دوشنبه سالروز شهادت جانسوز امام جواد علیه السلام است. به همین مناسبت در یادداشتی به قلم روحالله صاحب الامری، به شرایط ظهور منجی از منظر امام جواد (ع) پرداخته شده است که تقدیم نگاهتان میکنیم.
نزدیک شهادت امامجواد علیهالسلام بود. همان امامی که پدرش علیبنموسی صلواتاللهعلیه، او را پربرکتترین مولود برای شیعیان خواند. [۱]به ذهنم رسید فرمایشات زیبا و الهام بخشی که از ایشان به ما رسیده را مطالعه نمایم. کتابی که حاوی احادیث نورانی ایشان بود را باز کردم؛ در حال تورق و خواندن آن بودم که سخنی پرمعنا ذهنم را به خود مشغول نمود. ایشان پساز توصیف فرزندشان حصرت مهدی ارواحنافداه فرموده بودند: «[هنگام ظهورش]، در کنار او، اصحابش که به تعداد سیصدوسیزده نفر هستند، از نواحی مختلف زمین جمع میشوند … و هرگاه این تعداد از اهل اخلاص برای او فراهم شوند، خداوند امر ظهورش را آشکار مینماید». [۲]از این فرمایش گُهربار امام، نکاتی بسیار قابل تأمل به دست میآید که انسان را در اندیشهای عمیق و تأسفی غمبار فرو میبرد. آنچه از همه با اهمیتتر به نظر میرسد این است که ما میتوانیم در ظهور حضرت مهدی علیهالسلام، نقش بسزایی ایفا کنیم و این امکان وجود دارد که زمینه ظهور ایشان را با کادرسازی فراهم نمائیم؛ زیرا امام در روایت فوق، فرمودند: اگر تعداد مشخصی یاورِ با معرفت و مخلص برای او پیدا شود، خداوند، امامش را از پس پرده غیبت بیرون میآورد. گویا شرطِ اصلیِ ظهور، پیدایش تعداد خاصی از افراد، با ویژگیهایی ممتاز است.
اینکه یکی از مهمترین عللِ قیام نکردن آن حضرت به عدم وجود یاوران مخلص برمیگردد، به ایشان اختصاص ندارد. ظاهراً ائمه دیگر نیز، علت قیام نکردن خود را، عدم وجود یاوران مخلص و با معرفت میدانستهاند. سدیر صیرفی که شخصی انقلابی بود، نقل میکند: «روزی به محضر امامصادق علیهالسلام رسیده و به ایشان عرض کردم: درست نیست که شما اینگونه [در خانه]نشستهاید و [علیه دشمنانتان قیام نمیکنید]. حضرت در جوابم فرمود: چرا؟ گفتم: آخر با این تعداد از دوستان و شیعیان و یاوران که شما دارید، اگر جَدّتان امیرالمؤمنین علیهالسلام این نفرات را داشت، هیچگاه دشمنانش در او طمع نمینمودند. ایشان فرمود: سدیر [فکر میکنی]یاوران من چند نفر باشند؟! گفتم: صدهزار نفر. فرمود: صدهزار؟! گفتم: بله؛ بلکه دویستهزار نفر. فرمود: دویستهزار؟! عرض کردم: بلکه نصف دنیا. دیگر [چیزی نفرموده و]سکوت کرد. سپس به من فرمود: میتوانی با من بیای به [منطقه]یَنبُع برویم؟ گفتم: بله … [در بین راه به منطقهای رسیدیم که شخصی مشغول چوپانی تعداد اندکی گوسفند بود. از مرکب پیاده شدیم تا نماز بخوانیم]. حضرت به آن گوسفندان نگاهی کرده و فرمودند:ای سدیر! به خدا قسم اگر به تعداد اینها شیعه داشتم، هیچگاه بر من جایز نبود تا در خانه بنشینم. سدیر میگوید: پس از نماز، گوسفندان را شمردم؛ هفده عدد بودند. [۳]این فرمایش حضرت، حاکی از آن است که وجود تعداد زیادی از دوستداران که در اطراف ایشان و در اقصی نقاط جهان بودهاند، برای قیام علیه دشمنان و تشکیل حکومت عدل الهی در عالم، کافی نبوده است. حکومتی که در رأس آن امام معصوم باشد، علاوه بر سیاهیلشکر، نیازمند فرماندهان مخلص و با تدبیری است که توانایی مقاومت در مقابل دشمن را در سطوح بالا داشته باشند. کسانی که در برابر فرمان امامشان تسلیم محض بوده و در مقابل دستور او، چون وچرا نیاورند.
