شهید فرجالله بااوش در تاریخ ۲۶ مرداد سال ۱۳۴۶ در روستای پاده در بخش سرفاریاب شهرستان چرام چشم به جهان گشود.
او دوره تحصیلی مقطع ابتدایی را در زادگاهش گذراند و مقطع راهنمایی را در روستای درهلیر به پایان رسانید.
شهید فرجالله بااوش در حالیکه دوران دبیرستان را در دبیرستان سید محمود طالقانی میگذارند به عرصهگاه نبرد حق علیه باطل شتافت تا در میادین پرمخاطره خون و آتش، دین خود را به اسلام و انقلاب ادا نماید.
سرانجام این سرو قامت سرخآیین در تاریخ ۱۴ فروردین سال ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی زبیدات در جریان درگیری با دشمن بعثی به شهادت رسید و جان پاک و پیراسته خود را در طبق اخلاص نهاد و به آستان محبوب ازلی پیشکش نمود.
بخشی از وصیتنامه شهید فرجالله بااوش؛
مردم شهیدپرور ایران! این حقیر که به جبهه حق علیه باطل آمدهام، خودم آن راه را انتخاب کردهام و تشخیص دادهام که باید در چنین راهىحرکت کنم و خون خودم را براى آبیارى انقلاب بریزم [و]با کفاران بعثى ضداسلام بجنگم و از حق مستضعفان دفاع کنم.
من فهمیدهام که این راه و این مبارزه (صراط مستقیم) امت و مبارزه با شرق و غرب است و اگر در چنین راهى حرکت نکنم به راه مغضوبین و ضالین رفتهام.
از پدر و مادرم و دوستانم و اقوامم مىخواهم که اگر شهادت نصیبم شد براى من ناراحت نباشید و لباس سیاه نپوشید و به جاى گریه و زارى براى من، براى امام و رزمندگان اسلام دعا کنید و ادامه دهنده راه شهیدان باشید.
من به نوبه خود از آقا و سرورم - امام حسینبنعلى (ع) - درس مبارزه و جهاد و درس شهادت را یاد گرفتم و فهمیدم که زندگى مادى، خانمانسوز و نکبتبار است و انسان را دچار بلا و مشقت میسازد و باید این زندگى مادى را رها سازیم و به سوى معشوق خود یعنى الله بشتابیم و نباید منتظر باشیم که مرگ به سراغ ما آید بلکه باید ما سراغ مرگ برویم.
مگر انسان یک دفعه بیشتر میمیرد، پس چه بهتر که آن یک دفعه هم در راه خدا باشد و براى اسلام بمیرد.
اى کاش من صد جان مىداشتم تا صد مرتبه در راه الله شهید میشدم تا اینکه در روز آخرت جلوى پروردگار و معشوق خود موفق و سربلند میشدم و مورد رحمت خداوند قرار میگرفتم.
اما اى مسلمانان! آیا میدانید که این دنیا ابدى نیست و طبق آیه شریفه «کل نفس ذائقة الموت» یعنى تمام جانها و نفسها روزى مزه مرگ را خواهند چشید، پس چه مرگى بهتر از اینکه فى سبیلالله باشد.
چرا ساکت بنشینیم و براى دفاع از حقمان به کمک رزمندگان نشتابیم و این جان ناقابل خودمان را به خدا و قرآن و اسلام هدیه کنیم و نداى این بزرگ مرد عالم را لبیک گوییم.