جلوی آینه بروید و صاف در چشم هایتان نگاه کنید. آن بافت کوچک صورتی رنگ که گوشهی هر دو چشم تان میبینید در حقیقت زمانی یک پلک سوم بوده است که حالا در مارها و مارمولکها میبینیم.
و کاربرد این پلک سوم در انسانها هم همانی بود که در این دو گونهی جانوری هست. گرچه روشن نیست که آیا این پلک سوم در انسانها به طور کامل رشد کرده بود یا خیر. این غضا به ضخامت دو پلکی که داریم نبود و چشم را بدون گرفتن جلوی دید مرطوب میکرد. حالا تنها چیزی که از آن برایمان باقی مانده یک بافت کوچک در گوشهی چشمان مان است که به احتمال زیاد در آینده به کلی آن را از دست خواهیم داد؛ و شاید بالاخره دیگر صبحها با آن قی ناخوشایندی که شبها در چشم هایمان به وجود میآید، از خواب بیدار نشویم.
دانشمندان معتقدند در آیندهی دور و نزدیک انگشتان پاهایمان را به کلی از دست خواهیم داد.
اجداد ما، نخستی سانان باستانی، برای بالا رفتن از درختان به انگشت نیاز داشتند: آنها از هم دستان و هم پاهای خود برای گرفتن شاخههای درختان استفاده میکردند. امروز میتوانید این امر را در بیشتر میمونها و شامپانزهها ببینید؛ آنها انگشتان پای بلندتر و انعطاف پذیرتر و پاهای شل تری دارند که به آنها امکان آویزان شدن از شاخههای را میدهد. دامنهی حرکتی پاهای آنها هم این امکان را به آنها میدهد که در صورت نیاز اجسام را از روی زمین بردارند. برای ما انسانها حتی برداشتن خودکاری که روی زمین افتاده با استفاده از انگشتان پا کار دشواری است، اما برای خویشاوندان نخستی سان مان اینگونه نیست.
انسانها مسیر تکاملی متفاوت داشته: به مرور شروع به صاف راه رفتن کردیم و از درختها پایین آمدیم، پاهایمان سفت شدند و انگشتان آنها کوتاه از حد نیاز شدند. امروزه ما هنوز از انگشتان پای خود برای حفظ تعادل هنگام بلند شدن روی پنجهی پاهای خود استفاده میکنیم. اگر نقش انگشتان پا در حفظ تعادل به کلی از میان برد، به احتمال زیاد در آینده انگشتان پاهایمان باهم یکی خواهند شد.
اگر تجربهی زمین خوردن را داشته باشید، حتماً به خاطر دارید که برخورد دنبالچه با یک سطح سفت تا چه اندازه ناخوشایند است. حالا دانشمندان پیش بینی میکنند این استخوان به زودی طی فرآیند تکامل از میان خواهد رفت.
دنبالچه هم یادگار اجداد نخستیسان مان است؛ و باز هم آنها برای داشتن دامنهی حرکت بالاتر در میان شاخههای درختان به دم نیاز داشتند و با استفاده از آن خود را از درختی به درختی دیگر پرتاب میکردند. گرچه سخت میشود گفت که انسانها از چه زمانی دم خود را از دست دادند.
دهان خود را باز کنید و در آینه خوب به دندان هایتان نگاه کنید. اگر خوش شانس باشید خبری از دندانهای عقل نخواهد بود و این بدان معنی است که شما محصول درست پیش رفتن فرآیند تکامل هستید.
همانطور که میدانید، دندانها تنها عضو بدن هستند که توانایی ترمیم خود را ندارند؛ بنابراین اگر زمانی همهی دندانهای خود را از دست دهید و به دندانپزشک هم دسترسی نداشته باشد، تنها چیزی که میتوانید بخورید غذاهای مایع است. به عقیدهی دانشمندان طبیعت دندانهای عقل را به عنوان جایگزینی برای دندانهای قدیمیتر و فرسوده تری به ما داد که از دوران کودکی داریم. به همین دلیل این دندانها در سنین بالاتر رشد میکنند.
امروزه به دلیل پیشرفتهای علم دندانپزشکی ما میتوانیم همه یا بیشتر دندان هایمان را تا سنین بسیار بالا دست نخورده نگه داریم؛ و حتی اگر بعضی از آنها را از دست دهیم، میتوانیم دندانهای مصنوعی جدیدی را جایگزین آنها کنیم.