داستان شخص خراسانی که به محضر امامصادق علیهالسلام رسیده و از کثرت یاوران ایشان در خراسان سخن گفت، معروف است. حضرت در جواب این سخن او چیزی نفرموده و تنها از او خواستند تا به داخل تنور شعلهوری که در منزلشان بود، برود. او که از این دستور امام تعجب کرده بود، از تبعیت نسبت به فرمان ایشان سر باز زد و عذر تقصیر خواست. در همین حال، «هارون مکی» که از اصحاب بامعرفت ایشان بود، به منزل حضرت وارد شده و سلام کرد. امامصادق علیهالسلام پس از جواب سلامش به او دستور دادند تا وارد آن تنور شود. او به محض شنیدن دستور امام زمانش، بدون آنکه سوال کند و اعتراض نماید، وارد تنور شد. حضرت پس از اندکی ادامه صحبت با مرد خراسانی، که دلش مثل سیروسرکه میجوشید، به همراه او، سراغ تنور رفتند. هارون مکی بدون آنکه آسیبی متوجهش گردد، همچون ابراهیم خلیلالله با جسارت تمام در میان آتش نشسته بود. حضرت در این هنگام به آن شخص خراسانی فرمودند: مانند این فرد چه تعداد در خراسانِ شما وجود دارد؟ او که خود فهمیده بود امام بهدنبال چه یاورانی میباشند، در جواب ایشان عرض کرد: به خدا قسم یکتَن هم از این افراد در منطقه ما وجود ندارد. حضرت فرمودند: ما درزمانی که حتی پنج نفر پشتیبان این چنینی نداریم، قیام نمیکنیم. [۴]حکایت ما در این زمان نیز اینچنین است. آنچه امام را در پس پرده غیبت نشانده، عدم وجود یاورانی مخلص و فرماندهانی با معرفت است. کماند کسانی که دستورات امام را فرمان خدا دانسته و تسلیم محض ایشان باشند. همانها که به فرموده روایات، طوفانهای سهمگین، آنها را از پای درنیاورده و درمقابل دشمن تا پای جان، استقامت مینمایند. [۵]
منبع: مهر
مگر نامه عاشقان جواب ندارد
واقعا اگر میخواهید بدانید یک چیزی حق است فقط کافی است که آن را همه جوره نگاه کنید و محاسبه کنید تا به حق بودنش پی ببرید.
خدایا شکرت به خاطر تمام راهنمایی ها و نشانه هایی که بر سر راه ما گذاشتی تا گمراه نشویم.
نکند راه را به اشتباه به آن شیرمردان روز و عارفان شب نمانده باشند؟؟؟!!!
شما با برداشت اشتباه خود، شهدا و جانبازان و ايثارگران را که خالصانه جان و مال و زندگي خود را براي خدا تقديم کردند، متهم به چه اشتباهي مي کنيد !!!!
اگر مغرضانه نوشتيد که خدا هدايتتان کند و اگر سهواً شک کرديد و نوشتيد، کمي بيشتر مطالعه کنيد تاعمق حديث مذکور را بهتر درک کنيد و بعد همين جا عذرخواهي کنيد...
اما باطن روایت اشاره به کارهای تشکیلاتی داره
هر دوره ای امام زمان ع ظهور کنن گمان نکنم با ۳۱۳نفر کار بجای برسه
چون عقلا محاله.مگه اینکه معجزه بیاد...که باز معجزه زیاد اصلا باعث ترس و. از بین رفتن اختیار میشه
بنظر من منظور ۳۱۳نفر مخلص هست که در دنیا کار تشکیلاتی انجام بدن و واقعا موفق باشند در جذب نیرو و فرماندهی نیروها
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام علیکم
یکی از مواردی که بایستی همواره در نوشتارها وصخبت هایمان بدان به دقت توجه داشته باشیم بعد عقلانی و تأثیرگذاری منقولات است علی الخصوص در بعد امام شناسی است.
در نوشتار منشور اینکه امام اروحنا فداه برای بیان قلت ناصر وتعداد اندک یاران به تعداد گوسفندان اشاره می نمایند جای تأمل وتعجب دارد چراکه یاران امام مهدی از سرآمدان روزگارند که به شرف یاری ونصرت امام حق نائل آمده اند.حال اینکه امام از تعداد کم یاران به استعانت از تعداد کم گوسفندان تعبیر وتشبیه می نمایند جای تعجب وتأمل دارد .