خصوصیات عالم و نرم افزار هذا چیست، خصوصیات عالم هُو و نرم افزار هُو مِن عِندِالله چیست.
میفرماید نرم افزار هذا میشود عالم حساب، چون هذا اسم اشاره نزدیک است. عالم دنیا هم نزدیک هست و دست ماست. ما همه را این طوری میفهمیم، حالا عالم حساب یعنی چی؟ اینجا هم حساب را نباید فارسی ترجمه کرد. عالم حساب یعنی عالم اسباب و مُسبّبات، عالم واسطه ها. یعنی خدا اگر بخواهد در عالم حساب به من روزی بدهد باید درخت باشد، آب باشد، خورشید باشد، باغبانی باشد، مراقبت و آفت زُدایی باشد، فصلش باشد تا میوه به دست تو برسد. در واقع در عالم حساب باید فرآیندی طی شود تا من به نتیجه برسم. اگر یکی از این اسباب و مسببات نباشد من به نتیجه نمیرسم. اگرنور کافی نباشد، اگر آب کافی نرسد، اگر آفت بزند و خلاصه هر کدام از این اسباب لنگ شود من به نتیجه نمیرسم. البته که همین جا هم خدا روزی ده هست و خدا عالم مسببات را به کس دیگری واگذار نکرده است، آن هم دست خودش است. اما در عالم اسباب و مسبّبات میشود فرآیندی زندگی کردن.
ولی اینجا حضرت مریم میگوید من چیزهایی یاد گرفته ام و مناسباتی را میدانم که میتوانم بر اساس یک الگوریتم و نرم افزار دیگر هم میوه بخورم. میفرماید این هست که خدا یَرزُقُ یعنی پیوسته روزی میدهد به برخی انسانها از عالم غَیر حساب، یعنی همان عالم «هُو» یعنی عالمی که در آن عالم اسباب و مسبّبات و فرایندها نیستند و ما بدون طی کردن فرآیند به نتیجه میرسیم، بدون اینکه خورشید و درخت و خاک و.. باشه، خدا به ما میوه میدهد. البته که ما ندیدیم تا حالا، چون فقط در عالم هذا بودیم و فکر میکنیم عالم هستی فقط همین است. در حالی که یک عالم دیگر هم هست، یک نرم افزارهای دیگری هم خدا دارد و خدا به برخی از انسانها بر اساس آن نرم افزار روزی میدهد. خب همین که ما این را متوجه میشویم اشتیاق پیدا میکنیم که چطوری میشود به نرم افزار دوم رسید؟ چطوری میشود بر اساس مناسبتهای عالم غیر حساب روزی بگیریم نه مناسبتهای عالم حساب؟ چون مناسبتهای عالم حساب خیلی طول میکشد، فرآیندی است، خستگی دارد، رنج دارد، آفت دارد و ممکن است من به نتیجه نرسم، اما مناسبهای عالم حساب این سختیها و فرآیندها را ندارد.»
چگونه حضرت زکریا در ۱۲۰ سالگی از همسر عقیمش، صاحب فرزند شد؟
خُب، حالا چطور میشود به عالم غَیر حساب وارد شد؟ حجت الاسلام ابراهیمی توضیح سکانس سوم از ماجرای حضرت عیسی را پیش نیاز پاسخ به این سوال بیان کرد: «حضرت زکریا علیه السلام در همین سن صد وبیست سالگی و در حال انجام همین گفتگوها با حضرت مریم یک مشکل بزرگ دارد، اینکه همسرش عقیم است و هنوز هیچ فرزندی ندارد. خب الان حضرت زکریا تا الان با اینکه پیغمبر است و موحّد است، اما هنوز رتبه اش به عالم غیر حساب نرسیده است، ایرادی هم ندارد، حالا قرار است به واسطه حضرت مریم به این توجه و مرتبه برسد. او در این عالم حساب که تا الان بوده امکان بچه دار شدن برایش نبوده و نیست. چون اسباب و شرایطش نیست، مثلا یکی اینکه صدو بیست سالش هست، دیگر اینکه همسرش هم طبق آیات قرآن عقیم مادر زاد است و خلاصه هر دلیل دیگری که ممکن است وجود داشته باشد که ایشان نتواند بچه دار شود. اما این عواملی که نمیگذارد ایشان بچه دار شود همه اش در عالم حساب هست.
حالا حضرت زکریا با این جمله حضرت مریم و همان بحث نرم افزار هُو توجه پیدا کرد به عالم غَیر حساب، یعنی همان عالمی که عدهای در آنجا دائما بدون اسباب و مسبّبات روزی میگیرند (یَرزقُ). بر اساس چه نرم افرازی و به چه صورتی؟ بر اساس نرم افزار غَیر حساب. همین که متوجه شد حالا حضرت زکریا مشتاق میشود و میگوید خب من طبق نرم افزار و الگوریتم هذا نمیتوانم بچه دار شوم، اما طبق نرم افزار عالم غَیر حساب میتوانم بچه دار شوم حتی اگر صدو بیست سالم هم باشد و همسرم هم عقیم باشد، چون آنجا خدا بدون اسباب و مسبّبات لازم روزی میدهد.