فک ما هم طی ۱۰ هزار سال گذشته دستخوش تغییر شده و پیش بینی میشود به زودی تغییرات بیشتری هم کند. در حقیقت، سریعترین تغییر در میان اعضای بدن را فک ما داشته است. در آن دوره، زمانی که انسانهای اولیه از طریق شکار و جمع آوری غذا زندگی میگذرانند، آنها به فکی بزرگ و قدرتمند و دندانهای بزرگتر برای جویدن گوشت خام و خرد کردن گیاهان نیاز داشتند. وقتی به آشپزی و کشاورزی روی آوردند، غذای آنها سفتی کمتری پیدا کرد و به همین دلیل فک آنها کوچکتر شد تا با نیازهای فعلی آنها مطابقت یابد.
با گذشت زمان، فک ما کوچکتر و کوچکتر شد و احتمالاً این روند تا آینده ادامه خواهد داشت. با وجود مواد غذایی فرآوری شده که به جویدن زیادی نیاز ندارند، انسانهای آینده احتمالاً خصوصیات چهرهی ظریفتر با فک باریک و استخوان گونهی صاف خواهند داشت.
برخی اعضای بدن به جای از میان رفتن، بازگشته اند. صدها سال قبل، لوبیاچه (فابلا)، استخوانی کوچک در پشت زانو، تنها در حدود ۱۱ درصد از مردم دنیا وجود داست و دانشمندان تصور میکردند به زودی به کلی از میان خواهد رفت. اما برخلاف انتظار، این استخان کوچک به بدن ۳۹ درصد از مردم حال حاضر دنیا راه یافته است.
علت بازگشت لوبیاچه هنوز به طور دقیق روشن نیست، اما برخی معتقدند ما از اجداد خود بلندقدتر و سنگین وزنتر هستیم. با بهتر و مغذیتر شدن رژیم غذایی مان، عمر طولانیتر و قد بلندتری پیدا کردیم. حالا احتمالاً در نقطهی اوج فرآیند تکامل قد خود هستیم؛ و استخوان لوبیاچه به این دلیل در بدن مان ظاهر شده که سطحی صاف برای تاندون پشت زانو ایجاد کند تا اصطکاک کاهش یابد و احتمال آسیب بر اثر ساییدگی کمتر شود.
عضلهی دو سر بازویی گرچه حالا در بدن ما وجود دارد، اما به خوبی آنچه اجداد باستانی مان از آن برخوردار بودند، نیست. همه آنچه در مسیر فرآیند تکامل رخ داده به طور ۱۰۰ درصد به نفع ما نبوده است. صرفاً تعدادی ویژگی به بهترین شکل ممکن خود را وفق داده اند؛ و این مسأله در مورد عضلات ما هم صدق میکند: آنها به مرور زمان کوچکتر و ضعیفتر شده اند، به ویژه عضلات نیم تنهی بالایی بدن.
در دوران باستان، انسانها به عضلات بزرگ و قدرتمند نیاز داشتند تا بتوانند کارهای جسمی سنگینی زیادی که داشتند را انجام دهند، از شکار کردن و حمل شکار خود گرفته تا ساخت ابراز و سرپناه. با گذشت زمان، اما کارها را نه تها سادهتر نشدند، بلکه عکس آن رخ داد. در حقیقت، شخم زدن زمینهای کشاورزی و ساخت سازههای پیچیده به قدرت و استقامت بدنی زیادی نیاز داشت.
اما رفته رفته سر و کلهی پیشرفتهای تکنولوژیک پیدا شد، تواناییهای فیزیکی جای خود را به قدرت ذهن دادند و ماشینها انجام بسیاری از کارهایمان را در دست گرفتند، در اغلب موارد حتی بهتر از خودمان. ما رفته رفته سبک زندگی بدون تحرک تری پیدا کردیم و زمان بیشتری را جلوی کامپیوترها گذراندیم؛ و عضلات مان کماکان در حال آب رفتن هستند، صرفاً به این خاطر که دیگر به آنها نیاز نداریم و به احتمال زیاد، با ادامهی پیشرفت ها، ما نحیفتر خواهیم شد و تشکیل تودهی عضلانی برایمان دشوارتر خواهد شد.
منبع: روزیاتو