پس تا اینجا حضرت زکریا مطمئن شده که بر اساس منطق عالم غَیر حساب میتوانند بچه دار شوند. خب حالا سوال این است که حضرت زکریا چطور به عالم غَیر حساب ورود پیدا کند؟ پاسخ این سوال در آیه ۳۸ آل عمران آمده است. هُنا لِکَ دَعا زَکَریّا رَبَّه، یعنی اینجا بود و در چنین فضای معرفتی بود که حضرت زکریا دعا کرد. نکته درخشان مشخص شد و آن اینکه حضرت زکریا کاری که برای ورود به عالم غَیر حساب انجام داد این بود که دعا کرد. پس دعا مَرکب ورود انسان به عالم غَیر حساب است. خدا از عالم غیر حساب چطور به بندگانش روزی میدهد؟ با دعا. حالا جالب این است که بدانید خود مادر حضرت مریم، یعنی همان مادر بزرگ موحد حضرت عیسی هم مادرزادی عقیم بود و بچه دار نمیشد، اما چی شد بچه دار شد؟ چون دعا کرد. البته چگونه دعا کردن خودش دانش و علمی است که باید یاد بگیریم. پس مادر حضرت مریم با دعا به حضرت مریم رسیده و حالا حضرت زکریا با دعا در سن صد و بیست سالگی به حضرت یحیی میرسد.
مدل دعا کردن حضرت زکریا برای ورود به عالم غَیر حساب
اهل دعا، خوب بلدند چگونه دعا کردن را. حجت الاسلام ابراهیمی ادامه داد: «حالا دقت کنید در جملاتی که حضرت زکریا در آیه ۳۸ آل عمران، برای دعا به کار میبرد. این خودش یک مدل است برای دعا کردن. میگوید: رَبِّ هَب لی مِن لَدُنکَ ذِریَّه طَیِّبَه اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاء. اینجا جالب است که حضرت زکریا دوباره به سمیع بودن خدا توجه میدهد. در آیه ۳۵ هم مادر حضرت مریم وقتی میخواست دعا کندبرای فرزندش به سمیع بودن خدا توجه میداد. در آیه ۳۴ هم خداوند میفرماید:"ذُریّهً بَعضُها مِن بَعض وَاللهُ سَمیع علیم". یعنی یکی از اسماء و صفاتی که در بحث ذریه سازی انسان مهم است سمیع بودن خداوند است. حالا یکبار سمیع علیم است که مادر حضرت مریم به کار برد، و یکبار هم سمیع الدعاء که حضرت زکریا به کار برد. البته سمیع الدعاء لطیفتر است، چون میخواهد بگوید خدایا من با مرکب دعا آمده ام تا تو بشنوی.»
سکانس آخر؛ عالم کُن فَیَکون
برای اینکه بحث طولانیتر نشود، پَرشی در آیات انجام شد و رسیدیم به سکانس مربوط به آیه ۴۷. حجت الاسلام ابراهیمی ادامه داد: «در این آیه دوباره برای حضرت مریم بر اساس عالم غیر حساب (همان عالمی که گفتیم اسباب و مسبّبات و فرایندها نیست) اتفاق مهمی میافتد و آن اینکه بدون اینکه حضرت مریم ازدواج کنند خداوند به او وعده میدهد که تو دارای فرزندی میشوی با فلان خصوصیت ها. حالا حضرت مریم میگوید چطور ممکن است وقتی که هیچ مردی به من نزدیک نشده است و ازدواج نکرده ام؟ از اینجا معلوم میشود خود عالم غیر حساب هم مراتبی دارد و حضرت مریم هم فقط تا یکسری از مراتب عالم حساب جلو رفته و یکسری مراتب دیگری هست که ایشان هنوز به آنها نرسیده و حالا قرار است برسد. در واقع اینجا خود خدا به حضرت مریم این مراتب را یاد میدهد و میگوید:" کذلِکِ اللهُ یخلُقُ ما یَشاءُ اِذا قَضی اَمراً فَانّمایَقولُ لَهُ کُن فَیَکون". یعنی خدا هر آنچه بخواهد میآفریند، چون مشیّت او به چیزی قرار بگیرد به محض اینکه بگوید موجود باش، همان دم موجود میشود؛ بنابراین یک مرتبهای از عالم حساب هم هست که به آن میگویند عالم کُن فَیَکون. اگر بخواهیم یک نمونه از عالم کن فیکون خروجی بگوییم میشود حضرت عیسی.
در واقع حضرت عیسی خروجی یک عالم با دو مرتبه است. خروجی عالم غیر حساب است، چون مادر ایشان بر اساس عالم غیر حساب و بادعای مادر بزرگش که عقیم بود به دنیا آمد. خود حضرت عیسی هم بر اساس عالم غیر حساب به دنیا آمده بود. چون حضرت مریم به جایگاهی رسیده بود که به او میگویند تو میتوانی از عالم کُن فَیَکون بچه دار شوی. اینها همه مراتب دعاست. یعنی دعا مَرکبی است که انسان را تا درجات بالای عالم غیر حساب میتواند جلو ببرد، یعنی تا عالمی که عالم کُن فَیَکُون است.»
شک نکن که دعا تورا تا عالم غَیر حساب بالا میبرد
و بالاخره قُلّه بحث این گونه بیان شد: «حالا از تکرار دعاها و دعاهای متفاوتی که در این ماجرا اتفاق میافتد میگذریم و میرسیم به آیه ۶۰ که میگوید؛ اَلحَقُّ مِن رَبِّکَ فَلا تَکُن مِنَ المُمتَرین. در این جا کلمه اَلحقُّ یعنی خصوصیتهای عالم دعا، خصوصیتهای عالم غیر حساب، عالم هُوَ. میگوید شک نکن که عالم دیگری هست که عالم حق هست، اصلا باطل به آن راه ندارد. خب در عالم حساب باطل راه دارد، مثلا ممکن است آفتها نگذارند میوه به دست من برسد، و خلاصه آفت ها، موانع و بلاها ممکن است در عالم حساب برای من بازدارنده باشند، چون باطل در این عالم حساب راه دارد. اما در عالم غیر حساب باطل راه ندارد و همه اش حق است؛ لذا در آیه ۶۰ میگوید شک نکن به عالم غیر حساب. وقتی میخواهی دعا کنی شک نداشته باش. دعا تورا میبرد بالا در عالم غیر حساب.»
آیه مباهله
حالا میرسیم به نتیجه بحث یعنی آیه ۶۱ سوره آل عمران و بحث مباهله. خدا میگوید میخواهید یک نمونه از دسترسی به عالم غیر حساب را برایتان بگویم که اگر اینها دعا میکردند چطوری من در دنیا کُن فَیَکون میکردم. میگوید آل عمران را گفتم، حالا بیا آل رسول را بگویم. پنج نفری که دسترسی تمام عالم را به آنها داده ام و اگر اینها دعا کنند سلسله همه شما برچیده است. آیه ۶۱ آل عمران نشان میدهد که خداوند به همه این پنج نفر بزرگوار دسترسی به عالم غیر حساب و عالم کُن فَیَکُون را داده است و البته اینها هیچ کدام با وجود اینکه دسترسی داشتند نفرین نکردند.
اُدکلن دعا؛ دسترسی به عالم غَیر حساب با دعا امکان پذیر است
حرفهای حجت الاسلام ابراهیمی که تمام شد انگار دلم میخواست عصاره توضیحات قرآنی اش را بگیرم و اسمش را بگذارم «اُدکلن دعا»، بعد هر وقت زندگی میخواست کسی را شکست بدهد در شیشه اش را باز کنم تا نفسی عمیق بکشد و حالش جا بیاید. عصارهای از جنس این جملات: «بنابراین دعا در زندگی انسان جایگاه ویژه و درخشانی دارد. دعا مَرکبی است که انسان را از عالم حساب به عالم غَیر حساب بالا میبرد و دسترسی به عالم غَیر حساب و بدون اسباب و مسبّبات، با دعا امکان پذیر میشود. در عالم غَیر حساب همه چیز امکان دارد، همه چیز.»
منبع: فارس
و به نظر من بهترین و مهربانترین و امین ترین
دوست خدا و اهل بیت پیامبر (ص ) است که راز
و نیاز و گرفتاری و مشکلات مارا می بینند و درد دلهامون را می دانند و خدا ست که در صورت خطا
آبروی بنده هاش را نمی برد و خطاپوش است و گناهان بنده هاش را می بخشد و کمکشون می کند ودرداشون را درمان وحاحتشون را برآورده می کند و هیچ منتی هم سر بنده هاش را نمی گذارد.
در خانه خدا همیشه وقت و بی وقت با مهربانی به روی بنده هاش باز هست و آنها را با عزت و سخاوتمندانه می پذیرد و با مهربانی دست همه را می گیرد و خدا دوست واقعی انسانهاست و چه نیکوست که قدر خدا و اهل بیت (ع) و قرآن کریم این کتاب انسان ساز و بنده نواز را بدانیم و به ریسمان الهی چنگ بزنیم تا هیچوقت پشیمان نشویم .
یادمون باشد که دل خانه خداست و هر جا که احساس یأس و نامیدی کردیم و دلمان تنگ شد
کافی است که در دلمان با خدا راز ونیاز کنیم تا به آرامش برسیم.
جالب بود. در واقع اهل بیت مقام بالایی دارند.
همه راز و نیاز من خداست و همه قدرت و ایمان
من خداست .
به خدا پناه ببرید و با او دوست بشوید و ببینید چقدر با خدا بودن لذت بخش است .